حماد بن سلمة ادعا کرده که شیعیان هر جمله زیبایی را به حدیث تبدیل کردهاند. اما این اتهام وارد نیست؛ زیرا با توجه به واقعیات کتب حدیثی شیعه و آنچه که شرححال نویسان اهل تسنن در مورد او گفتهاند، این اظهار نظر در پایان عمر حماد بوده که وی دچار اختلال در حافظه و نقل احادیث دروغ و ساختگی شده بود و قابل اعتنا نیست.
مکتب شیعه و تعالیم آن دارای پشتوانههای عقلانی میباشد که هر انسان منصف و با وجدانی را به خود جذب میکند. همین نکته سبب سرازیر شدن شبههها و هجمههای فراوان نظری به باورهای آن شده است. برخی از این شبههها ناشی از ناآگاهی و تلاش برای یافتن حقیقت بوده، اما بیشتر اشکالها ریشه در دشمنی و انکار حقیقت دارند. فرقه گمراه وهابیت برای تیرهساختن ساحت نورانی پیروان مکتب اهلبیت علیهمالسلام از هیچ تهمتی فروگذار نکرده و حال آنکه خدا نور خویش را پاینده قرار داده است.
اهمیت سنت معصوم
چهار منبع معتبری که عالمان شیعه برای استنباط احکام شریعت و معارف اسلامی مورد استفاده قرار میدهند، عبارتند از قرآن، سنت معصوم، عقل و اجماع. نقطه مشترک در تمام این منابع، عصمت و خطاناپذیر بودن آنهاست. اما مهمترین منبعی که کاربرد بیشتری نسبت به دیگر منابع دارد، سنت معصوم است که در قالب احادیث و روایات به مسلمانان رسیده است.
بیشک باید احادیثی که سنت معصومان علیهمالسلام را گزارش میدهند، از اعتبار کافی برخوردار باشند. از این رو، عالمان شيعه به صحت همه روایات موجود در مجموعههاى حديثى قائل نيستند و بر این باور هستند كه در لابه لای اين احاديث، ممکن است حديثهاى ضعيف يا جعلى نیز یافت شود و این یک امر اجتناب ناپذیر است. اما به هر حال، احتمال وجود تعداد کمی از احادیث ضعیف در این کتب، موجب بیاعتبار شدن و حجت نبودن تمام احادیث آنها نمیشود.
احتمال جعل حدیث
محبت و دلدادگی مسلمانان به پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله و امامان معصوم علیهمالسلام سبب شد، شیطانصفتان با اندیشه سوء استفاده از این اعتماد، احادیث ساختگی را در لابه لای احادیث صحیح قرار داده و باعث انحراف و ایجاد شبهه شوند. عبدالکریم فرزند ابی العوجاء یکی از ملحدان زمان امام صادق علیهالسلام بود که پس از دستگیری توسط حکومت وقت و صدور حکم اعدام برای وی، اعتراف کرد که حدود چهار هزار حدیث ساختگی را در میان احادیث خاتم الانبیاء گنجانده است.[1]
احادیث ساختگی و زیبا
حماد بن سلمة یکی دیگر از راویان حدیث در زمان امام باقر و امام صادق علیهماالسلام میباشد که از او در منابع اهل تسنن سخنی به نقل از یک عالم شیعه آمده که گفته: «كُنَّا إِذا اسْتَحْسَنا شَيْئاً جَعَلْنَاهُ حَدِيثا»؛[2] «ما عالمان شیعه، هر گاه یک جمله را نیکو و زیبا میشمردیم، آن را به عنوان حدیث نقل میکردیم». این گزاره سبب توهم و شبهه برای دشمنان شیعه و سادهانگاران شده که فکر کنند، در شناسایی و نقل روایات در مکتب شیعه، شاخص و میزان معتبر و صحیحی وجود ندارد.
حماد بن سلمة کیست؟
حماد بن سلمة از راویان غیر شیعی به شمار میآید که احادیث بسیار زیادی را نقل کرده و شرححال نویسان اهل تسنن نکات مثبت فراوانی مانند حفظ قرآن، عبادات زیاد و خوش اخلاقی در مورد او نقل کردهاند.[3] او حتی در شمار راویان احادیث مهمی همچون حدیث غدیر و حدیث شأن نزول آیه تطهیر پیرامون اصحاب کساء قرار گرفته است.[4]
اما با این حال، حماد بن سلمة در سالهای پایانی عمرش نتوانست به خوبی عهدهدار مسئولیت مهم نقل حدیث شود؛ چرا که حافظهاش دچار مشکل شد و احادیثی را نقل کرد که پذیرش آنها ممکن نبود. همانند برخی احادیث با موضوع توحید و صفات خداوند که در آنها تجسیم و تشبیه به خدا نسبت داده شده است.[5]
بر همین اساس و با توجه به واقعیت موجود در کتب حدیثی شیعه و صحیح بودن بیشتر آنها، تهمت و نسبتی که حماد بن سلمة به عالمان شیعه داده، مورد پذیرش نخواهد بود و احتمال قوی میرود که این سخن را در پایان عمرش گفته باشد، از این رو علاوه بر سست بودن سخن، به علت اختلال حافظه حماد قابل اعتنا نیست.
فقدان اعتبار و حجیت لازم
حتی اگر فرض کنیم حماد بن سلمة هیچ مشکلی در نقل سخن نداشته، اما از آن جهت كه حماد این جمله را از خودش گفته و از پيامبر اکرم صلىاللهعليهوآله نقل نکرده، اعتباری ندارد. چون در نگاه شیعه، شاخص شناخت حق از باطل، فرمایشات معصوم است و غیر آن حجت نیست. هرچند در نگاه اهل تسنن نیز این روایت حجیت ندارد چون حماد بن سلمة نه معصوم است و نه یکی از صحابه پیامبر.[6]
به هر روی، نهضت علمی توسط عالمان شیعه از عصر معصومان علیهمالسلام آغاز شد. سپس تمام احادیث به شیوهای کاملاً حساس و دقیق مورد راستیآزمایی قرار میگرفت تا در نهایت بتوان آن را به نسلهای بعدی انتقال داد. پیامد این حرکت از صدر اسلام تا به امروز اثرات مثبت و فزاینده احادیث شیعه را در تمام دنیا قابل مشاهده کرده است.
پی نوشت
[1]. سیدمرتضی، أمالي المرتضى، ج1، ص: 128-127. دار الفكر العربي.
[2]. خطیب بغدادی، احمد، الجامع لأخلاق الراوي وآداب السامع، ج1، ص: 138. مكتبة المعارف.
[3]. عزیزی، حسین، الرواة المشتركون بين الشيعة و السنة، ج1، ص: 258. مجمع تقریب مذاهب.
[4]. شوشتری، نورالله، احقاق الحق، ج6 و ج9. کتابخانه آیتالله مرعشی.
[5]. مظفر، محمدحسن، الإفصاح عن أحوال رواة الصحاح، ج1، ص: 407. موسسة آلالبیت.
[6]. رضوانی، علی اصغر، شيعه شناسى و پاسخ به شبهات، ج2، ص: 443. نشر مشعر.