اصلاً چرا باید گریه کنی؟!

18:39 - 1401/12/03

 از آن دسته فیلم‌هایی که از ابتدا تا انتهای آن، مخاطب دلیل واقعی ساخت آن را نمی فهمد این فیلم است.

"چرا گریه نمیکنی" فیلم شخصی را به تصویر می‌کشد که به ظاهر غم‌ها و قصه‌های فراوانی دارد، و دست به کارهایی می‌زند که اطرافیان و اقوام خود را دچار نگرانی می‌کند.

او در روابط خود دچار مشکل شده و نمی‌تواند زندگی معمولی داشته باشد، از این رو دست به کارهای غیرقابل توجیه می‌زند. ازدواج کرده و 10 سال است که همسرش را ندیده و اکنون با شخصی دیگری در رابطه است!

زن دوم می‌خواهد او را خوشبخت کند، ولی توسط شخصیت اصلی پس زده می‌شود؛ زیرا نمی‌تواند تغییر کند. اطرافیان و اقوام نیز در حال تلاش‌اند تا کاری کنند، او گریه کند!

برای مخاطب غیر قابل فهم است که چرا باید گریه کند و گریه چه علاجی برای او دارد؟ آیا این همه فعالیت‌های به ظاهر غیرعادی و عجیبِ او فقط با گریه درمان می‌شود؟ و نیاز به هیچ موضوع دیگری نیست؟

صحبت‌های شخصیت اول به شکل یک راوی که در قالب توضیحات جلسات روانکاوی‌اش تلاش‌هایی است تا این ضعف را برای مخاطب جبران کند؛ که متاسفانه این اتفاق هم نمی‌افتد.

استفاده از بازیگران مطرح و لحظات کُمیک، گرچه برای دقایقی مخاطب را سرگرم می‌کند، اما چون با عدم شخصیت پردازی مناسب همراه است، نتوانست نجات دهنده فیلم باشد.

به طور کلی پرداختن به شخصیت‌هایی که از لحاظ روحی و روانی دچار آسیب هستند، چالش‌های زیادی را برای فیلم‌نامه‌نویس و کارگردان رقم می‌زند قطعاً بایستی کدها و ریزه‌کاری‌های فراوانی را درنظر گرفت، تا حداقل مخاطب، بفهمد با چه چیزی مواجه است و از گنگی بیرون آید.

 در این فیلم، کارگردان صرفاً می‌خواهد تناقضات و پارادوکس‌های شخصیت اصلی فیلم را برای مخاطب به عنوان یک ایده خارق العاده به نمایش بگذارد و مخاطب را متعجب کند؛ درحالی که این میزان از غیرعادی بودن، قطعاً در نگاه مخاطب نیاز به دلایلی دارد، که تا برای او محرز نشود نمی‌توانیم از ارتباط خوب آن با مخاطب سخنی به میان آوریم.

 فیلم، یک سری رفتارهای خرق عادت گونه، با بازی‌های بد است، که در پایان نیز مخاطب با ترحم با آن خداحافظی می‌کند. اصرار به این موضوع که شخصیت اصلی با گریه کردن تمامی و مشکلاتش رفع می‌شود، به این جهت است تا مخاطب، در نهایت ببیند گریه کردن به تمامی این مشکلات خاتمه می‌دهد؛ متاسفانه همین کار را هم نمیتواند به درستی اجرا کند و یک گریه بشدت ضعیف به مخاطب تحویل می دهد، که با خنده حضار همراه است.

 باید از کارگردان این فیلم پرسید وقتی که در نگارش فیلمنامه و کارگردانی آنقدر ضعف وجود دارد، این اصرار برای بازیگری در نقش اول، به چه دلیل اتفاق می افتد.

در جشنواره گذشته نیز فیلمی بود، که کارگردان و نویسنده اثر، نقش اصلی را به عهده داشت؛ که ضعف و کاریکاتوری بودن فیلم باعث خنده و تمسخر مخاطب شد. سوال اینجاست، مسئولین جشنواره فیلم فجر به چه دلیل اجازه ورود چنین آثار ضعیفی را در این فستیوال صادر می کند؟

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
10 + 0 =
*****