امیدواری در قالب یک داستان قرآنی

11:58 - 1401/12/15

یکی از نکات آموزنده داستان زندگی انبیا در قرآن، توجه به اعتماد و امید آن‌ها نسبت به خداست که چگونه حتی در سخت‌ترین شرایط به غیرخدا امید نمی‌بندند.

خداوند تبارک‌وتعالی به‌عنوان خالق هستی و دارای قدرت بی‌نهایت، محکم‌ترین تکیه‌گاه انسان در زندگی است. شناخت خدا با این اوصاف باعث می‌شود انسان به او امیدوار باشد و سرد و گرم روزگار او را نسبت به آینده دلسرد نسازد و فقط نسبت به اوامر و نواهی الهی ترس و امید داشته باشد.

امیرالمؤمنین علیه‌السلام در نامه‌ای به اسود بن قطبه فرمانرواى حُلوان می‌نویسند: «وَ ابْتَذِلْ نَفْسَک فیمَا افْتَرَضَ اللَّهُ عَلَیک رَاجیاً ثوَابَهُ وَ مُتَخَوِّفاً عِقَابَه»؛[1] «و نفس خود را درحالی‌که امیدوار به پاداش الهی بوده و از کیفر او هراس داری، به انجام آنچه خداوند بر تو واجب گردانیده است، وادار ساز» .

کسی که به پاداش الهی امیدوار باشد، در انجام اعمال نیک و خداپسندانه تلاش می‌کند و درصورتی‌که از عذاب الهی بیمناک باشد، به انجام کارها‌ی خلاف و نادرست که موجب نارضایتی خدای سبحان است، اقدام نمی‌کند. قرآن داستان‌هایی از زندگانی رسولان خدا بیان می‌کند که دقت در این داستان‌ها مشخص می‌کند، انسان در سخت‌ترین شرایط همواره باید امید به خدا داشته باشد. یکی از این قضایا اتفاقات متعددی است که در زندگانی یوسف پیامبر علی‌نبینا و آله و علیه‌السلام اتفاق افتاده است.

در دوران کودکی، پدرش او را احترام کرد و برادران بر وی حسد برده و ابتدا در چاه انداختند و بعد از آن به تاجری فروختند تا به این ‌وسیله، آن احترام را مبدّل به ذلت کنند، ولی حضرت یوسف هرگز امیدش نسبت به خدا را از دست نداد و می‌دانست، اگر کسی قرار است او را از قعر چاه نجات بدهد آن خداست. بی‌مهری برادران در او تأثیری نگذاشت، درنتیجه خدا نیز همین مکر و حیله آنان را وسیله عزت او در خانه عزیز مصر قرار داد.

سپس همسر عزیز مصر با یوسف صدیق بنای مراوده گذاشت و زنان دیگر اشراف مصر نیز تصمیم بر مراوده داشتند تا او را به منجلاب فسق و فجور بکشانند. حضرت به‌واسطه ایمانش، اعتماد و تکیه بر خداوند کرد و وعده پوچ زنان و شیطان او را فریب نداد، خداوند نیز همین توطئه را وسیله بروز و ظهور عصمت و پاکی او قرار داد.

در آخر هم، یوسف پیامبر را به زندان انداختند تا زندان وسیله خواری او باشد و او در مقابل این امر نیز از رحمت الهی ناامید نشد و درنتیجه خداوند زندان را، باعث عزت او قرار داد و پادشاه مصر پس‌ازآن که حضرت یوسف خواب او را تعبیر کرد، حضرت را عزیز و کلیددار خزانه مصر انتخاب نمود.

علت این سربلندی در امتحانات مختلف مکارم اخلاق، امیدواری به خدا، اجتناب از زشتی، فحشا و خیانت و ظلم، حفظ طهارت و پاکی نفس حضرت یوسف بود.

ایمان و امید این پیامبر صدیق به خداوند باعث شد به‌عنوان مدیری موفق، کشور مصر را از قحطی و مشکلات بعدازآن نجات دهد. هم در پیشگاه خدا عزیز شد هم در پیش مردم، عنصر امید به آینده در او به‌خوبی نهادینه‌شده بود، در سختی و مشکلات، مأیوس نمی‌شد. این امید به آینده داشتن در پرتو عنایت الهی، عاملی در رسیدن به اهداف عالی است و رضای الهی را نیز به دنبال دارد.

پی نوشت:
[1]. نهج البلاغه، نامه 59.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
20 + 0 =
*****