رویش و فرسایش

11:07 - 1401/12/14

امید، شعبه‌ای از رحمت الهی است و رحمت الهی همواره بر قلب مؤمن نازل می‌شود. از این بابت است که مؤمن همواره به زندگی امیدوار است.

امید و ناامید

«امید»، انگیزه حرکت آدمی است و «نیاز» از عناصری است که دائماً با زندگی بشر عجین بوده است. در طول تاریخ، بشر همواره به دنبال تکیه‌گاهی بوده که به امید کارگشایی او بتواند زندگی کند و در سایه او نیازهای خود را برطرف نماید. همین بشر در راستای تأمین نیاز خود، گاهی در تشخیص این تکیه‌گاه دچار خطا شده و بت‌پرستی پیشه کرده یا به سلاطین و پادشاهان تکیه نموده به این امید که رفع‌کننده نیازهای مادی و روحی او باشند .

بشر امروز به دنبال حل معمای دیروز
بشر امروز کماکان نقش اول همان حکایت را بازی می‌کند و همچنان سردرگم تکیه‌گاهی است که به امید آن زندگی کند. این بشر با تکیه بر تکنولوژی، قصد دارد به آرمان‌های نایافته خود نائل شود. ازاین‌رو گاهی با «تجمل» و رفاه، و گاهی با عنصر «هوس» سعی دارد خود را به خواب بزند یا حداقل از این عنصر در قالب آزمون و خطا هم که شده در پی گمشده درونی خود باشد؛ اما باز هم اوج تکنولوژی، او را سیراب نکرده و نخواهد کرد.

بشر امروز، خسته از آزمون و خطاهای مکرر، نوعاً به پوچی و بی‌هویتی رسیده و چه بسا ترجیح می‌دهد با کمال ناامیدی با نابودی خود، صورت مسئله این معما را پاک کند. شخصیت‌های پولی، شخصیت‌های ماشینی، شخصیت‌های هوسی و... همه و همه به خاطر بذل توجهی که به این مادیات دارند، همچون خودِ پول و تکنولوژی و هوس، محدود و دارای انقضا هستند. انقضای آنها به این است که در زمان حال به حصر کشیده شده‌اند و امید به آینده در‌ این‌گونه افراد خاموش شده است؛ چون هیچ‌گونه چشم‌اندازی به آینده «خودِ» خودساخته‌شان ندارند.

عامل امیدآفرین
اصلی‌ترین عاملی که می‌تواند جانِ امید را به رگ‌های بشر امروز بدمد، ایمان به غیب است؛ ایمان به خدایی که خالق بشر است؛ ایمان به خدایی که «قیوم» است و می‌تواند نقش بهترین تکیه‌گاه را در رفع تمامی نیازهای بشر ایفا کند؛ ایمان به خدایی که «زمان» را آفرید و گذشته و حال و آینده از آن اوست، ولی مخلوق خود را نیز مسلط بر آن کرد تا از گذشته عبرت بگیرد و در زمان حال برای رسیدن به چشم‌اندازی که نسبت به آینده دارد، برنامه‌ریزی کند. چنین کسی همواره در زندگی امیدوار است؛ چون به خدایی اعتقاد دارد که «قادر» است و هر‌کاری از دست او برمی‌آید؛ «رزاق» است و متولی روزی اوست؛ «أنیس» است و بهترین همنشین و مونس تنهایی‌های بشر؛ خدایی که «فیّاض» است و بهترین پاداش‌ها را در قبال اطاعت رهروانش خواهد بخشید.

چه‌بسا متموّلی که کمبودی از نظر مادیات ندارد، اما از زندگی او ناامیدی می‌بارد و چه‌بسا شخص باکرامتی که با دارایی معمولی، اما با قلبی سرشار از امید و ایمان به‌معبود با حس رضایتمندی به زندگی، روزگار می‌گذارند. رضایتمندی به معنای نداشتن سختی نیست. در این معادله، «سختی» با «آرامش» قابل جمع است.

راه کسب ایمان و معرفت به خدا
معرفت به خدا و ایمان به او، تنها عامل امیدواری به زندگی است. هر‌چقدر آدمی خدا را در زندگی خود کنار گذارد، به همان میزان به سردرگمی و ناامیدی در زندگی خود پرداخته است. ازاین‌رو امام علی علیه‌السلام می‌فرماید: «انْقَطِعْ إلَى الله سُبحانَهُ، فإنَّهُ يَقولُ: وَ عِزَّتي و جَلالي لَأقْطَعَنَّ أملَ كُلِّ مَنْ يُؤَمِّلُ غَيْري بِاليَأْس»؛[1] «تنها به خداوند سبحان دل ببند كه او مى‌فرمايد: به‌عزّت و جلالم سوگند كه اميد هركس را كه به غير من اميد ببندد، به نوميدى مى‌كشانم».

برای اینکه شخص به ایمان و معرفت درست الهی برسد، ضمن اقناع ذهنی به امور عقیدتی، باید نور ایمان را به وسیله عمل با جوارح به قلب خود گسیل دهد؛ چون خاستگاه ایمان و معرفت، قلب آدمی است. مضحکانه است که کسی با تلقین پاکی دل، بدون عمل و جنگ با تنبلی و هوای نفس، به ایمان و معرفت برسد. مدعی چنین حرفی، فقط‌و‌فقط خود را فریفته است.

موریانه مخرب ایمان و معرفت
از آنجا که قلب، ظرف ایمان و معرفت است و ایمان از جنس نور و معنویت است، از آن طرف عاملی که می‌تواند این نورانیت را به ظلمت و بی‌معرفتی و حتی انکار غیب ‌تبدیل کند، روزمرگی، غفلت و گناهان زیادی است که شخص مصرّانه انجام می‌دهد و هیچ عزمی بر جبران آن ندارد.

جمع‌بندی
پس تنها راه نجات از باتلاق ناامیدی و تحصیل امید به زندگی در عصر ماشینی کنونی، نه تأمین رفاه و تجمل است -که خود مایه طغیان و فراموشی است- و نه خودکشی که خودْ دردسری مضاعف است. بلکه تنهاترین راه، وصل شدن به حقیقت و شتافتن به دامان معنویت است.

پی‌نوشت:
[1]. بحارالأنوار، ج94، ص95، ح12.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
2 + 9 =
*****