عزیزم حسین (2) نماهنگی مذهبی و زیبا که به تهیه کنندگی "مرکز موسیقی ماواء" به مناسبت میلاد امام حسین (علیه السلام) از شبکه های مختلف پخش گردید.

دهه نودی است، 6 سال سن دارد، حرف که می زند، دلم برایش غنج می رود شیرین زبانیهایش تمامی ندارد - دخترم را می گویم- می گویم برای بابا شعر بخوان، می خواند:
- سلام فرماندددده؛
- سلام از این نسل غیور جاماندددده؛
- سلام فرماندددده؛
- سیدعلی، دهه نودیهاشو فرا خوانددده؛
و...
به فکر فرو می روم، دخترم، شعرش تمام شده و رفته در اتاق دارد با اسباب بازیهایش، بازی می کند. از خانمم می پرسم، نسل غیور جامانده یعنی چی؟! علی بن مهزیار کیست؟! میراز کوچک خان یا بهجت کیست؟! و سوالهای دیگری که مربوط به شعر دخترم هست، خانمم هاج و واج نگاهم می کند، بدون اینکه منتظر جواب باشم، سمت اتاقم می روم...
عزیزم حسین (2) سرودی مذهبی، که به همت استودیو هنری اوج، در مرکز موسیقی ماواء ساخته شده است و سازندگان آن، قصد داشتند مانند همخوانی "سلام فرمانده" پویشی شود، برای نسل جدید انقلاب، اما این بار با عناصر شعری متفاوت، در مدح امام حسین علیه السلام که خواننده آن یکی از مداحانِ مشهور کشوری است .
یکی از کارهای فرهنگی خوبی که در یک دهه ای گذشته انجام شده است، بحث زنده کردن سرود و همخوانیها ملی، مذهبی است. سرود پتانسیلی بود که در اوایل انقلاب و دهه هفتاد، مورد توجه بود، اما به خاطر غفلت مسئولین فرهنگی وقت، برای مدتی نسبتاً زیاد، مغفول مانده بود و اگر تفقدهای مقام معظم رهبری و سفارشهای ایشان نبود، شاید مسئولی نسبت به احیاء آن اقدامی نمیکرد.
سرود قابلیت فوقالعادهای برای بازگو کردن احساسات جمعی یک قوم و ملت را دارد. بهطور طبیعی سرود با حماسه و مسائل اجتماعی همراه است، از نمونه های موفق آن در زیست فرهنگی، سرودهای ایام دهه فجر است، که بعد از گذشت چهل سال، برخی از آن ها هنوز هم بی نظیر و ماندگار هستند و یاد آور یک تاریخ هستند و شعارهای آرمانیِ نسل خاصی را در ذهن ها بارگذاری میکنند.
"عزیزم حسین 2 " از این نوع همخوانی ها است قصد اشاعه پویش مذهبی و همه گیری آن را دارد و به کمک رسانه ملی و فضای مجازی نیز پخش شد و تا حدود دربرگیری خوبی را در همخوانی ها نسل نونهالها کسب کرد.
آن چه در مورد این قبیل همخوانیها میشود گفت اینگونه سرودها با تمام خوبیها و پتانسیلهایی که دارند اگر در چینش برخی عناصر دخیل در آن دقت نشود، آسیبهایی را با خود به همراه خواهند آورد.
سرود شاید از لحاظ فرهنگی یک فعالیت ساده به شمار میرود اما از لحاظی ساختاری از ویژگی سهل و ممتنع برخوردار است. یک فرآیند هنری و فنی بسیار سخت و پیچیده است. سرود از اجزاء و عناصری مختلفی برخوردار است که این عناصر در ماندگاری و در برگیری آن دخیل میباشند. عناصری مانند: آهنگ، شعر، محتوا ، تنظیم، خواننده و...
اجزائی که در اثرگذاری و ماندگاری آن تاثیر بسزایی دارند. اما بیدقتی در برخی از این سرودها و همخوانیها، آسیبهای را نیز همراه خود دارند و می آورند.
یکی از آسیبهای اینگونه برنامهها، معروفیت و بُلد شدنه شخصیت خواننده است، تجربه نشان داده برخی اشخاص به خاطر تکرار پخش برنامه در رسانه تبدیل به الگو و چهره مشهور شدهاند. اما به خاطر بیدقتی و عدم توجه در الگوسازی و الگو پروری و الگو داری، دچار لغزش گردیده و باعث زیر سوال رفتن برخی مبانی اعتقادی و فرهنگی در جامعه گردیده و ناهنجاریهای و اجتماعی و فرهنگی را به بارآوردهاند، هرچند در خیلی مواقع، خود آنها به تنهایی مقصر نبودند بلکه برخی مسئولین و طیفهای مذهبی در بیراهه رفتن این افراد مقصر بودند و برای حفظ و مراقبت آنها برنامه ای نداشته و ندارند. آسیبهای که هر روز به خاطر بیفکری و بیبرنامهگی، مسئولین فرهنگی، بطور مکرر نقره داغ شده و میشویم.
یکی دیگر از آسیبهای که در اینگونه همخوانی است و متاسفانه در نماهنگ "عزیزم حسین 2" مشهود است، بیدقتی و بدسلیقگی در استفاده از نونهالان دختر است، که میتواند حاشیهای مانند: استفاده ابزاری از کودک و نوعی تابوشکنی در پوشش و حرکات و سکنات آنها را در رسانه ملی القاء کند.
دخترِ نونهال، عنصری لطیف که از لحاظ چهره و احساسات، دارای پتانسیل و بار عاطفی زیادی در رسانه است اما بیموالتی و بهرهجویی از چهره معصوم در این نماهنگ، ساختار تابو شکنانه به خود گرفته و پوشش و حرکات خارج از عرف مذهبی (هرچند طبیعی این جنس و نسل) که از رسانه ملی پخش میشود برداشت دیگر به ذهن القاء میکند.
مسئولین فرهنگی، مذهبی و رسانهای عزیز در خصوص این مقولهها باید خیلی دقیق عمل کنند و تنها به اشاعه سرود با محتوایی دینی اکتفاء نکنند و به عناصر و سایر تبعات آن نیز دقیق شوند. در پایان به مقدمه مطلبم بر میگردم و می گویم، هر واژه و هر عنصر شعری، دارای بار معنایی و محتوایی خاصی است. اسمی مانند؛ علی بن مهزیار و میرزا کوچک خان جنگلی، از آن عنوانها و اسمهای است که برای نسل دهه شصتیها آشناست، اما دهه نودی، تنها یک اسم را متوجه میشود و سبقه و بستری برای آشنایی آنها ندارد و فراهم نشده است. دهه نودیی که در بارش ترانههای مبتذل از قبیل: گنگستر آملی! تا بدن ببین جون بابا، خودتو بلرزون بابا!!!!! در بستر آموزشهای ناسالم برخی پرورشها، در صف و کلاسهای درس، تغذیه میشوند.
نسل غیور جامانده ! پدر ها و مادرهای دهه نودی ها هستند که جامانده از شهادت و جنگ هستند و اکنون در جبهه فرهنگی و اقتصادی، آماج بی توجهی و اقع شده اند و ترکشهای این جنگ را دهه هشتادی و نودی دارند به جان می خرند و در بحران مدیریت ها و بی مسئولیتی ها سقط شده و با فتنه های فرهنگیِ رنگارنگ ... شهید می شوند.
خلاصه آنچه می شود گفت سرود پتانسیل بالایی در انتقال محتوا دارد و می تواند حرکت اجتماعی و فرهنگی و آرمان و تاریخ یک نسل را تعریف کند. اما نباید تنها، به همه گیر شدن اینگونه برنامه ها و همخوانی ها اکتفاء کرد. بلکه باید به بستر و زیر ساخت های محتوایی و فرهنگی، و ... آن نیز توجه داشته باشیم و آنها را نیز رشد دهیم. تا مبادا این صنعت ادبی به یک صنعت شعاری و رسانه پر کن، تبدیل نگردد.
سرود شاید از لحاظ فرهنگی یک فعالیت ساده به شمار می رود اما از لحاظی ساختاری از ویژگی سهل و ممتنع برخوردار است. یک فرایند هنری و فنی بسیار سخت و پیچیده است. سرود از اجزاء و عناصری مختلفی برخوردار است که این عناصر در ماندگاری و در برگیری آن دخیل میباشند. عناصری مانند: آهنگ، شعر، محتوا ، تنظیم، خواننده و...
اجزائی که در اثر گذاری و مانش آن تاثیر بسزایی دارند. اما بی دقتی در برخی از این سرودها و همخوانی ها، آسیبهای را نیز همراه خود دارند و می آورند.