نیروهای نظامی، قبل وبعد از انقلاب اسلامی

15:50 - 1401/11/23

برای پی بردن به تفاوت سبک مدیریت نظامی کشور در دوره شاهنشاهی و کارکردهای منطقه‌ای آن با دوره انقلاب اسلامی، کافی است نگاهی گذرا به دو حادثه مشابه «جنبش ظفار عمان» و شکل‌گیری تروریسم «داعش و گروه‌های افراطی» و مقابله انقلاب اسلامی با آن داشته باشیم.

کارکردهای منطقه‌ای ارتش شاهنشاهی و نیروهای نظامی انقلاب اسلامی

گرچه پی بردن به مجاهدت و تلاش رزمندگان اسلام در طی دورانی که انقلاب آن را با صلابت و قدرت پشت سر گذاشته است، بی‌نیاز از جستجو در صفحات تاریخ است؛ ولی با شبهه افکنی خائنان به وطن، که امروز با پناه بردن به دامن دشمنان کشور و ملت ایران مشغول به تخریب چهره‌های ایثار و مقاومت هستند، خوب است که با مروری تاریخی به دو حادثه، متوجه اهمیت نقش‌آفرینی مجاهدان خاموش و بی‌ادعا شویم.

مقایسه میان دو رویداد در تاریخ نبردهای خارجی کشور، به‌خوبی تفاوت‌ها را آشکار خواهد کرد؛ جنگ ظفار و جنگ با تروریسم داعش، که یکی در دوره شاهنشاهی رخ داده و دیگر همچون رویشی پرثمر برای نظام اسلامی روی‌داده است. ایران در سال‌های دهه ۱۳۴۰ ش، فقط حلقه‌ای در زنجیر دفاعی آمریکا در برابر بلوک کمونیست به شمار می‌رفت؛ اما در سال‌های دهه ۵۰ شمسی به‌صورت متحدِ ممتاز ایالات‌متحده آمریکا درآمد. قدرت‌نمایی شاه، کمک زیادی به اجرای دکترین ریچارد نیکسون - که در ۳۰ دی ۱۳۴۷ در مسند ریاست جمهوری آمریکا قرارگرفته بود- می‌کرد. وی دو قدرت دست‌نشانده و تقویت‌شده ایران و عربستان سعودی را مأمور حفظ امنیت خلیج‌فارس نمود.

به همان نسبت که ارتش ایران نیرومندتر و دارای سازوبرگ بیشتری می‌شد، وسوسه شاه نیز برای دخالت در امور دیگران و ایفای نقش ژاندارم منطقه، افزایش می‌یافت؛ البته در شرایط به‌هم‌ریخته داخلی و اوج‌گیری مبارزات مردمی با شاه، انحراف افکار عمومی هم هدف دیگرِ شاه، از دخالت در کشورهای دیگر بود.

یکی از این اهداف وسوسه‌انگیز برای شاه، دخالت در ماجرای «جنبش ظفار» بود. جنبشی کارگری در سلطان‌نشین عمان، که البته مورد حمایت برخی قدرت‌های کمونیستی همچون چین قرار گرفت. همین دفاع کمونیستی از یک جنبش کافی بود، که شاه را وارد نزاع کند، تا اواخر سال ۱۳۵۱ ش، کمک ایران به عمان منحصر به ارسال جنگ‌افزار و تجهیزات مختلف می‌شد؛ تا اینکه سرانجام در آذر سال ۱۳۵۲ به تقاضای سلطان قابوس که به تهران سفر کرد، نیروهای ایرانی مجهز به وسایل پیشرفته و هلیکوپترهای باری و کشتی‌های جنگی وارد عمان شدند. این عملیات 4 ساله، به دلیل آنکه در منطقه‌ای مملو از غار، پرتگاه و دره صورت گرفت، با تلفات سنگینی برای دو طرف همراه بود؛ دولت ایران هرگز میزان تلفات خود را اعلام نکرد، اما برخی منابع ارتش به کشته شدن بیش از ۷۲۰ نفر از نیروهای ارتش شاهنشاهی و مجروح‌شدن بیش از ۱۴۰۴ نفر اشاره دارند. خبر جنگ ایران با ظفار تا سال ۱۳۵۳ رسماً اعلام نشد.[1]

گزارش‌های میدانی نشان می‌داد که نیروهای شاهنشاهی با یک پشتیبانی کامل در عمان مستقرشده‌اند.  نویسنده‌ای امکانات رفاهی پایگاه باستیون را این‌گونه توضیح می‌دهد:

پایگاه باستیون به صورت یک قلعه نظامی بود. این قلعه با بهترین و مجهزترین روش‌های امنیتی محافظت می‌شد. با خوابگاه‌هایی همچون هتل‌های اروپایی، آشپزهای مخصوص، اتاق استراحت، اتاق نمایش فیلم و بازی، به‌علاوه بستنی‌ها و شیرینی‌ها و میوه‌هایی که با هواپیما می‌رسید. حتی به تقلید از ارتش امریکا در ویتنام، رقاصه‌هایی هم برای سرگرمی افسران با گروه نوازندگان، از تهران به آنجا می‌رفتند. کسانی که در عملیات زخمی برمی‌داشتند، گاه مستقیماً راهیِ بیمارستان‌های اروپایی می‌شدند. یک فرستنده رادیویی مخصوص مداربسته تلویزیونی نیز، برای آن‌ها هر غروب تا نیمه‌شب، فیلم‌ها و سریال‌های ایرانی و آمریکایی نشان می‌داد و یک فرستنده رادیویی به زبان فارسی برای آن‌ها در تمام مدت روز، ترانه‌های ایرانی و غربی و اخبار پخش می‌کرد.

برای سرگرمی سربازان، گروه‌های متعددی از ترانه‌خوانان، رقاصان و هنرپیشه‌های مشهور تلویزیون و سینمای ایران به ظفار اعزام می‌شدند. به روایت شاهدان عینی، در "آسایشگاه پایگاه میدوی"، کاباره‌ای وجود داشت که در آن، انواع و اقسام مواد غذایی و مشروبات الکلی و غیرالکلی به صورت رایگان در دسترس سربازان قرار می‌گرفت و هنرپیشگان و خوانندگان به اجرای آواز و نقش می‌پرداختند.[2]

این بهره بردن از ثروت مردم ایران، تنها برای سربازان و افسران شاهنشاهی نبود؛ بلکه درباری‌ها و شاهزاده‌های ایرانی نیز بی‌اعتنا به مصائب مردم ایران و شکل‌گیری جمعیت بزرگی از زاغه‌نشین‌ها، عازم عمان می‌شدند؛ اما نه برای جنگیدن و یا روحیه دادن به سربازان ایرانی، بلکه استفاده از فرصت عمان برای خوش‌گذرانی و شکار.

عبدالرضا پهلوی بر اساس اطلاعات دریافتی از حیات وحوش در عمان، به شکار نوع نادری از آهوی عربی موسوم به "وعل" و آهویی مسقطی علاقه‌مند شد. به منظور مطالعه منطقه و تهیه مقدمات امور، میرشکارِ مخصوص، به اتفاق یک کارشناس حیوانات به عمان مسافرت کردند. سرانجام در 16 بهمن‌ماه 1354 شاهزاده پهلوی در رأس هیئتی به عمان عزیمت کرد، و پس از بازدید از نیروهای ایران در ظفار، برنامه شکار پرخرج دوهفته‌ای خود را با استفاده از امکانات متعددی چون هلی‌کوپتر، انواع چادر و وسایل رفاهی، تعداد زیادی شکارچی، راهنمایان محلی و مترجم و تمهیدات ویژه امنیتی آغاز کرد؛ برنامه شکاری که مکاتبات مبادله شده آن بین ایران و عمان، پرونده‌ای کامل را برای وزارت امور خارجه دولت شاهنشاهی به ارمغان آورد. [3]

غارت ثروت ملی ایران و به باد دادن جان سربازان ایرانی، آن هم برای جلوگیری از دشمنان امپریالیسم آمریکا، یعنی مردم عمان! که مورد حمایت کمونیسم قرارگرفته بودند وهیچ ارتباط مستقیمی با ایران نداشتند. اکنون این برش از تاریخ ایران را با حضور ضرورت گونه ایران در منطقه مقایسه کنید. حضوری که ایران در آن تنها نبود و بیش از پنجاه کشور به بهانه مبارزه با تروریسم در عراق و سوریه نقش‌آفرینی می‌کردند.

در این نبرد که بر اساس منافع ملی کشور بود و هدف بنیادین آن جلوگیری از قدرت‌یابی داعش و دیگر گروه‌های تندرو در همسایگی ایران بود، ایران توانست با فعال کردن مقاومت محلی و استفاده از ظرفیت‌های کشورهایی همچون سوریه و عراق یک محور قدرتمند را شکل دهد.

 نقش ایران همانند ظفار در عمان به فرستادن سرباز و تأمین نیروی نظامی تعریف‌نشده بود؛ بلکه ایران با داشتن فرماندهانی همچون شهید سلیمانی به سازمان‌دهی و تزریق روحیه مقاومت اقدام نمود. بسیاری از نیروهای مدافع حرم بدون برخوردی از امکانات اولیه و صرفاً داوطلبانه در مناطق درگیری حضور یافتند. برای آن‌ها همچون زمان شاه پادگان‌های مجلل و هتل مانند، ساخته نشد؛ بلکه خرابه‌های به‌جای مانده از دوران حضور داعش، تنها محل استراحت غیور مردانی شده بود، که تنها با انگیزه‌های دینی و وطنی در این سرزمین‌ها حضور یافته بودند.

ایران توانست بدون به‌کارگیری تسلیحات نظامی مدرن و بروز و تنها با اکتفا به جنگ‌های چریکی و رودررو به یک قدرت جهانی در عرصه درگیری‌های بیرون مرزی تبدیل شود و چهره‌های مقاومت، به‌عنوان الگوهای رزم‌های نامنظم موردتوجه محافل نظامی قرار گرفتند.

بی‌گمان مقایسه دستاوردها و نتایج و هزینه‌های حضور شاهانه در ظفار و حضور آرمان‌گرایانه در سوریه و عراق، می‌تواند شاهدی روشن بر شکوفا شدن استعدادهای ایرانی باشد.

 

پی نوشت:

  1. ذاکراصفهانی، علی‌رضا (پاییز ۱۳۸۵). «ایران و بازیگران جنگ ظفار». مجله تاریخ روابط خارجی. دریافت‌شده در ۵ نوامبر ۲۰۱۱.
  2. موسسه مطالعات و پژوهش‌های اسلامی، https://b2n.ir/z15913.
  3. همان.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
1 + 4 =
*****