"گلهای باوارده"؛ داستان متفاوتی از مردان نفت در روزهای جنگ ...
فیلم "گلهای باوارده" به کارگردانی مهرداد خوشبخت در بخش سودای سیمرغ به نمایش درخواهد آمد. این فیلم پیشتر «پالایشگاه» نام داشت. تصویربرداری این کار اوایل پاییز آغاز شد و حدود چند هفته پیش فیلمبرداری آن به پایان رسید. "گلهای باوارده" دومین تجربه فیلمسازی خوشبخت در حوزه سینمای دفاع مقدس است.
خلاصه داستان فیلم "گلهای باوارده"
در سال ۱۳۵۹ همزمان با جنگ تحمیلی، تعدادی از مهندسین پالایشگاه نفت آبادان در تلاش هستند با امکانات و تجهیزاتی که در داخل انبارهای آن است، پالایشگاههای دیگر را ترمیم کنند.
خوشبخت که ۲ سال پیش با فیلم "آبادان یازده ۶۰" در جشنواره فیلم فجر حاضر بود امسال با تهیهکنندگی سعید سعدی به سراغ یکی از اتفاقهای واقعی دوران دفاع مقدس رفته است و بخشی از اتفاقهای پالایشگاه آبادان را به تصویر کشیده است.
این فیلم با مشارکت وزارت نفت و بنیاد سینمایی فارابی به تولید رسیده است به همین علت هم از نظر پروداکشن، کار بزرگی به حساب میآید. فیلم "گلهای باوارده" از آن دست فیلمهایی است که سرمایهگذاری مناسب و درخورشان موضوع آن صورت گرفته است. بهراستی کارگردان و عوامل در تهیه فیلم هیچگونه کاستی نگذاشتهاند و زحمات بسیار آنها در فیلم قابل رؤیت است. بیشتر اشکالات وارده به فیلم در زمینه فیلمنامه است که اگر با بازنگری مجدد و تدوین دوباره به سراغ فیلم بروند، خیلی از این مشکلات برطرف خواهد شد.
به عنوان مثال این که فیلم دچار شکافهای داستانی است و از آنجا که این چند دسته بودن داستان درون فیلمنامه موجب خستگی و حواسپرتی مخاطب میشود. در واقع داستان اصلی فیلم، ماجرا تأسیس اسکله است و در مرحله دوم جابهجایی مخزن تحت فشار ولی تقریباً تا میانههای فیلم ما داستانها متفاوت دیگری را میبینیم. داستان سوخترسانی به مردم و یا سوخترسانی به ارتش میتوانست خرده پیرنگهایی باشد در دل داستان اصلی ولی به خاطر در طول هم قرار گرفتن داستانها، فیلم دچار افت ریتم میشود.
در جاهایی از فیلم به علت گسست داستانی با صحنهها و داستانهایی مواجه میشویم که با داستان اصلی و شخصیتپردازیها مغایرت دارد. به عنوان مثال در صحنههایی از فیلم با یک موسیقی انگلیسی زبان که بر روی نماهای منقطع، پیادهسازی شده مواجه میشویم که قرار است زحمات زیاد نیروهای پتروشیمی را به نمایش در بیاورد ولی موسیقی به هیچ وجه با اتمسفر موجود در فضای فیلم همخوانی ندارد. در پایان این سکانس نیز برای خروج با بوسهای مواجه میشویم که با نشان ندادنش، تأکید بیشتری به آن میکنیم. تمام این لحظات را میشد با چینش دیگر و موسیقی متفاوتی به نمایش گذاشت تا بر مخاطب تأثیر بیشتر احساسی داشته باشد.
یکی دیگر از نکات قابل ملاحظه در مورد فیلم این است که قرار بوده حمید فرخنژاد برای ایفای نقش در فیلم "گلهای باوارده" بازی کند. او قرارداد هم امضا کرد و یک و نیم میلیارد نیز به عنوان دستمزد دریافت کرد، اما چند روز قبل از اینکه مقابل دوربین برود، ممنوع کار شد و بعد هم از ایران رفت.
در پایان به بیان این مطلب بسنده میکنیم که سرمایهگذاریهای صورت گرفته بر روی این فیلم، آن هم برای این سوژه مهم و ارزشمند بسیار خوب و درخورشان بوده و کاش از این دست سرمایهگذاریها در سالهای آینده نیز در سینمای ایران بیشتر صورت بگیرد. این قبیل سوژهها از آنجا که به خوبی نقش مردان و زنان جنگ و زحمات ایشان را نشان میدهد میتواند باعث ایجاد شور ملی در کشور شود.