خداوند افزون بر قدرت مطلق، دارای حکمت و اختیار نیز هست و ازاینرو بسیاری از امور که برایش ممکن است را انجام نمیدهد.
قدرت خداوند نامحدود و کامل است و او بر هر امور ممکنی تواناست. با توجه به این صفت الهی، ممکن است کسی به ذهنش بیاید چرا خداوند افراد شرور را از بین نمیبرد؟ از باب نمونه سیاستمداران آمریکا که انواع جنایات را در حق دیگر ملتها در کارنامه دارند و شایسته نابودی هستند، چرا زندهاند و جنایت میکنند، در حالیکه کافی است خداوند با اشارهای آنان را نابود کند؟
اولین نکته در بررسی این مسئله توجه همهجانبه به صفات الهی است. درواقع نباید فقط به یک صفت خدا (قدرت) توجه و از دیگر صفات الهی مانند حکمت، اختیار و ... غفلت شود .
خداوند علاوه بر قدرت بینهایتی که دارد، دارای اختیار نیز هست. اینگونه نیست که چون قادر کامل است، هر کاری را حتماً انجام بدهد، بلکه چون مختار است، برخی از کارها را میخواهد و میشود و برخی دیگر را نه.
درواقع قدرت بر يک فعل، مستلزم آن نيست که فاعل حتماً آن فعل را انجام دهد. همانطور که ممکن است یک فوتبالیست توانایی ضربه زدن به توپ را داشته باشد، ولی به علل مختلف به توپ ضربه نزند.
در مورد مسئله موردنظر نیز باید گفت نابودی سیاستمدار ظالمِ آمریکایی، شدنی است؛ ولی امکان دارد عقاب و نابودی آنها به علل متعددی رخ ندهد و حتی به سرای حسابرسی واگذار شود. از باب نمونه خداوند از روی حکمت به تمام انسانها اختیار داده تا بتوانند هر کاری که بخواهند انجام بدهند و البته روزی باید پاسخگوی اعمال خود باشند. درنتیجه اگر قرار باشد هر زمان کسی بخواهد ظلمی کند، جلوی اختیار او گرفته شود، اختیار عطا شده بیثمره خواهد بود.
گاهی نابودی ظالمی به فرصت دادن به اوست تا بار گناهانش زیاد شود و درواقع این حیات و زندهبودن برای او خیر نیست و نباید پنداشته شود که چرا خداوند با این افراد که ظالم هستند، کاری ندارد.
به این نکته نیز باید توجه داشت که در بسیاری از موارد ستمگران در همین دنیا نیز به سزای بخشی از اعمال خود میرسند، اما گاهی با توجه به عالم ماده و محدودیتهایش، برخی عقاب و ثوابها به سرای آخرت منتقل میشود.
بنابراین چنين نيست که چون خداوند بر همه چیز قدرت دارد، باید آن را انجام دهد، بلکه بسياری از امور گرچه مقدور خداوند هستند، اما به جهت امور دیگری مانند حکمت و... ممکن است هرگز در دنیا صورت نگیرند.