بدون شک یکی از کارکردهای عرصه فیلم وسریال می تواند بازنمایی واقعیت های اجتماعی تاریخی و... باشد. بازنمایی که منجر به انتقال مفاهیم والا در حوزه های مختلف شود و از این طریق با اثرگذاری عمیق موجب تنویر و تعالی افکارعمومی شود.

بدون شک یکی از کارکردهای عرصه فیلم وسریال میتواند بازنمایی واقعیتهای اجتماعی تاریخی و... باشد. بازنمایی که منجر به انتقال مفاهیم والا در حوزههای مختلف شود و از این طریق با اثرگذاری عمیق، موجب تنویر و تعالی افکارعمومی شود. این کارکرد مهم امروزه در صنعت فیلمسازی ما به چالش کشیده شده است .
در این سریال صرفاً سعی شده تا دنیای مخوف داعشیها به تصویر کشیده شود؛ داعشی که به سلسله اعمال خشونت بار در راستای مجازات مخالفین رو میآورد و همچنین زنستیز است. در طول سریال، تلاش مضاعفی شده این مؤلفه را به اثبات برساند که این گونه رفتارهای خشونتبار و تحکمآمیز ناشی از برداشتهای ناصحیح داعشیها از مبانی اسلامی است.
بدون شک جا دارد در روند این گونه سریالها در راستای بازنمایی واقعیت، به رشادت و مجاهدت نیروهای مقاومت همچون حشدالشعبی و نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به فرماندهی سردار قاسم سلیمانی، به ویژه در فرایند آزادسازی شهر موصل اشاره شود، اما در اقدامی عجیب در این سریال صرفاً چند نیروی امنیتی در کنار چندین تک تیرانداز که درشرایط بحرانی ظاهر میشدند، مورد توجه قرار گرفتهاند. جالب این است که بن مایه داستان که مبتنی بر نجات دختری جوان از چنگال داعش است، برخلاف موافقت جمعی از نیروهای امنیتی، تنها با پافشاری یک نیروی امنیتی با بازی حمید فرخ نژاد صورت گرفته است.
بیتردید سقوط گرفتار یک رسم شوم در در فیلمسازی شده و آن، عبارت از آرمانزدایی از هرگونه اتفاق و حادثه است. در سقوط شاهد روایتی کاملاً سکولار هستیم که تلاش میکند، صرفاً خشونتهای گروهک افراطی را به تصویر بکشد. آنگاه از موضع انفعال، تلاش یک نیروی امنیتی برای نجات یک دختر را روایت میکند. پیرامون پشتوانههای حمایتی این گروهگ تروریستی از ناحیه استکبار تلاش مجموعهای از نیروهای مقاومت در راستای تروریستزدایی منطقه، تماماً مورد غفلت سازندگان فیلم قرار گرفته است.
بیتردید اگر ویروس شوم آرمانزدایی در میان سازندگان فیلم وسریال دفع نشود، در سالهای آینده شاهد آن خواهیم بود که حتی از حماسه دفاع مقدس نیز روایتهای خلاف واقع ترسیم شود.