میدانید راز بدبختی چیست؟ راز بدبختی این است که آنقدر وقت اضافه داشته باشیم که مدام به این فکر کنیم آیا خوشبخت هستیم یا بدبخت!
داشتم داستان مردی را میخواندم به نام ماریون! ماریون در یک حادثه، دختر پنجسالهاش را از دست میدهد. ده ماه بعد خداوند یک دختر دیگری به او میدهد که او هم بعد از 5 روز میمیرد. اینقدر این دو داغ برای ماریون تلخ و سنگین بود که از خواب و خوراک میافتد و حتی قرص اعصاب و قرص خواب هم روی او اثر نمیکند.
ماریون میگفت ما خوشبختانه یک پسر چهارساله دیگری داشتیم. یک روز عصر که مثل همیشه زانوی غم در بغل گرفته بودم، پسرم آمد و گفت: «یک قایق چوبی برای من میسازی؟» من به او گفتم: «پسرم من حوصله اینجور کارها را ندارم». اما پسرم آنقدر اصرار کرد تا من راضی شدم .
ساخت قایق، سه ساعت طول کشید و بعد از تمام شدن آن، متوجه شدم که این سه ساعت اولین ساعتهای آرامش من در ده ماه گذشته بوده است!
قصه را گرفتید؟! وقتی ذهنمان مشغول کاری است که دقت و برنامهریزی میخواهد، دیگر نمیتواند مضطرب شود. اضطراب نه وقتی ما مشغول هستیم، بلکه درست بعد از فارغ شدن از کار روزانه، به ما حمله میکند؛ دقیقاً وقتی فراغ بال پیدا میکنیم، سؤالاتی مثل «آیا خوشبختم؟»، «چرا داره موهام میریزه؟» و... سراغ ما میآید. در چنین لحظههایی، ذهن هر مسئله پیشپاافتادهای را بزرگ مینمایاند. دلیلش هم این است که وقتی آدم مشغول نیست، ذهنش شبیه خلأ میشود و همانطور که طبیعت در صدد پر کردن خلأ است، ذهن خالی هم آماج حملات احساسی (مثل حسادت، کینه، نفرت و ترس) قرار میگیرد.
از بهترین راهحلها برای کنترل اضطراب این است که خودمان را به کاری مشغول کنیم. شاید برای شما سؤال شود که چطور یک چنین تکنیک سادهای میتواند جلوی اضطراب را بگیرد؟! بهخاطر این است که ذهن انسان هر چقدر هم که قوی باشد، نمیتواند در یک لحظه به دو چیز فکر کند. کافی است همین الان چشمهای خود را ببندید و همزمان به «برج میلاد» و «برنامه فردا» صبحتان فکر کنید. هرچقدر هم که تمرکز کنید، این دو فکر به ترتیب پشت هم میآیند، نه با همدیگر!
میدانید راز بدبختی چیست؟ راز بدبختی این است که آنقدر وقت اضافه داشته باشیم که مدام به این فکر کنیم آیا خوشبخت هستیم یا بدبخت!
نکته: باید توجه داشته باشیم کاری که میخواهیم خود را به آن مشغول کنیم، باید کاری باشد که کمی بهدقت و تجزیهوتحلیل احتیاج داشته باشد؛ وگرنه خیلیها هستند که هنگام شستن ظرف، ذهنشان روی افکار منفی متمرکز است؛ چون ظرف شستن احتیاجی به تفکر و دقت ندارد. به همین خاطر ذهن میتواند همزمان با آن کار به اضطراب هم مشغول باشد!