ناممکنِ ملحدان یا ممکنِ مسلمانان؟

12:05 - 1402/01/22

پایه و اساس بسیاری از استدلال‌های عقلانی مسلمانان برای اثبات باورهای خود، به دو برهان مهم «علیت» و «امکان و وجوب» بازگشت دارد. ناممکن در نگاه ملحدان به معنای محقق نشدن در عالم واقعیت است، اما استدلال عقلانی به تحقق در عالم واقع وابستگی ندارد.

از دیرباز دین پذیری و پذیرش فرمان مقدس الهی با انتقاد‌های گسترده ملحدان و حق‌ستیزان روبرو بوده است. هرچند ظاهر و جلوه این انتقادها به گونه‌ای مطرح می‌شود که رنگ و بوی استدلال‌های عقلانی داشته باشد، اما واقعیت نهفته در پشت پرده تمام این نقدها، دنیاپرستی و شهوت‌پرستی است. دین الهی در نگاه بسیاری از دین‌گریزان مانع اصلی برای رفع نیازهای دنیایی است از این رو تمام تلاش خویش را به کار گرفته‌اند تا دین الهی را نامعقول و ناممکن نشان دهند .

انسان و عقل 
مادی‌گرایان و ملحدان که هیچگونه امر معنوی و ورای ماده را نمی‌پذیرند، انسانیت انسان را در این می‌دانند که او بتواند آزادانه هرآنچه را که خواست انجام دهد. گرچه آزادی برای انسان امر بسیار مهم و ضروری است و پیش‌شرط تکامل و رشد او بشمار می‌آید، اما همین آزادی را می‌توان در حیوانات نیز مشاهده کرد، از این رو، نمی‌توان انسانیت انسان را به آزادی دانست.

بر همین اساس، باید وجه تمایز انسان از حیوانات و تجلی انسانیت را در ظهور عقلانیت حقیقی او و قدرت اندیشیدن وی دانست. این انسان است که می‌تواند پیش از هرگونه اقدام عملی، پیرامون آن آینده‌نگری و تامل داشته باشد و مسیر صحیح را انتخاب کند.[1]

اندیشه بیمار
حقیقت و ماهیت انسان به جسم او نیست بلکه به اندیشه و تعقل اوست و نمی‌توان انسان را بدون عقل تصور کرد، با این حال، همانگونه که جسم انسان در معرض بیماری و صدمه است، عقل انسان نیز در معرض بیماری‌های گوناگون قرار می‌گیرد؛ زیرا همواره عقل، انسان‌ را به مسیر صحیح رهنمون می‌سازد به شرطی که موانعی بر سر راهش نباشند.

چه بسا توجه به بیماری عقل بیش از توجه به بیماری اندام‌های جسمانی بدن اهمیت داشته باشد؛ زیرا گاهی انسان با بروز بیماری در یکی از اعضای بدنش، همچنان می‌توان کارهای روزمره خویش را انجام دهد، اما اگر عقل دچار بیماری و آفت شود، در مسیر اندیشیدن انسان رخنه و خلل ایجاد خواهد شد و دیگر انسان در مواجهه با شبهات و چالش‌ها نمی‌تواند مسیر صحیح را از نادرست برگزیند.

عاقل بودن پیش شرط اسلام 
یکی از منابع استنباط احکام در اسلام، عقل و تفکر عقلی است. ضرورت تعقل و به‌ كارگيرى عقل در همۀ باورهای اصولی، از جمله در مباحث توحيد، معاد، اثبات و نفى عقايد موافق و مخالف از مواردى است كه اسلام به آن عنايت و توجه خاص دارد. توان اندیشه و فکر و عاقل بودن برای مسلمان شدن و همچنین برای انجام تمام احکام تکلیفی اسلام، پیش شرط اساسی است.[2]

ابزار ناکافی
نکته جالب توجه در گفت‌وگوهای میان مسلمانان و ملحدان این است که هر دو گروه ادعای بهره‌مندی از عقل و خرد را داشته و طرف مقابل را با شاخص تعقل سنجش می‌کنند. اما اصلی‌ترین مشکل از سوی ملحدان، بی‌توجهی به مفاهیم متعالی فلسفی دین است که در استدلال‌های مسلمانان به کار گرفته می‌شود. 

ملحدان با نادیده گرفتن استدلال مسلمانان بر باورهای خود، به اسلام عزیز اتهام وارد کرده و آن را دینی می‌دانند که پیروانش را به پذیرش موضوعات نامعقول توصیه می‌کند. اصلی‌ترین عاملی که باعث می‌شود باورهای مسلمانان در نگاه ملحدان نامعقول انگاشته شود، ابزار و شاخص معیوبی به نام طبیعت‌گرایی و التزام به دانش تجربی می‌باشد. خطاپذیری دائم و همیشگی در گزاره‌های تجربی و استوار نبودن نظریه‌های علوم طبیعی، ملحدان را به سمت و سوی تشکیک و ایجاد شبهه در باورهای عقیدتی مسلمانان می‌کشاند.

تلاش بر تعقل 
پایه و اساس بسیاری استدلال‌های عقلانی مسلمانان برای اثبات باورهای خود همانند باور به توحید و اقسام آن، به دو برهان مهم «علیت» و «امکان و وجوب» بازگشت دارد. اثبات وجود خداوند که شاخص‌ترین باور در اسلام است، به این دو اصل مهم وابستگی دارد. ضرورت عصمت و خطاناپذیری پیامبران و ماموران الهی، یکی دیگر از باورهای مسلمانان است که ملحدان آن را ناممکن می‌پندارند.

ناممکن در نگاه ملحدان به معنای محقق نشدن در عالم واقعیت است، حال آنکه استدلال عقلانی هیچ وابستگی به تحقق در عالم واقع ندارد بلکه با محال نبودن ثبوت و فرض یک شیئ در عالم از نگاه عقل، می‌توان برای آن و خصوصیاتش استدلال کرد. بر همین اساس است که با فرض کردن ویژگی عصمت در پیامبران و جانشینان ایشان توسط مسلمانان، هیچگونه محال عقلی لازم نمی‌آید و آن را ممکن می‌سازد هرچند ملحدان تحقق آن را ناممکن بدانند.

با این حال، ملحدان تجربه‌گرا برای اثبات گزاره‌های تجربی، وابستگی بسیار زیادی به اصول عقلانی دارند که مهم‌ترین آنها دو اصل است؛ الف- اصل امتناع تصادف، یعنی هيچ حادثه‌اى بدون علت، وقوع پيدا نمی‌كند و هر حادثه‌اى علت دارد. ب- اصل سنخيت بين علت و معلول؛ يعنى همواره از هر علت معين معلول معين صادر مى‏‌شود.

پی نوشت
[1]. المصری، أیمن، إن کنتَ عاقلاً فکیف تکون ملحداً، ص: 13-14. مؤسسة الدلیل.
[2]. فقه و حقوق (مجموعه آثار استاد مطهری)، ج‌21، ص: 428‌. صدرا.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
7 + 1 =
*****