بیحیایی و بیعفتی در جامعه، میوه و پیامد بیغیرتی است که با شعارهای پوچ و پوشالی آزادی زنان، بر تودههای مردم تحمیل میشود و نمونههای بارز و آشکار این جریان شوم را در کشورهای سکولار و مدعی حقوق بشر میتوان ردیابی کرد.
سالها میگذرد و همچنان جنگ میان نیروهای اهریمنی و خداپرستان و حقجویان ادامه دارد. شیطان به عنوان سردسته و هدایتگر دشمنان خدا که قسم یاد کرد تا انسان را به نابودی بکشاند، دست بردار نخواهد بود. مهمترین ابزارهای دشمنان برای رسیدن به این هدف شوم در کنار بهرهگیری از قوای جنسی و شهوانی، ایجاد شبهات و حق نشان دادن جلوههای باطل در نگاه توده مردمان است. اما خاصیت ذاتی حقیقت آن است که هیچگاه پنهان نمیماند و خداوند آن را نمایان خواهد ساخت.
تلاش برای حفظ حریم
مشاهدات و بررسی در زندگی تمام موجودات زنده نشان از وجود یک نقطه مشترک و حساس در زندگی آنها دارد و آن عبارت است از تلاش برای پاسداری از حریم و محدوده زندگی شخصی. درختان در ظاهر دارای هیچ حرکتی نیستند اما برخی از آنان برای دور ساختن مهاجمان، مادهای چسبناک از خود ترشح میکنند تا زمینه دوری آن را فراهم کنند. حیوانات خشکی و دریا نیز به همینگونه رفتار میکنند و غیر از آنکه با ابزارهای خاص، محدوده زندگی خود را برای رقبا مشخص میسازند، همواره مراقبند تا دشمنان همنوع یا دیگر حیوانات به گله و گروه آنان آسیب نزده و ریاست و رهبری را از آنان نربایند.
اینها همه گویای وجود یک حس مشترک به نام رعایت حریم و مرز است و ادامه حیات بدون آن امکانپذیر نیست؛ زیرا متجاوزان و غارتگران در هر عرصهای به دنبال زیادهخواهی هستند تا منابع و ثروتها را برای خویش اندوخته کرده و فقط به بقای خود میاندیشند. اگر هر موجودی نسبت به حفظ حریم شخصی خود بیتوجه باشد، بیشک محکوم به نابودی خواهد بود.
حفظ حریم در انسان
انسان نیز از این قاعده مهم و حساس مستثنا نشده و مانند هر موجود زنده دیگر، برای ادامه حیات، باید به فکر پاسداری از اندوختههای مرتبط با ادامه حیات خود باشد. تفاوت اساسی میان انسان و حیوان، قدرت اندیشه و انتخاب میباشد؛ به این معنا که رفتارهای انسان برگرفته از باورهای او میباشد و هرکسی با توجه به وابستگیهای عقیدتی و راهی که انتخاب کرده، زندگی بیرونی خود را هدایت میکند اما حیوانات از چنین قدرتی محروم هستند و صرفا در یک مسیر حرکت میکنند و هدفشان از پیش مشخص است و آن عبارتست از یافتن غذا و تولید مثل.
از آنجا که بیشتر انسانها بودن در اجتماع را بر منزوی بودن ترجیح میدهند، به ناچار قوانین خاصی را برای راحت زندگی کردن در کنار یکدیگر به تصویب میرسانند. هدف و غرض از این قوانین، رعایت حقوق همگان و ایجاد بیشترین عدالت در جامعه است. قانون صحیح و بینقص اجازه تخلف و تجاوز به حقوق و حریم انسانها را نمیدهد و قاطعانه با آن برخورد میکند.
اشتباه در تطبیق
انسان موجودی کمالگراست و هیچ انسانی از پرستش و عبادت جدا نیفتاده و میتوان همگی را عابد دانست. ملحدان نيز براي رفع نياز، خود را به جايي كه آن را منشأ قدرت ميپندارند، مرتبط ميسازند و مشكلِ پناهندگي آنان از قبيل خطای آنان در تطبيق است؛ اگر كسی اين نكته را ادراک كند كه تنها «غني محض» ميتواند تكيهگاه رفع حاجت گردد، فقط به خدا رجوع ميكند و موحد ميشود و اگر از ادراک اين واقعيت عاجز بماند غيرخدا را غنی و قادر ميپندارد و به غير خدا پناه ميبرد و در ساحتِ غير او عرض نياز ميكند.[1]
به همین جهت، وقتی انسان از نقطه مهم و آغازین باورهای خود که توحید باشد، اشتباه و خطا داشته باشد، این دیوار کج به همین ترتیب ادامه پیدا میکند و مسائل ضروری و اساسی را کنار گذاشته و صرفا در اندیشه برطرف ساختن نیازهای سطحی و نازل زندگی خویش خواهد بود.
غیرت یا پاسداری از عفت و ناموس
بر اساس روایات متعدد، یکی از ابزارهای جذاب و فریبنده ابلیس برای به انحراف کشاندن انسانها، مساله شهوت و قوای جنسی است.[2] این نکته به وضوح در جریان عذابی که بر قوم لوط وارد شد، در قرآن گزارش شده است.[3] یکی از نقاط حساس در زندگی بیشتر حیوانات، پاسداری از حریم خانواده به ویژه جنس مخالف و جفت است. تا هنگامی که حیوان نر قدرت درگیری و مقاومت در برابر مهاجمان را داشته باشد، اجازه نزدیک شدن به جفت خویش را نمیدهد. این ویژگی «غیرت» نامیده میشود و کسی که دارای این خصلت باشد، از نزدیک شدن غریبهها به هدف تعرض به ناموس و سوء استفادههای غیر مجاز، جلوگیری میکند. در برخی روایات نیز به انسان توصیه شده حفاظت از ناموس را از حیواناتی مثل خروس یادبگیرند.[4]
بیحیایی و بیعفتی در جامعه، میوه و پیامد بیغیرتی است که با شعارهای پوچ و پوشالی آزادی زنان، بر تودههای مردم تحمیل میشود و نمونههای بارز و آشکار این جریان شوم را در کشورهای سکولار و مدعی حقوق بشر میتوان ردیابی کرد که قدرت افسار گسیخته شهوت، باعث ایجاد رفتارهایی مانند ترویج زنا، تجاوز، فرزندان نامشروع و استفاده ابزاری از بانوان در جامعه به ظاهر انسانی شده است.
پی نوشت
[1]. جوادی آملی، عبدالله، تسنیم، ج5، ص: 368-369. اسراء.
[2]. مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار، ج60، ص: 280-281. دار إحياء التراث العربي.
[3]. اعراف/80-81.
[4]. صدوق، محمد، من لا يحضره الفقيه، ج1، ص: 482. جامعه مدرسین.