برای اعتقاد به عالم غیب نیاز به دیدن آن از طریق حس نیست؛ زیرا پذیرش وجود بسیاری از امور مانند اراده و ترس با آثار آن نیز امکانپذیر است. همچنانکه با خبر شخص راستگو، همه ما به وجود اموری که حس نکردهایم، پی میبریم.
یکی از مشکلات منکرین آخرت و دار ابدی، پذیرش امری غیر جسمانی با عنوان روح است. قبول اینکه غیر از بدن مادی، امری باشد که پس از فانی شدن بدن باقی میماند، برای آنها سنگین است. دلیل آن نیز، نگاه مادی حاکم بر افکار آنهاست؛ بهگونهای که اعتقاد به عالم غیب را مطلقاً نپذیرفته و بههیچوجه نمیتوانند زیر بار آن بروند.
آنها چنیناند که تا چیزی را به چشم خود نبینند یا با حواس ظاهری دیگر درک ننمایند، وجود آن را باور نمیکنند. خداوند در توصیف این گروه میفرماید: «آنها گفتند: چیزی جز همین زندگی دنیای ما در کار نیست؛ گروهی از ما میمیرند و گروهی جای آنها را میگیرند؛ و جز طبیعت و روزگار ما را هلاک نمیکند! آنان به این سخن که میگویند علمی ندارند، بلکه تنها حدس میزنند (و گمانی بیپایه دارند)».[1]
و در جای دیگر جریان بنیاسرائیل را که بهشدت حسگرا بودند، اینگونه نقل میفرماید: «و به یادآورید هنگامی را که گفتید: ای موسی! ما هرگز به تو ایمان نخواهیم آورد؛ مگر اینکه خدا را آشکارا (با چشم خود) ببینیم!».[2]
نتیجه این حسگرایی و انکار مطلق غیب، خرافه پنداشتن باورهایی همچون، قبر، معاد، بقای ارواح پس از بدنها، حضور و احاطه برخی از ارواح بر دنیا و از این قبیل اعتقادات دینی است.
همانگونه که از آیه پیشگفته دانسته شد، خداوند که از دل و فکر آنان باخبر است، میفرماید: آنها در آنچه میگویند یقین ندارند و از روی حدس غیر ماده را انکار میکنند.
بهترین راه مقابله با تفکر حسگرایی، سخن گفتن از اموری است که مادی نیستند؛ ولی شخص تجربهگرا به وجود آن اعتراف مینماید. اموری مانند: اراده، درد، خوشحالی، اندوه، ترس، خجالت، جاذبه و... که تنها از آثارشان پی به وجود آنان میبریم. همه این موارد در اینکه با حواس ظاهری ادراک نمیشوند، مشترکاند.
علاوه بر این برای اعتقاد به غیب، لازم نیست آثار آن حتماً دیده شود تا وجود آن اثبات گردد؛ بلکه مانند امور مادی اگر شخص صادقی که آن را دیده، از وجودش خبر دهد، کفایت میکند. همچنان که همه ما در عالم حس، به وجود برخی از امور، تنها از روی گزارش و اخبار دیگران، اعتقاد داریم.
پینوشت:
[1]. جاثیه، 24.
[2]. بقره، 55.