از بهترین ساخته های حاضردر جشنواره فیلم فجر، سرهنگ ثریا است. این فیلم موضوع خانواده افراد فریب خورده و جذب شده در سازمان مخوف منافقین را محور قرار داده و به تلاش آنان برای ملاقات با فرزندانشان می پردازد.

چندین سال از عمر و زندگی این خانواده ها، برای ملاقات با فرزندانشان در کشور عراق گذشت؛ اما متاسفانه راه به جایی نبردند. ماجرا به جایی رسید که خودِ فرزندان، علاقه ای به ملاقات با خانوادههای خود نشان ندادند و همین مسئله ظرفیت دراماتیک برای پرداختن دارد که در این فیلم به بهترین شیوه ممکن اجرا شد .
توجه به ریزه کاری های مادرانه، تلاش فراوان، ممارست زیاد و استفاده از ابعاد مختلف جذابیت روایت در فیلمنامه، باعث شد تا این داستان حقیقی، سینمایی شود و با زبان تصویر با مخاطب ارتباط برقرار کند.
فیلمبرداری در شرایطی که بایستی بازیگرانی از کشور دیگری حضور پیدا کنند به سختی کار می افزاید؛ اما در این فیلم نیک مینگریم، این اتفاق نه تنها باعث افت فیلم نشده، که باعث زیبایی و جذابیت آن شده است.
چالش هایی که این خانواده ها برای حضور در نزدیکی کمپ منافقین دارند و مشکلاتی که برای این خانواده ها رخ می دهد، در کنار شخصیت پردازی درستِ تمامی افراد در جایگاه حقیقی خود و تحت رهبری ثریا عبداللهی، منظومه درست از یک فیلم خوب است.
از جذابیتهای مهم فیلم لیدر بودن یک زن، در یک حرکت جمعی و حتی می توان گفت بین المللی است. این فیلم رنگ و بویی فمینیستی به خود نمیگیرد، و یک عاشقانه مادرانه است که با تلاش فراوان آن زن در کنار مادران و برادران دیگر، رنگ و بوی یک مقاومت جهادگونه به خود میگیرد.
جدای از این موارد، ابعاد تازه تری از خباثت سازمان مخوف منافقین برای مخاطب هویدا شد. شستشوی ذهنی سازمان منافقین کاری کرده بود، که فرزند، مادر خود را انکار کند و او را پس بزند.
این مسئله موضوعی نیست که به این سادگی بتوان از آن گذشت. این سازمان لکه ننگ کشتارِ قریب به ۱۲۰۰۰ از هموطنان خود را در پرونده سیاه خود دارد؛ طبیعی است که غیر از شستشوی مغزی، نمیتوان این حجم از کشتار هم وطنآن خود را رقم بزنند.
ماجرای فیلم آنجایی به اوج میرسد که مادر متوجه می شود، این فرزندش است که نمی خواهد او را ببیند؛ مادر هم در برابر این حجم از پستی و پلیدی، مکالمه با خدا را برمیگزیند، که یکی از دلنشینترین سکانسها برای مخاطب است.
چینش صحیح تمامی چالشها، رفت و آمدها، ورود افراد نفوذی به کمپ خانوادهها، اضافه شدن خانوادههای جدید و ماجراهای جدید، باعث میشود تا مخاطب بیش از پیش علاقهمند به شنیدن این روایت گردد.
بازی به شدت قابل قبول ژاله صامتی یکی از وزنههای مهم برقراری ارتباط این فیلم با مخاطب است، که نمیتوان به سادگی از آن عبور کرد. باورپذیر نشان دادن نقش یک مادر مستاصل، در عین امیدواری، از شاخصه های بازی فوق العاده صامتی است.
برخلاف باور عدهای، پرداختن به چنین سوژههای دراماتیکی که در متن دفاع مقدس و حوادث پس از آن وجود دارد، هم دارای جذابیت های دراماتیک می باشد و هم قدرت ارتباط گیری با مخاطبین را افزایش میدهد.
امید است تا با خلق چنین آثاری، شاهد ارتقای سینمای ایران باشیم.