آیا دولت سعودی تصمیم گرفته است مستقل باشد؟ یا کماکان با پیروی از آمریکا در موضوعات منطقه در مسیر تامین منافع ایالات متحده قدم برمیدارد؟

پس از گذشت هشت سال تنش دیپلماتیک میان ایران و عربستان سرانجام دو کشور در پکن، با امضای تفاهمنامهای، تصمیم گرفتند سفارتخانههای خود را بازگشایی کرده و روابط خود را از سر بگیرند.
شاید نکته مهم این توافق نامه را بتوان در بند آخر آن مشاهده کرد که آمده است: «دو کشور با تأکید بر احترام به حاکمیت و "عدم دخالت در امور داخلی" یکدیگر در زمینه اجرای موافقتنامه "همکاریهای امنیتی" امضاشده در تاریخ ۲۸/۱/۱۳۸۰ خورشیدی برابر با ۱۷/۴/۲۰۰۱ میلادی و نیز موافقتنامه عمومی "همکاریهای اقتصادی، بازرگانی، سرمایهگذاری، فنی، علمی، فرهنگی، ورزشی و جوانان"، امضاشده در تاریخ ۶/۳/۱۳۷۷ خورشیدی برابر با ۲۷/۵/۱۹۹۸ میلادی توافق کردند.»[1]
اهمیت این بند بخصوص عبارت "عدم دخالت در امور داخلی" آنجایی بیشتر خودنمایی میکند که توجه داشته باشیم، در روزگاری که دولت تدبیر، ادعا میکرد زبان دنیا را بلد است، محمدبنسلمان گفته بود: « ما جنگ را به داخل ایران منتقل میکنیم»[2] و در واقع به طور رسمی ولیعهد عربستان جمهوری اسلامی را به دخالت در امور داخلی اش تهدید میکرد.
چرایی قطع روابط ایران و عربستان نیز خود یکی از دستاوردهای دولت تدبیر بود؛ آنجا که پس از تجاوز به دو نوجوان ایرانی در فرودگاه عربستان، فاجعه منا و سرانجام اعدام شیخ نمر، دولت تدبیر با اتخاذ یک رفتار منفعلانه زمینه را برای حمله به کنسولگری عربستان فراهم ساخته بود، و در ادامه نیز تا سال 1400 که سکان امور را در دست داشت هرگز نتوانست تعاملی سازنده را با عربستان رقم بزند.
از سوی دیگر پس از شکستهای عربستان در جنگ یمن، حاکمان این کشور ایران را حامی انصارالله و عامل اصلی ناکامی سعودیها در یمن میدانستند و هر روز بر گسترش دامنه اختلافات افزوده میشد. به هر رو! توافق حاصل شده میان ایران و عربستان، امروز در دولت دکتر رئیسی، پس از یکسال مذاکره فشرده میان دو کشور در عمان عراق، و در نهایت میانجگری چین به ثمر نشست.
البته در کنار نقش دیپلماسی، تاثیرات میدانی نیز در امضای این توافق، غیرقابل اغماض است؛ ضربات سنگین انصارلله به عربستان، قدرت نمایی ایران در به نمایش در آوردن توان موشکی، پهپادی و عبور از نقطه گریز هستهای و به موازات این موارد، دست برتر ایران در این برهه و تضعیف آمریکا در منطقه، دولت سعودی را به این نتیجه رساند که باید روابطش با جمهوری اسلامی را بهبود ببخشد.
تبعات این توافق اما بیش از هر کسی میتواند دامن اسرائیل را بگیرد. در اوج اخبارِ عادی سازی روابط عربستان با رژیم صهیونیستی، ناگهان خبر از سرگیری روابط ایران با عربستان در رسانهها منتشر شد. اتفاقی که با توجه به بحرانهای داخلی روز افزون اسرائیل و ایجاد گسل عمیق اجتماعی در میان جامعه یهودی، موجب گسترش حس بیاعتمادی به دولت نتانیاهو شده است. مسئلهای که در رسانههای اسرائیل، اینگونه بدان پرداخته شد: "نداشتن توانایی مشاهده واقعیتها[از سوی دولت اسرائیل] دلیل اصلی فرار عربستان به آغوش ایران است."
هاآرتز نیز نوشت:«خبر احیای روابط دیپلماتیک بین ایران و عربستان خوابوخیال اسرائیل برای ساختن یک اتحاد عربی، علیه ایران را نیست و نابود کرد. با اعلام دراماتیک این خبر نقشهی دوستان و دشمنان در منطقه بایستی از نو ترسیم شود».[3 ]
البته هنوز زود است که از تبعات احتمالی این توافق حرف بزنیم، و باید منتظر رفتارهای آتی عربستان باشیم؛ آیا دولت سعودی تصمیم گرفته است مستقل باشد یا کماکان با پیروی از آمریکا در موضوعات منطقه در مسیر تامین منافع ایالات متحده قدم بر میدارد. تغییر رفتار در قبال تحولات یمن نیز میتواند نشانه دیگری از رویکرد جدید عربستان باشد.
آیا آمریکا صلح و ایجاد ارتباط نزدیک میان دو کشور مهم اسلامی در منطقه را برمیتابد؟ روزهای آتی میتواند افق روشنتری از میزان تاثیر این توافق در منطقه به ارائه دهد.
پینوشت؛
1. انصاف نیوز https://zaya.io/uzb2w
2. مصاحبه بن سلمان https://zaya.io/whipi
3. هاآرتز https://www.haaretz.com/middle-east-news/2023-03-10/ty-article/.premium/...