انسانها در مواجهه با بنبستها واکنشهای متفاوتی نشان میدهند و این تفاوت در واکنش، از نوع نگرش آنها به بنبستها ناشی میشود.
دنیا گهواره مشکلات است و همواره مردم با مشکلات دستوپنچه نرم میکنند. پس انسانها، حتی عزیزترینشان، نزد خدا با مشکلات همراهند و از این بابت همه انسانها با هم مشترکاند. آنچه وجه تمایز بین انسانهاست، نحوه تعامل و مواجهه آنها با مشکلات است. بعضی در سیلاب مشکلات به ناامیدی میرسند و بعضی خیر. باید دید که وجه تمایز انسانها در این چالش چیست .
خاستگاه گشایش و امید
نظامی در یکی از اشعار خود میگوید:
در نومیدی بسی امید است پایان شب سیه سپید است
طبق این شعر، درونمایه ناامیدی، امید و چشمروشنی است؛ چنانکه قرآن دو بار با تأکید میفرماید: «فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً، إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً»؛[1] «پس به راستی بههمراه دشوارى آسانى است. آرى! به همراه دشوارى آسانى است». با این نکته میتوان گفت مناسبتر این بود که نظامی تمثیل بهتری برمیگزید؛ چراکه در تمثیل، سپیدی روز به عنوان امید و گشایش در پی شب سیاه آمده است و حال آنکه امید و گشایش، همانطور که در مصرع اول گفته، در بطن و در معیّت ناامیدی و سختی است.
آنچه بعضیها ندارند
حال اینکه چرا بعضی افراد در بطن ناامیدی، امیدی نمیبینند، از این ناشی میشود که با نگاه توحیدی به مشکلات نگاه نمیکنند. نهایت نگاه آنها فقط دیدن اسباب و عوامل مادی مشکلات است و معتقدند همین اسباب مادی میتوانند حلّال مشکلات باشند؛ اما این نگاه سطحی، یارای دیدن بطن و عمق قضایا را ندارد که هرگونه اثرگذاری آن اسباب مادی نیز از جانب خداست. از این بابت ناامیدی بر آنها غالب میشود .
امید، رحمت است
اساساً امید، رحمت است و رحمت مخصوص خداست و کسی که نگاهش توحیدی و الهی باشد، همواره از این رحمت بهرهمند است و هیچگاه ناامید نمیشود؛ چنانکه پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله میفرماید: «الأملُ رَحمةٌ لاُمّتي، و لَوْ لا الأملُ ما أرْضَعَتْ والِدَةٌ وَلَدَها، و لا غَرَسَ غارِسٌ شَجَرا»؛[2] «امید و آرزو، رحمتی برای امت من است و اگر امید و آرزو نبود، هیچ مادری فرزندش را شیر نمیداد و هیچ باغبانی نهالی نمیکاشت». بنابراین کسی که به نقشآفرینی خدا در ذرهذره این عالم باور داشته باشد، مثل یوسف نبی علیهالسلام با امید به خدا هیچ قفلی برایش بسته نمیماند؛ حتی اگر هفت بار قفل شده باشد.
منشأ ناامیدی
از آنجا که منشأ امید و گشایش، رحمت الهی است پس میتوان گفت که منشأ ناامیدی، محرومیت از رحمت الهی است و تنها چیزی که موجب محرومیت از رحمت الهی میشود «گناه» است. از همین بابت خداوند در قرآن، ناامیدی از رحمت خدا را به کفار نسبت میدهد؛ آنجا که میفرماید: «إِنَّهُ لَا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ»؛[3] «تنها گروه کافران، از رحمت خدا مأیوس میشوند!»
منشأ کفر، چیزی جز گناه نیست. وقتی گناه زیاد شود و به حد لجاجت و اصرار رسد، چشم دل را کور، و کوردل خدا و آیات خدا را تکذیب خواهد کرد و به کفر منجر خواهد شد؛ چنانکه خداوند میفرماید: «ثُمَّ كَانَ عَاقِبَةَ الَّذِينَ أَسَاءُوا السُّوأَى أَنْ كَذَّبُوا بِآيَاتِ اللهِ وَكَانُوا بِهَا يَسْتَهْزِئُونَ»؛[4] «سپس سرانجام کسانی که اعمال بد مرتکب شدند به جایی رسید که آیات خدا را تکذیب کردند و آن را به مسخره گرفتند».
پینوشت:
[1]. انشراح: 5.
[2]. بحارالأنوار، ج۷۷، ص۱۷۳، ح۸.
[3]. یوسف: 87.
[4]. روم: 10.