انسان گاهی، با تغییر دادن برخی از باورهای غلط خود در زندگی، میتواند روحیه امید را در خودش و جامعه تزریق کند.
امید و روحیه امیدواری در زندگی، همچون روح در بدن است، اگر امید در زندگی انسان نباشد، زندگی مرده و بیاحساس خواهد بود، بنابراین بر هر انسانی لازم است که در راستای ایجاد روحیه امید در خود و جامعه کوشا باشد، در اینجا به برخی از مراحل آن اشاره میشود .
تغییر باورهای غلط
برای اینکه انسان بتواند روحیه امید را در خود و اجتماع ایجاد کند، چند باور و اعتقاد غلط را باید در وجود خود تغییر دهد.
یک. راضی نبودن به حداقلها
گاهی انسان، در اثر سختیها و گرفتاریها، به حداقلها اکتفا کرده و به عبارت سادهتر، خودش را قانع میداند، در حالی که قناعت، توقفگاه نیست؛ بلکه قناعت، رضایت به داشتههاست، در عین حالی که انسان را از تلاش برای بهتر زیستن باز نمیدارد. از سویی اسلام؛ علاوه بر اینکه بهره دنیایی انسان را گوشزد میکند، «وَلَا تَنسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْیَا»؛[1] «و سهم خود را از دنيا فراموش مكن»، او را برای بهتر زیستن، به نیکوترین اعمال و تلاش برای به دست آوردن بهترین نیکیها، تشویق میکند.[2]
بنابراین انسان برای ایجاد امید، باید باور رضایت به حداقلها را به باور تلاش برای رسیدن به حدااکثرها تغییر دهد.
دو. استفاده از فرصتها
تسویف، یکی از حیلههای شیطان است، که باعث از بین رفتن فرصتها، پشیمانی و ندامت، خواهد بود.[3] بنابراین اغلب انسانها در توهم اینکه فرصت زیاد است، گرفتار فرصتسوزی میشوند و زمانی متوجه خواهند شد که کار از کار گذشته است، پس انسان باید باور کند که عمر کوتاه است و نباید کوچکترین فرصت را از دست بدهد.[4]
سه. ارزش دنیا و تأثیر آن در سرنوشت انسان
یکی از باورهای غلط در برخی از مردم، بیارزش دانستن دنیاست و همین امر باعث ناامیدی و افسردگی آنها شده است؛ زیرا آنها را از پویایی و تلاش باز میدارد. این در حالیکه است که محبت به دنیا، مذمت شده است، اما این به معنای بیارزش بودن اصل دنیا نیست؛ زیرا دنیا در سرنوشت انسان بسیار تاثیرگذار است، دنیا فرصتی بوده که خدا در اختیار انسان قرار داده، تا از لحظه به لحظه آن برای سعادت خود بهرمند شود.[5]
بنابراین تغییر برخی باورهای غلط، روح امید را در فرد و جامعه افزایش میدهد.
پینوشت:
[1]. قصص: 77.
[2]. هود: 7.
[3]. طوسی، محمدبن الحسن، الامالی، دارالثقافة، 1414ق، چاپ اول، ص526.
[4]. غرر، ص243.
[5]. فیض الاسلام، شریف رضی، نهج البلاغه، صبحی، هجرت، 1414ق، چاپ اول، ص493.