شماره 10 فیلم جدید حمید زرگر نژاد است که در جشنواره فیلم به فجر نمایش در آمد.
نگاهی به فیلم سینمایی شماره 10 حمید زرگرنژاد بعد از ساخت فیلم قابل توجه ماهورا، این بار سراغ ماجرای فرار استوار اکبری از زندانی با نام قفس امن در دوران هشت سال دفاع مقدس رفته است. اثری که علی رغم تلاشهای زیاد سازندگان اثر، با کمبودهای آشکار در فیلمنامه روبه رو است.
نیمه ابتدائی فیلم شماره 10 مبهم، سردرگم و پرت است، اضافات زیادی دارد که نبودش هیچ ضربهای به فیلمنامه وارد نمیکند. طراحی جذاب و گیرایی برای موَانع فرار استوار اکبری در نظر گرفته نشده است و مخاطب به راحتی میداند که او فرار میکند و در این راه هیچ حس اضطراب و استرسی به مخاطب القا نمیشود.
در تاریخ سینما فیلمهای مهم و بزرگی در باب فرار از زندان ساخته شده است از جمله رهائی از شاوشنگ، فرار بزرگ، حفره یا سریالهایی نظیر فرار از زندان توانستند به موفقیتهای ویژه و بزرگی دست پیدا کنند. راز توفیق این آثار در طراحی شگفت انگیز نقشههای فرار ، موانع سرسخت و بزرگ و هوش، درایت و سرسختی کارکترهای اصلی است. در کنار این موارد لوکیشن، در فیلمهایی از این دست اهمیت فراوانی دارد.
در فیلم شماره 10 علی رغم طراحی صحنه جذاب که سیاهی و خفقان ناشی از ظلم رژیم بعث را نمایش میدهد خبری از دیگر موارد نیست.
شخصیت رئیس زندان به عنوان بدمن، تنها مانعی که برای فرار ایجاد میکند تهدید به اعدام سه نفر به ازای فرار یک نفر است و غیر از این امر هیچ کنشی در مقابله با اکبری ندارد، از آن طرف طراحی شخصیت اکبری در ابتدای فیلم به گونهای است که اهمیتی به اعدام سه نفر دیگر نمیدهد لذاست که کشمکش شکل نمیگیرد و فیلمساز نهایتا از این مسئله برای پایان بندی فیلم استفاده میکند.
اما فیلم نقشه فرار خاص و سرگرم کنندهای نیز ندارد که بتواند مخاطب را جذب کند و این طراحی که به شکل سادهای صورت گرفته است ضربه فراوانی به اثر وارد کرده است خصوصا که عمده زمان فیلم در زندان سپری میشود.
فیلم در واقع از فرار اکبری و احمد و گیر افتادن در دامان سازمان منافین خلق شروع شده و تازه کشمش لازم، هدف، مانع شکل میگیرد. حالا کارکتر اصلی و بعد از گذشت دو سوم از فیلم هدف دارد هر چند که باز هم با مانع قوی که بتواند کشمکش لازم را ایجاد کند خبری نیست.
مسئله دیگر خالی بودن فیلم از ایدئولوژی است. فیلم از مثلث ایران، بعث و سازمان منافقین تشکیل شده است و در عین حال هیچ ایدئولوژی جز چند دیالوگ خشک و خالی از منافقین در فیلم دیده نمیشود.
نه خبری از آن رزمندههای ژانر دفاع مقدس با آن فضای عرفانی- اخلاقی و آرمانهای اسلامی است و نه میتواند به افکار مستبدانه و جنایتکارانه منافقین نزدیک شود. البته فیلمساز نهایت تلاش خود را در نشان دادن شکنجههای زندانیان رژیم بعث کرده است و انصافا در نمایش این تصاویر غمانگیز و زجرآور و آن ظلمهای فراموش نشدنی موفق عمل کرده است.
البته فقدان ایدئولوژی در فیلم به خودی خود ایراد نیست اما در این فیلم با این زمینه داستانی، وجود این ایدئولوژیها میتوانست به پیشرفت و عمق قصه کمک کند.