نقل داستان حضرت ابراهیم در دو سوره «ذاریات» و «هود» اگر چه با نگاه ابتدایی دچار اختلاف است، اما با دقت در آیات این دو سوره، متوجه همپوشانی آنها میشویم.
قرآن کریم در نقل داستان حضرت ابراهیم آن زمان که ملائکه برای بشارت فرزند به نزدش آمدند، در دو سوره اینگونه سخن میگوید:
1. سوره ذاریات: «آیا خبر مهمانان ارجمند و بزرگوار ابراهیم به تو رسیده است؟ زمانی که بر او وارد شدند، پس سلام گفتند. ابراهیم پاسخ سلام را داده فرمود: شما مردمی ناشناسید!
ابراهیم بهسوی خانوادهاش بازگشت و گوسالهای فربه [و بریان شده] آورد. پس آن را نزدیک میهمانان برد [ولی چون دید آنها نمیخورند] پرسید: مگر نمیخورید؟ و [در دلش] از آنان احساس ترسی کرد.
میهمانان به وی گفتند: نترس و او را به پسری دانا مژده دادند.
در این میان همسرش [که مژده را شنیده بود] با فریادی [از روی تعجب] درحالیکه به صورتش میزد سررسید و گفت: پیرزنی نازا [و فرزند] چگونه ممکن است؟ فرشتگان گفتند: خدای تو چنین فرموده که او به مصالح خلق آگاه و (به حال بندگان) داناست. ابراهیم گفت: ای رسولان حق، بازگویید که شما برای چهکار مأمورید؟ گفتند: ما را بهسوی مردمی گنهکار فرستادهاند؛ تا [بارانی] از گِلِ سنگ بر آنان بفرستیم، که آن سنگها نزد پروردگار تو معیّن و نشاندار برای ستمکاران است» . [1]
2. سوره هود: «و بهراستی فرستادگان ما ابراهیم را مژده آورده، سلام گفتند، او هم گفت: سلام [بر شما]. و درنگ نکرد تا گوسالهای بریان [برای آنان] آورد. و چون دید دستهایشان بهسوی غذا دراز نمیشود، آنان را ناشناس یافت و از آنان احساس ترس و دلهره کرد، گفتند: مترس که ما بهسوی قوم لوط فرستادهشدهایم. پس همسرش درحالیکه ایستاده بود [از شنیدن گفتگوی فرشتگان با ابراهیم] خندید. پس او را به اسحاق و پس از اسحاق به یعقوب مژده دادیم».[2]
مخاطب، در مواجهه ابتدایی با آیات این دو سوره، ممکن است گمان کند قرآن کریم در نقل این داستان، دچار دوگانهگویی شده است. همانگونه که پیداست، در سوره ذاریات، نقل داستان به این صورت است: پس از ابراز ترس و نگرانی ابراهیم، ابتدا ملائکه به او بشارت فرزند داده و پسازآن، از رفتن بهسوی قوم لوط سخن میگویند. اما در سوره هود جریان اینگونه نقلشده: پس از ابراز ترس از سوی ابراهیم، ملائکه در ابتدا با او از رفتن به سراغ قوم لوط سخن میگویند، سپس او را به فرزند بشارت میدهند. جمع این آیات چگونه ممکن است درحالیکه خداوند از عدم وجود اختلاف در قرآن خبر داده است؟[3]
حق آن است که آیات مذکور هیچگونه تعارضی ندارند. در آیات سوره ذاریات، پسازآنکه از ترس ابراهیم سخن به میان آمده، از زبان ملائکه میگوید: نترس، اما دیگر از دلیل نترسیدن که در سوره هود اشارهشده، در این سوره سخن به میان نیامده است.
در سوره هود میگوید: آنها گفتند نترس زیرا ما رسولان خدا هستیم که بهسوی قوم لوط فرستادهشدهایم. بعدازاینکه بهصورت مختصر از کار خود خبر دادند که بهسوی قوم لوط میرویم، آنگاه موضوع بشارت به فرزند آوری را به میان آورده و گفتند: بدان که تو را به فرزندی علیم بشارت میدهیم. پس از جریان مربوط به فرزند که داستان آن را قرآن کریم در این دو سوره و غیر آن مطرح میکند، ابراهیم از دلیل رفتن به سمت قوم لوط که ملائکه اصل آن را مطرح نموده بودند، سؤال میکند و ملائکه درصدد توضیح علت آن برمیآیند. ادامه سوره هود نیز مانند سوره ذاریات، به این مسأله پرداخته است که وقتی بحث بشارت به فرزند تمام شد، ابراهیم دوباره موضوع قوم لوط را به میان کشید.[4]
درنتیجه، جریان به این صورت بوده: ابتدا ابراهیم به دلیل حالت خاص ملائکه که دست به سمت غذا نمیبردند، دچار ترس گشته است. پسازآن، ملائکه برای دفع ترس ابراهیم بهصورت اجمالی و بدون توضیح به او گفتهاند: نترس ما به سمت قوم لوط فرستادهشدهایم و ما انسان نیستیم بلکه ملائکه مامور خدائیم، پس جایی برای ترس نمیماند.(به این قسمت، در سوره ذاریات اشاره نشده است بلکه فقط گفته شده: نترس). بعدازآن، ملائکه بحث بشارت به فرزند را مطرح نمودهاند. در ادامه و پسازآنکه ابراهیم آرامش پیداکرده، ازآنجاکه پیامبر اولوالعزم است و لوط از پیامبران تحت امر اوست، مسأله قوم لوط را به میان آورده و از ملائکه پیرامون آن سؤال مینماید.(به این قسمت در هر دو سوره اشارهشده است). پس هیچ اختلافی در میان آیات ذکرشده وجود ندارد.
پینوشت:
[1]. ذاریات: 24-34.
[2]. هود: 69-71.
[3]. نساء: 82.
[4]. هود:74.
نظرات
توضیح کوتاه و عالی بود. سپاس