تمام مردم جهان باید بدانند گسترش گناهها و آلودگیها ارتباط مستقیم با افزایش انواع متنوعی از مصیبتها و بلاها داشته و پیشرفتهای مادی و توانگریهای انسان نباید باعث ایجاد غرور و در نتیجه نافرمانی خدا و گسترش گناه در زمین شود.
یکی از وظایف اصلی باورمندان به خدا و قیامت، پاسداری و تقویت اعتقادات دینی خویش میباشد؛ زیرا انسان با توجه به درجات ایمانی، رفتارهای خود را تنظیم میکند و به هر میزان که از ایمان قوی برخوردار باشد، رفتارهای صحیح و پسندیده بیشتری از او سر میزند. بنابراین شیطان درون و بیرون برای تغییر رفتارهای انسان، بر روی تغییر و تزلزل باورهای درونی انسان تمرکز میکند. یکی از نقاط حساس در باورهای خداباوران، مساله شرور در عالم ماده میباشد که پناهگاه الحاد شده است .
بلایای طبیعی
یکی از اصلیترین نمونههای شرور، بلایای طبیعی هستند. بلایای طبیعی به مجموعهای از حوادث زیانبار طبیعی گفته میشود، که ریشه انسانی نداشته و ممکن است قابل پیشبینی هم نباشند. زلزله، سیل، طوفان، گردباد، سونامی، تگرگ، بهمن، رعد و برق، تغییرات شدید درجه حرارت، خشکسالی و آتشفشان، نمونههایی از بلایای طبیعی هستند. امروزه حتی با توجه به پیشرفتهای شگرف در حوزه تکنولوژی، انسان قادر به جلوگیری کامل از بلایای طبیعی نبوده و تنها ممکن است بتواند آثار زیانبار آن را کاهش دهد.
تفاوت در بینشها
پیروان مکاتب مادی و طبیعتگرایان که هر چیزی را با مقیاسهای دانش تجربی سنجش میکنند، بلایای طبیعی را به طور کامل، ناشی از علتهای مادی و طبیعی دانسته و پیروان ادیان الهی را که قائل به تاثیر عالم فراماده است، متهم به خرافهگرایی میکنند.
اما در ادیان الهی به ویژه اسلام، تمام رفتارها و حوادث طبیعی خواه مصیبتآور و خواه عادی را دارای یک منشا و ریشه فرامادی معرفی میکنند و اراده خداوند در ابتدای این سلسله قرار دارد. قرآن میفرماید:«اللَّهُ خالِقُ كُلِّ شَيْءٍ»؛[1] «خداوند آفریدگار هر چیزی است.»
گناه و بلایای طبیعی
هرچند دینگرایان به ویژه مسلمانان منکر نقش عوامل طبیعی در وقوع یک رخداد و بلای طبیعی نیستند ولی همین عوامل طبیعی را در سلطه و قدرت الهی میدانند. اما با توجه به متون مقدس ادیان الهی، در کنار علل مادی و چه بسا پیش از آن، رفتارهای ناشایست و مذموم انسانها و گناهانی که مرتکب میشود، از عوامل اساسی وقوع بلایای طبیعی است.
در واقع، خداوند چنین مقرر داشته تا رفتارهای گناهآلود انسان، اثرات تکوینی خود را در زندگی مادی او نشان دهد و فرقی میان مقربان درگاه الهی و انسانهای عادی وجود ندارد. از این روست که ترک فرمان الهی توسط حضرت آدم علیهالسلام، ایشان را از بهشت خارج ساخته و وارد زندگی در دنیا کرد. پس سرنخ حوادث و بلاهای گوناگونی که بر سر انسان آمده و یا پیش روی انسان است را باید در رفتار گناهکارانه انسان جستوجو کرد.[2]
تلاشهای ناکافی
انسان به طور غریزی برای حفاظت از خود و محیط اطرافش از خطرات و بلایای طبیعی، اقدامهای لازم را در حد توان انجام میدهد. گاه تلاش میکند تا خطرات احتمالی را پیشبینی کند و گاه با آگاهی از ناتوانی در پیشبینی، محل اقامت خود را به گونهای بنا میکند که تاثیر بلایای طبیعی به کمترین میزان خود، کاهش پیدا کند.
این سیره و روش انسان در طول تاریخ تکرار شده و چنین نیست که فقط انسان مدرن در دوران معاصر به آن اقدام کرده باشد، بلکه آثار باستانی اقوام مختلف جهان نیز آن را تایید میکند، انسانها از دیرباز در اندیشه مقابله با هر خطری خواه آسمانی و خواه زمینی بودند.
اما این قدرتنمایی انسان در برابر قدرت بیکران الهی هیچ ارزش و سودی نداشت و بلایای طبیعی مانند سیل[3]، صاعقههای سهمگین[4] و بادهای سمی[5]، تمام اقوام گناهکار گذشته را به زانو درآورده و نابود کرد. چنانکه امروز نیز در دنیای مدرن، زلزلههای نابودگر، طوفانهای شدید و سونامیهای مرگبار باعث ویرانیهای گسترده در سطح جهانی شده و میشوند.[6]
هشدارهای واضح
غرور و خودپسندی یکی از ویژگیهای منفی و ناپسند در انسان است که اگر مدیریت نشود، در پی آن نابودی است. قرآن کریم به عنوان یک نسخه حیات جاودانی، تمام انسانها را خطاب قرار داده و هشدار میدهد که پیشرفتهای مادی و توانگریهای او نباید در او غرور ایجاد کند و باعث نافرمانی خدا و گسترش گناه در زمین شود. چه بسیار ملتهای پرقدرت در گذشته که نابود شدند.[7]
از این رو تبیین و توضیح این مساله برای تمام مردم جهان لازم است و باید بدانند گسترش گناهها و آلودگیها ارتباط مستقیم با افزایش انواع متنوعی از مصیبتها و بلاها داشته، و این هشداری است که قرآن کریم به همگان صادر فرموده؛ «هر مصيبتى كه به شما رسيد، در نتيجه كارهایی است كه خود كردهايد.»[8]، «تباهى در خشكى و دريا به سبب كارهايى كه مردمان با دستهاى خود كردند، آشكار شد.»[9]
پی نوشت
[1]. رعد/16.
[2]. تبیین رابطۀ سببی میان معصیت الهی و بلایای طبیعی، نشریه پژوهشهای اعتقادی کلامی، شماره 38.
[3]. عنکبوت/14.
[4]. فصلت/13.
[5]. قمر/19.
[6]. طباطبایی، محمدحسین، الميزان، ج2، ص: 181-180. مكتبة النشر الإسلامي.
[7]. غافر/21.
[8]. شوری/30.
[9]. روم/41.