خلافت و امامت بلافصل امیرالمومنین علیهالسلام بعد از پیامبر صلیاللهعلیهوآله، از مسائل اساسی و اختلافی بین شیعه و اهل تسنن است. شیعه بر امامت بلافصل حضرت، علاوه بر ادله عقلی و آیات و روایات، از کتب اهل تسنن، نیز دلائل فراوانی دارد.
برخی از مخالفان ناآگاه، برای نفی خلافت امیرالمومنین علیهالسلام، به نقلهای ضعیف استدلال کردهاند که در استدلال کردن هیچ ارزشی ندارند، از جمله آنها نقلی است که به امیرالمومنین علیهالسلام نسبت میدهند: «أَتْرُكُكُمْ إِلَى مَا تَرَكَكُمِ إلَيْهِ رَسُولُ اللهِ صَلَّىاللهُعَلَيْهِوَسَلَّمَ»؛[1] «من شما را ترک میکنم، همانطور که پیامبر [بدون جانشین]، شما را ترک کرد». به این معنا که پیامبر جانشین انتخاب نکرده است.
جواب این شبهه
این نقلها هم از جهت سندی و هم از نظر متن و دلالت، نزد شیعه هیچگونه اعتباری ندارند، با این حال، تذکر چند نکته ضروری است:
یک. برخی محققان اهل تسنن، این نقل را ضعیف دانستهاند.[2]
دو. صحیح مسلم، همانند این روایت را به عمر نسبت میدهد، که او مقتدای خود را ابوبکر قرار نمیدهد، چراکه ابوبکر جانشین تعیین کرد،[3] بر اساس این سخن، سیوطی و نووی، در توجیه آن میگویند: «تعیین جانشین بر خلیفه جائز است، پس اگر جانشین انتخاب نکرد، به پیامبر اقتدا کرده است و اگر انتخاب کرد به ابوبکر اقتدا کرده است.[4]
بنابراین اهل تسنن، که ادعا میکنند، تابع سنت پیامبرند، باید بدانند که اگر پیامبر جانشین انتخاب کرده است در این صورت او کسی جز امام علی علیهالسلام نیست و اگر پیامبر جانشین انتخاب نکرد، پس چرا ابوبکر تابع سنت پیامبر نبود و جانشین انتخاب کرد!؟
وصایت امری رایج در آن زمان
از لابلای برخی کتابها، اینگونه به دست میآید که اهل تسنن، سعی در مخفی کردن وصیت پیامبر صلیاللهعلیهوآله داشتهاند: «ذَكَرُوا عِنْدَ عَائِشَةَ أَنَّ عَلِيًّا رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمَا كَانَ وَصِيًّا، فَقَالَتْ: مَتَى أَوْصَى إِلَيْهِ وَ قَدْ كُنْتُ مُسْنِدَتَهُ إِلَى صَدْرِي»؛[5] «نزد عایشه سخن از این بود که علی، وصی پیامبر است. عایشه گفت: چه زمانی رسول خدا به او وصیت کرد، در حالی که سینهام تکیهگاه رسول خدا بود [و از دنیا رفت]».
این در حالی است که وصایت حضرت، در کتب اهل تسنن ثابت شده است.[6]
به هر حال، اهل تسنن همواره در نقلها و نوشتههای خود سعی در تغییر دادن، مخفی کردن و توجیه نصوص امامت بلافصل امیرالمومنین علیهالسلام داشتهاند. در حالی که این امر از اموری نیست که بتوان ان را مخفی و یا انکار کرد؛ زیرا منابع فریقین بر این امر اذعان دارد.
پینوشت:
[1]. ابوعبدالله، احمدبن محمد، مسند أحمد، مؤسسة الرسالة، 1421ق، چاپ اول، ج2، ص325.
[2]. همان.
[3]. ابوالحسن، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، داراحیاءالتراث العربی، بیتا، ج3، ص1454.
[4]. همان.
[5]. بخاری، محمدبن اسماعیل، صحیح البخاری، دار طوق النجاة، 1422ق، چاپ اول، ج4، ص3.
[6]. وصایت امیرالمومنین علیهالسلام در کتب اهل تسنن.