گودال هستی

15:06 - 1402/01/14

دنبال این نباشید که یک روز خوب می‌آید که دیگر شبیه این روزها نیست! روزهای خوب هم نهایتاً شبیه همین روزهایند. لذت‌های دنیا دیر می‌آیند و زود هم می‌گذرند. اگر هم زود نگذرند، خیلی زودتر از چیزی که فکرش را بکنید تکراری می‌شوند.

خیلی از ما انسان ها بعد از یک مدت زندگی، می‌بینیم دل‌ودماغ خیلی از چیزها را نداریم؛ چون هرچه جلوتر می‌رویم، می‌بینیم همه چیز مثل قبل است. انگار نه دیگر سفر، هیجان بچگی‌ها را دارد، نه عشق، شور و حال گذشته را دارد و نه پیشرفت، احساس خوب قدیم‌ها را! عمده حال بدی مردم دنیا به دو نگاه غلط به دنیا برمی‌گردد. این دو نگاه غلط، جهان‌شمول است و ربطی به امکانات و رفاه کشورها ندارد.

1. اولین نگاه غلط، توقع ناصحیح انسان از دنیاست. بهتر است توقعمان را از دنیا، طبق همان چیزی که خلق‌شده تنظیم کنیم. دنیا نازل‌ترین و پایین‌ترین سطح از عوالم خلق‌شده است. این یعنی در سرزمین آفرینش و در بیکران هستی، ما ته گودال هستیم. ما را ته این گودال آوردند ببینند چه واکنشی نسبت به اوضاع نشان می‌دهیم. ببینند چه کسانی از گودال تاریکی به سمت نور حرکت می‌کنند؟ چه کسانی با تاریکی خو نمی‌گیرند؟ چه کسانی امیدوار می‌مانند؟ چه کسانی وسط این همه ظلم و فساد، پاک و سالم می‌مانند؟ چه کسانی همه تلاششان را می‌کنند؟ و چه کسانی تصمیم می‌گیرند از این گودال بیرون بیایند؟

ما را ته این گودال نگذاشتند که لذت ببریم و اگر بنا به لذت بردن هم بود، دنیا پتانسیل حجم بالایی از لذت بردن را نداشت. درست مثل اینکه به یک مرغداری بروید و انتظار داشته باشید که آنجا بوی ادکلن فرانسوی بیاید! دنیا تمام لذت‌هایش آغشته به رنج است. لذت خوردن یک غذای چرب در رستوران، بعدش می‌شود نفخ معده! لذت رفتن به استخر، بعدش می‌شود کوفتگی بدن! لذت انجام گناه، بعدش می‌شود عذاب وجدان و ناامیدی و...، از کار خسته می‌شوید و به سفر می‌روید و بعد از سفر، 3 روز طول می‌کشد تا خستگی سفر از تنتان بیرون برود. برای دیدن یک صحنه بکر، باید یک کوه دو هزار متری را بالا بروید!

دنبال این نباشید که یک روز خوب می‌آید که دیگر شبیه این روزها نیست! روزهای خوب هم نهایتاً شبیه همین روزهایند. لذت‌های دنیا دیر می‌آیند و زود هم می‌گذرند. اگر هم زود نگذرند، خیلی زودتر از چیزی که فکرش را بکنید تکراری می‌شوند.

امیرالمومنین علیه‌السلام جمله‌‌ای دارد که با تک‌تک سلول‌هایم در زندگی لمسش کردم و مطمئنم که شما هم با تک‌تک سلول‌های خود درکش کردید. آنجا که حضرت فرمود: «دنیا شنیدنی‌هایش بزرگ‌تر از دیدنی‌هایش هست».[1] با خودتان می‌گویید اگر جایزه سیمرغ بلورین را ببرم، اگر به فلان معشوق برسم، اگر مشهور شوم، اگر در فلان رشته، متخصص و دانشمند شوم، خوشبخت می‌شوم؛ اما وقتی به آن می‌رسید، می‌بینید کمتر از چیزی که شنیده بودید و فکر می‌کردید، لذت داشت!

شاید دنیا آن مهمانی‌ای نیست که دلتان می‌خواست به آن دعوت شوید؛ امّا حالا که به آن دعوت شدید، ننشینید کُنج مهمانی و غصه بخورید؛ بلند شوید و زیباترین رقصتان را به نمایش بگذارید.

زندگی شبیه آب خوردن از یک کوزه تَرَک خورده است. اگر بُخوری، تمام می‌شود و اگر نخوری، حرام می‌شود. پس برای اینکه حالتان بد نشود، توقعتان را از دنیا درست تنظیم کنید. یادتان باشد اینجا دنیاست، نه بهشت!

2. دومین نگاه غلط به این برمی‌گردد که فکر کنید از یک جایی به بعد در زندگی، همه چیز مرتب می‌شود و نسبت به زندگی خود تسلط پیدا می‌کنید. نه! هیچ وقت چنین روزی نمی‌آید. درست وسط اعصاب خوردی اینکه چکتان برگشت خورده، باید دختر چهارساله خود را پارک ببرید؛ چون به او قول داده بودید. درست پشت در اتاق زایمان همسرتان، باید به فکر واریز حقوق پرسنلتان باشید. درست وقتی که همسرتان گذاشته و رفته خانه پدرش، باید با حسابدارتان جلسه کاری بگذارید. پس اگر می‌خواهید از زندگی لذت بیشتری ببرید، راهش این است که دلخوشی‌های زندگی را به هم سنجاق نکنید. اینکه امروز در امتحان پایان ترم رد شدید، چه ربطی دارد به اینکه لذت خریدن یک روسری جدید را از خود بگیرید؟! اینکه امروز با دوستتان دعوایتان شده، چه ربطی دارد به اینکه خوردن یک غذای لذیذ را از دست بدهید؟!

ما همیشه پیش خودمان می‌گوییم امروز که حقوقم را ریختند، با وامم هم موافقت کردند، با کسی هم که دوستش داشتم، قرار خواستگاری گذاشتم و بابت این موارد خوشحالیم. حالا اگر این وسط ماشین پنچر شود، تمام آن لذت‌ها را از دماغ خودمان درمی‌آوریم. ما می‌خواهیم کاری کنیم که تمام روز عالی شود؛ اما نمی‌شود! سهمتان از شادی را در لابه‌لای روز جستجو کنید.

یک‌بار جمله‌ای از بزرگی خواندم که گفته بود من تمام عمر خوشبخت زندگی کردم، اما هیچ وقت یک هفته کامل احساس خوشبختی نکردم! می‌دانید این یعنی چه؟ یعنی ما هفته خوب نداریم. شاید حتی روز خوب هم نداریم. ما فقط لحظه خوب داریم!

زندگی شبیه یک شربت آبلیمو است. روزهای معمولی شبیه آب، روزهای تلخ مثل آبلیمو و روزهای شیرین مثل شکر می‌مانند. شما نمی‌توانید آبلیمو را از شربت آبلیمو جدا کنید. چون آبلیمو در لابه‌لای تکتک مولکول‌های آب جا گرفته است و تازه اگر هم می‌توانستید لطفی نداشت؛ چون اگر آب شکر می‌خوردید، دلتان را می‌زد.

پس انسان برای لذت بردن از زندگی منتظر کامل شدن و بی‌نقص شدنش نباشید! دنیا همین است که تا امروز دیدید و بعد از این هم همین شکلی است. یک‌بار خیلی در فکر بودم. پدربزرگم مرا دید و گفت: «آن‌قدر بهش فکر نکن. ما تهِ تهش رو دیدیم؛ هیچی نیست». هرچه بیشتر می‌گذرد بیشتر به حرف پدربزرگم می‌رسم. پس زندگی کنیم، بندگی کنیم، عاشقی کنیم، تلاش کنیم و با امید زندگی کنیم که زندگی به طرز بی‌رحمانه‌ای کوتاه است و این تنها فرصتی است که برای بهتر شدن خودمان داریم.

پی‌نوشت:
[1]. نهج‌البلاغه، خطبه 114.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
4 + 2 =
*****