نگاهی به مستند "چگونه دیکتاتور شویم"- بخش دوم

11:13 - 1401/12/23

خود بودن و با دیگران زیستن، بنابر قول معروفی: «تنها باش و در میان جمع باش» اساس جامعه و مدنیت اسلامی و الهی است

How to Become a Tyrant

"چگونه دیکتاتور شویم" سریال مستند شش قسمتی ساخت کمپانی نت فیلیکس در سال ۲۰۲۱ یک سریال سرشار از حقیقت و پژوهش است که به بررسی اصول و دستورالعمل هایی می پردازد که دیکتاتور ها در طول تاریخ به کار برده اند و برگرفته از کتابی به همین نام به نویسندگی فرانک دیکاتر است .

در ادامه بخش اول "چگونه دیکتاتور شویم" قسمت آخر این مستند با این جمله تمام می شود: "حالا می خوای بدونی کی میتونه دیکتاتور باشه؟ بله همه می تونن!"؛ با این جمله سازنده نظرش راجع به مسئله دیکتاتوری و اینکه همه افراد یک جامعه قابلیت قرار گرفتن در چنین جایگاهی را دارا می‌باشند را بیان کرده است همانطور که در دیالوگ آغازین قسمت اول با گفتن: "دوست داری قدرت مطلق داشته باشی؟ بس کن، حتما دوست داری!" به همین مضمون اشاره دارد.

ممکن است این دیدگاه به واقعیت موجود جوامع بشری نزدیک باشد و هر انسانی بالقوه شرایط و استعداد لازم برای تبدیل شدن به یک دیکتاتور را دارا باشد؛ اما در مقام ریشه‌یابی و آسیب‌شناسی مسئله دیکتاتوری، جوابی به این سؤال پر اهمیت که چرا در شرایط مختلف و جوامع گوناگون، مردم به حکومت یک دیکتاتور رضایت می‌دهند و خودشان او را بر سر کار آورده و بعد هم سرنگون می‌سازند؟! داده نشده است.

این‌گونه عملکرد غالب انسان‌ها در شرایط مختلف تاریخی و اجتماعی نشان‌دهنده گونه‌ای از نیاز است، نیاز به تحت سلطه قرار داشتن و نیاز به حکمرانی حاکمان بر آن‌ها. این نیاز از کجا نشأت می‌گیرد و ریشه در چه امری دارد؟

در راستای واکاوی این معضله می‌بینیم که اگر عده‌ای بی‌خود شده، جمع گردند امکان اتحاد و گردهمایی خلاق به هیچ امری ندارند مگر اینکه فردی دیگر بر آنان حکم براند. این معنا، ریشه و دلیل حکومت دیکتاتورها و مستبدان است.

بر جامعه‌ای بی‌هویت و فاقد فردیت جز به ستم و زر و زور و تزویر نمی‌توان فرمان راند. در مقابل جامعه الهی و عادل، جامعه تنهایان‌اند که بر حق این تنهایی معرفت دارند.

خود بودن و با دیگران زیستن، بنابر قول معروفی: «تنها باش و در میان جمع باش» اساس جامعه و مدنیت اسلامی و الهی است. زیرا فرد به میزانی که خود است و فرد است می‌تواند با دیگران تعاملی با عزت و اقتدار و عدالت داشته باشد و تبدیل به جمع شود.

یک جامعه خلاق محتاج از خود گذشتگی اعضای آن است و تا افرادی خود نباشند و به فردیت خود نرسیده باشند چگونه می‌توانند از خود بگذرند. جامعه بی‌خود است که نیازمند حکومتی جبار و مستبد می‌باشد.

انسانی که فرد و خودش نیست رابطه‌اش با دیگران تجاوزکارانه و غصبی است زیرا می‌خواهد از طریق بلعیدن دیگران برای خودش هویت و موجودیتی بیافریند و این اساس ظلم در جامعه است.

خود شدن ممکن نیست مگر در الحاق به خداوند در ذات خویشتن. پس خود شدن یعنی خدائی شدن! در مقابل حکومت استبدادی، حکومت اسلامی حکومتی است که جامعه را در سمت خود شدن و عادل شدن و الهی شدن سوق دهد. یعنی در سمت بی تائی وجود که همان توحید است

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
1 + 1 =
*****