اموری که امکان تحقق نداشته باشند، از آنجا که نشدنی هستند، عدم تحقق آنها ربطی به قدرت خداوند ندارد.
قدرت به عنوان یکی از صفات ذاتی خداوند، نامحدود و مطلق است. این ویژگی قدرت الهی، سبب شده عدهای شبهات و سؤالاتی بدین صورت مطرح کنند که: «آیا خدا میتواند خدای دیگر خلق کند؟» و یا «سنگی بیافریند که خودش نتواند بلند کند؟»
در بررسی اینگونه مسائل باید به تبیین مفهوم قدرت بپردازیم تا پاسخ روشن شود. ابتدا نیز بهتر است با مثالی مسأله را روشن کنیم و با ادبیات علمی پاسخ بدهیم .
وقتی میگوییم حسین قدرت حل مسائل ریاضی را دارد، بدین معناست که حسین نسبت به مسألهای در ریاضی که قابلیت حل شدن داشته باشد، تواناست. حال فرض کنید کسی بگوید: حسین! عددی بگو که کوچکتر از 6 و بزرگتر از 8 باشد.
روشن است که چنین عددی نیست و حسین نیز نمیتواند این مسأله را حل کند، اما این عدم توانایی به خاطر قدرت نداشتن حسین نیست، بلکه به سبب محال بودن مسأله است.
مثال روشنتر اینکه کسی از شما بخواهد یک پارچ آب را در یک لیوان بریزید بهطوری که آبی بیرون نریزد و تمام آب در لیوان جا شود. حال وقتی شما بگویید این کار نمیشود، مخاطب به شما بگوید تو قدرت نداری و عاجزی. واضح است که این خواسته و کار خواسته شده، ممکن نیست و ارتباطی به توانایی شما ندارد.
تحلیل قدرت الهی
«قدرت» داشتن یک فاعل به معنای این است که آن فاعل سنخیت لازم برای انجام دادن فعل را دارد، ولی افزون بر تناسب و سنخیت فاعل با فعل، باید خود فعل نیز شرایط لازم برای موجود شدن را دارا باشد. ازاینرو در مثالهای بالا، فعل قابلیت انجام شدن را نداشت. درواقع قدرت به اموری که ممکنالوجود باشند، تعلق میگیرد.[1]
حال با توجه به این مطالب، پاسخ شبهه اصلی روشن میشود. آفرینش خدای دیگر ممکن نیست و امری محال است؛ چراکه خدا یعنی موجودی که مخلوق نیست و آفریدن خدای دیگر، یعنی آن خدا مخلوق است و این تناقض بوده و محال است و البته آفرینش خدای دیگر با توحید نیز سازگار نیست و ممتنع است.
در مورد مثال سنگ نیز باید گفت وقتی میگوییم خداوند سنگی بیافریند، یعنی سنگ مخلوق است و محدود، در نتیجه فرض عدم توانایی خالق بر مخلوقش منطقی نیست؛ چراکه خالق بر تمام اوصاف و حالات مخلوق احاطه دارد و در این مثال نیز خداوند بر حالات این سنگ از جمله بلند کردن آن احاطه و قدرت دارد.
شبیه همین سؤال و اشکال در روایات نیز آمده است. زمانی که شخصی از امیرالمؤمنین علیهالسلام پرسید: آيا پروردگار تو میتواند دنيا را در داخل تخممرغی جاى دهد؟ حضرت چنین پاسخ دادند: «إنَّ اللّه تَبارَكَ و تَعالى لا يُنسَبُ إلَى العَجزِ و الّذي سَألتَني لا يَكونُ»؛[2] «نسبت عجز و ناتوانی به خداوند تبارکوتعالی نمیتوان داد، اما آنچه از من پرسيدى، شدنى نيست».
درواقع قدرت بر چیزی که ممکن و شدنی باشد، تعلق میگیرد نه به امور محال و خداوند بر هر امر ممکنی قادر است.
پینوشت:
[1]. علامه مصباح یزدی، محمدتقی، آموزش عقاید، انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی ره، ص 103.
[2]. محمدی ریشهری، محمد، ميزان الحكمه، انتشارات دارالحدیث، ج 7، ص 262.