کاپیتان قهرمان

13:28 - 1401/12/08

"کاپیتان"، با پرداخت کودکانه و لطیف، به مسئله سرطان، و بدون اینکه شائبه کسب ترحم برای جذب مخاطب و یا فروش بیشتر را در سر بپروراند؛ از جمله کارهای خوبی بود که در این جشنواره حضور داشت.

کاپیتان قهرمان | در جایی از فیلم، کاراکتر پرستار، به پدر یکی از سرطانی ها میگوید: "بیماری بخشی از مشکله این کودکان است، نه تمامی مشکل این کودکان؛ ما باید اجازه بدهیم کودکان از کودکی خود لذت ببرند"

 یکی از بهترین طرز نگاه ها به کودکان بیمار همین طرز نگاه است. که در جای جای فیلم با پرداخت صحیح شخصیت قابل مشاهده است. در فیلم کاپیتان قهرمان هیچ نمای ترحم برانگیزی نیست، که نشانه ضعف این کودکان باشد. حتی در مراحل درمانی این کودکان، فیلم سعی دارد هیچ نشانه‌ای از درد کشیدن بیماران نباشد .

 شخصیت اصلی ما یک انگیزه دارد و آن هم بستن بازوبند کاپیتانی در تیم ملی، به واسطه کریم باقری الگو و اسطوره خود است. او با این عشق و علاقه روزگار می گذراند، تا جایی که یک دختر بچه وارد داستان شده و به دلیل مشکلاتش، سعی دارد تا به او کمک کند.

از اینجا تا پایان داستان با هدایت و رهبری سایر دوستان بیمار خود، مجموعه اتفاقاتی را رقم می‌زند و به عنوانی، ناجی آن دختر لقب می‌گیرد. این ماجرا تا جایی برایش جدی می‌شود، که رویای اصلی خود را فراموش می‌کند و رساندن آن دختر به آرزوهایش را انتخاب می کند.

 او با این کار به بالاتر از کاپیتان شدن دست پیدا کرد؛ او قهرمان واقعی آن دختر شد. انتخاب‌های این شخصیت در فیلم، باعث می‌شود تا او در قامت یک قهرمان ظاهر شود.

از بهترین مشخصه‌های فیلم بازیگران نوجوان آن است. به قطع می‌توان گفت، اگر در بازیگران نوجوان ضعفی وجود داشت، فیلم نمی‌توانست حرف‌های خود را به مخاطب منتقل کند.

ورود افراد مختلف که هرکدام دارای یک شخصیت و وجه تمایز با دیگری است، باعث شده تا جذابیت فیلم، برای مخاطب حفظ شود.

ورود کاراکتر کودک آبادانی به فیلم یکی از بهترین لحظه‌های فیلم است، که مخاطب با آن ارتباط ویژه برقرار می‌کند و باعث می‌شود تا فیلم از یکنواختی نجات پیدا کند. همانطور که گفته شد، خوشبختانه برخورد فیلمساز با شخصیت‌های فیلم، به شدت انسانی است و هیچ سوء استفاده‌ای از روح و روان پاک کودکان در آن رخ نداده است.

سالها می‌گذرد که در سینما، جای خالی کودکان را حس می‌کنیم. کودکانی که می‌خواهند کودکی کنند، آن هم بر اساس معیارهای سنی خودشان؛ نه شخصیت‌های تیپیکال کودکی که قرار گرفتند تا جای خالی شعار دادن را برای کارگردانان پرکنند؛ ونه فیلم‌هایی که به ظاهر درمورد کودک هستند، اما محتوایشان برای بزرگسال است.

 سینمای کودک در دهه شصت، روزهای پرفروغی داشت؛ که متاسفانه به خاطر جهت‌گیری‌های منفی سینمای ایران، کم فروغتر شده است.

 امید است با پرداخت مناسب به مسئله کودک، سینمای کودک مجدداً احیا شده و شاهد آثار فاخر سینمایی در حوزه کودک و نوجوان شویم.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
10 + 3 =
*****