پروژه «زن، زندگی، آزادی» تلاش داشت انسانهای آزاد و خداپرست را اسیر خواهشهای نفسانی و دنیوی کند و آنها را از اهدف اصلی زندگی که همان اطاعت و عبودیت خدای متعال است باز دارد.

در فرهنگ و اندیشه اسلامی، همه انسانها آزاد خلق شدهاند. ازاینرو آزادی حق طبیعی و خدادادی همه انسانهاست؛ ولی بااینوجود برخی از کنشگران سیاسی و اجتماعی از این کلیدواژه سوءاستفاده کرده، میکوشند خود را سفیر آزادی معرفی کنند و برای انسانها آزاد، آزادی را به ارمغان آورند؛ برای مثال در جریان اغتشاشات مهسا امینی شاهد بودیم، جریان برانداز و ضد نظام با شعار «زن، زندگی، آزادی» تلاش کردند توجه افکار عمومی را به سمت خود جلب نمایند.
حال سؤال میشود آزادیای که آنها از آن دم میزنند، چیست؟ آیا آزادی مدنظر آنها میتواند سعادت و کمال دنیوی و اخروی را برای انسان به ارمغان آورد؟
مفهومشناسی آزادی در نگاه براندازان و اپوزیسیون
آزادی کلمه حقی است که اپوزیسیون و براندازان جمهوری اسلامی، برداشتهای شیطانی و ناحقی از آن داشتهاند. این برداشتهای آنها انسان را یاد سخن امام علی علیهالسلام میاندازد که فرمود: «كَلِمَةُ حَقٍّ يُرَادُ بِهَا بَاطِلٌ»؛[1] «گفتار حقّى است كه با آن باطلى اراده شده». زن، زندگی و آزادی در فرهنگ و اندیشه اسلامی جایگاهی ممتاز و ویژه دارد و برای آن ارزش خاصی تعریف شده است؛ ولی جریان برانداز، خواهان زندگیای است که در آن دین نقش تعیینکننده نداشته باشد؛ خواهان زندگیای است که در آن زن، ابزار شهوترانی مردان باشد؛ خواهان آزادیای که در آن زن بازیچه و کالای تبلیغاتی شرکتهای تجاری است؛ خواهان آزادی فحشا و هرزگی در جامعه؛ آزادیای که حریم و کرامت انسانی را لگدمال میکند و منزلت و جایگاه انسانی را همردیف حیوانات قرار میدهد و قانون جنگل را بر جامعه حاکم مینماید! در این فرهنگ، چیزی به نام ناموس بیمعناست، واژهای به نام «غیرت» کارایی و کاربردی ندارد و کلیدواژهای به نام «حیا» رنگ میبازد .
در همان روزهای نخست اغتشاشات، نیروهای عملیات روانی دشمن، همه قشر مذهبی را به قتل و کشتار تهدید میکردند؛ کمااینکه در آن چند ماه افراد بیگناه زیادی دستخوش خشونتطلبی و روحیه غیر انسانی آنها قرار گرفتند. رفتار ددمنشانه و داعشگونه آنها منجر به شهید شدن انسانهای مظلوم فراوانی همچون شهید آرمان علیوردی (طلبه) وردی، شهید مهدی زاهدلویی (طلبه)، شهید حسن مختارزاده (طلبه)، شهید حسین تقیپور، شهید فرید کرمپور حسنوند، شهید امیر کمندی، شهید سلمان امیراحمدی، شهید پوریا احمدی، شهید مهدی لطفی و... شد؛ شهدای مظلومی که هیچ سلبریتیای نهتنها برای آنها حتی یک توئیت نزدند، بلکه به جای دفاع از مقتول، به دنبال دفاع از قاتلین و مروجین بودند.
زندان اسارت و بردگی با شعار «زن، زندگی، آزادی»
1. نسخه برهنگی و بیحجابی
شعار «زن، زندگی، آزادی» با هدف یک انقلاب جنسی در ایران طراحی شد. این انقلاب در گام نخست تلاش کرد حجاب را از میان بردارد؛ ولی به طور قطع هدف نهایی آن حجاب نبود؛ بلکه به رسمیت شناختن هرزگی و هرگونه ارتباط جنسی و بدون ضابطه بود. این نسخه شیطانی که تلاش داشت جامعه انسانی را در خواهشهای نفسانی و جنسی محصور نماید.
2. محصور کردن انسان در لذت دنیوی
هرچند خدای متعال هم لذت دنیوی و هم لذت اخروی را برای انسان در نظر گرفته و مسیر صحیح آن را نیز مشخص کرده، ولی پروژه «زن، زندگی، آزادی» به دنبال محصور کردن انسان در لذت و خواهشهای دنیوی بود؛ حال آنکه حیات دنیوی، توقفی کوتاه و زودگذر برای رسیدن به اردوگاه ابدی و ماندگار اخروی است. شیطان تلاش دارد با وادار کردن انسانها به انجام ناهنجاریهای دینی و اجتماعی همچون بیحجابی، روابط نامشروع و سایر مباحث غیراخلاقی، آنها را در چارچوب دنیا اسیر کند.
3. زندان تبرج و خودنمایی
نسخه «زن، زندگی، آزادی» چیزی جز گرفتار کردن جامعه زنان و مردان در تبرج و خودآرایی نیست. آزادیای که براندازان به دنبال آن بودند، همان فرهنگ جاهلی بود که جامعه را به سمت خودآراییهای و تبرج سوق میداد.
4. بردگی شیطان با شعار آزادی
فلسفه و هدف اصلی زندگی، عبودیت و بندگی خدای متعال و رسیدن به کمال و سعادت است. این در حالی است که شیطان با یارانش تلاش دارند انسان را از این هدف سعادتآفرین دور سازند و او را اسیر خود کنند. خودداری از انجام فرامین الهی و سرسپردن به خواستههای شیطانی، چیزی جز اسارت و بردگی شیطان نیست.
پینوشت:
[1]. نهجالبلاغه (سید رضی)، خطبه ۴۰.