انقلاب اسلامی از جهت گستردگی و فراگیری در مناطق مختلف، دارای یک رکورد بینظیر در تاریخ انقلابهای سیاسی است، که همین ویژگی سبب شکست حرکتهای تجزیهطلبانه و تحرکات وسیع دشمنان انقلاب گردید.
پیروزی انقلاب اسلامی ایران در اواخر قرن بیستم میلادی یکی از خبرسازترین رویدادهای سیاسی در جهان معاصر بود. انقلابی مردمی که هیچ ناخالصی و آفتی در آن راه نیافت؛ از بازیچه شدن دست قدرتهای بیگانه گرفته تا گرفتار شدن به استبداد و هرگونه تحریف دیگر. راز این سلامت فکری و روشی در انقلاب اسلامی را باید در پیوند مردم و روحانیت دانست. جنبشی مسالمتجو و درعینحال انقلابی، که با رهبری حضرت امام خمینی رحمهالله و به واسطه حضور تودههای مردم به پیروزی رسید.
حرکتی ریشهدار که خاستگاه درونی داشته و در امتداد قیامها و نهضتهای ضداستبدادی و استعماری، همچون نهضت تنباکو، نهضت مشروطیت و نهضت ملی شدن صنعت نفت به وقوع پیوست و توانست بهسرعت نظامسازی کرده و به دوران تثبیت خود قدم بگذارد. تاکنون نیز علیرغم دشمنی کینه توزانه غرب و سران ارتجاع در منطقه، خسته و فرسوده نشده است.
مقایسهی تطبیقی انقلاب اسلامی با دیگر انقلابها، همچون انقلاب کبیر فرانسه، انقلاب بولژویک روسیه و… میتواند یک رهیافت درست از اهمیت و توان نظام اسلامی را ارائه دهد. مقایسه و تحلیلی از آن که میتواند از دریچهها و زوایای مختلفی صورت بگیرد، اما یکی از مهمترین این مقایسهها میتواند، گستردگی انقلاب و میزان شیوع آن در مناطق مختلف باشد.
از جهت فراگیری و درگیری شهرهای مختلف با مقوله انقلاب، خیزش مردمی در ایران اسلامی یک رکورد قابلتوجه و بینظیری را ثبت کرده است. انقلاب فرانسه تنها در داخل پاریس و مناطق همجوار آن شکل گرفت و هیچگاه به سراسر این کشور سرایت نکرد. این انقلاب همچون کودتا، تنها در پایتخت شکل گرفت و سپس مناطق دیگر در جریان آن قرار گرفتند و همسو شدند.
در روسیه هم که انقلاب آن در تراز یک رخداد جهانی است، تقریباً در وضعیت مشابهی از فرانسه قرار میگیرد. این انقلاب در حدود جغرافیای دو شهر "سنپترزبورگ" و "مسکو" شکل گرفت و سپس در چند شهر کارگری و صنعتی با همراهی و استقبال روبرو شد.
انقلاب اسلامی مردم کشورمان اما، در بسیاری از شهرها و روستاها نقشی اساسی و تأثیرگذار داشت. مردم سراسر کشور با تبعیت از رهبری امام خمینی (رحمتالله علیه) یک رقابت جدی را با تهران و مراکز استانها برای ریشهکنی طاغوت شکل دادند؛ که حذف مجسمه شاه و درهم شکستن آن از سوی مردم شهرستانها، پیش از تهران، دلیلی روشن بر جنبش سراسری مردم است.