گرگ درون

07:56 - 1401/12/14

هربار به ندای ترس درون خود گوش کنیم، انگار یک پُرس غذا جلوی او گذاشتیم. به همین دلیل حریف ترس‌هایمان نمی‌شویم؛ چون خودمان این گرگ را فربه کردیم؛ از بس به او گوش دادیم!

یک روز پیرمردی به نوه‌اش گفت: پسرم، در درون همه ما آدم‌ها دوتا گرگ است که شبانه‌روز با هم در حال جنگند: گرگ ترس و تاریکی، و گرگ نور و امید. دست به هرکاری که بزنی، گرگ ترس و تاریکی می‌گوید: نکن، بدتر می‌شود؛ امّا گرگ نور و امید می‌گوید: تو برو جلو و اقدام کن. مطمئنم راه باز می‌شود .

پسرک پرسید: بالأخره کدامشان پیروز می‌شود؟ پیرمرد گفت: گرگی که به او غذا دادی! گرگ امیدِ درون اکثر ما، قد یک خرگوش لاغر و نحیف است و گرگ ترس و تاریکی به اندازه یک کرگدن! به خاطر اینکه چند سال است به آن یکی غذا می‌دهیم. شاید بپرسید چطور داریم غذا می‌دهیم؟!

هربار به ندای ترس درون خود گوش کنیم، انگار یک پُرس غذا جلوی او گذاشتیم. حالا فهمیدید چرا حریف ترس‌هایمان نمی‌شویم؟ چون خودمان این گرگ را فربه کردیم؛ از بس به او گوش دادیم!

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
1 + 0 =
*****