در همه جنبههای زندگی، ازجمله جنبه امیدواری، خارج شدن از مسیر تعادل میتواند آینده فرد را به خطر بیندازد.
از اصولی که لازم است در همه ابعاد زندگی مورد توجه قرار گیرد، اعتدال و میانهروی است. امیدواری نیز اگرچه از جنبههای مثبت زندگی محسوب میشود، اما همچنان میبایست از اصل و قانون اعتدال خارج نشود. برای اینکه امید بتواند واقعی و ثمربخش باشد و فرد را در مسیر موفقیت قرار دهد، میبایست ملازم و همراه با بیم و ترس باشد.
هر یک از بیم و امید زمانی که ازخط اعتدال خارج شوند میتوانند برای فرد مشکلاتی جدی ایجاد کنند. اگر فقط جنبه امید در فرد فعال باشد، میتواند روحیه غرور و سرکشی را در او افزایش دهد؛ اما اگر جنبه بیم و ترس در فرد پررنگتر باشد، میتواند روحیه ناامیدی و شکست را در او ایجاد کند.
انسان سالم و واقعبین، همواره خودش را میان بیم و امید قرار میدهد و در هیچ جنبهای از زندگی، از جمله بیم و امید، افراط و تفریط نمیکند؛ به عبارتی از طرفی زمانی که به جایگاه خود و آفریندهاش میاندیشد، متوجه عیب، نقص و کاستیهای خود میشود. متوجه میشود به صورت مستقل هیچگونه ویژگی مثبتی در او وجود ندارد و هرآنچه در او ایجاد شده، به واسطه لطف و رحمت الهی بوده است. از طرفی دیگر وقتی به رحمت گسترده الهی میاندیشد که سراسر موجودات عالم را فراگرفته، به آینده و رسیدن به موفقیتهای بیشتر امیدوارتر میشود.
در بسیاری از آیات و روایات به این موضوع تصریح شده است؛ برای مثال امام صادق علیهالسلام میفرماید: «إنّهُ لَيس مِن عَبدٍ مؤمنٍ إلاّ و في قَلْبهِ نُورانِ: نورُ خِيفَةٍ و نورُ رَجاءٍ، لَو وُزِنَ هذا لَم يَزِدْ على هذا، و لَو وُزِنَ هذا لَم يَزِدْ على هذا»؛[1] «هیچ بندهای نیست مگر اینکه در قلبش دو نور بیم و امید است. این دو اگر با یکدیگر سنجیده شوند، هیچیک بر دیگری برتری ندارد».
پی نوشت:
[1]. نوری، حسین بن محمد، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج۱۱، ص۲۲۴.