معجزه سفر امام حسن مجتبی علیهالسلام به چین و زنده کردن یک زن و مرد را نمیتوان یک جریان دروغ دانست؛ زیرا از دیدگاه عقل هیچ بعید نیست که خداوند درخواست مومنان را پاسخ داده باشد و نماینده خویش را به سوی آنان فرستاده تا گره از مشکلات آنان بگشاید.
مطالعه و تحقیق پیرامون معارف متعالی اسلام را میتوان از دشوارترین رشتههای علوم انسانی قلمداد کرد؛ زیرا نسبت به برخی موضوعات نه تنها تلاش برای فهماندن و قانع ساختن غیر مسلمانان به سختی انجام میشود، بلکه گاه گفت و گو و استدلال درون دینی میان دو گروه از مسلمانان نیز با چالشهای مشابه همراه میباشد.
مقوله علم و دانش پیامبران و امامان علیهمالسلام و گستره آن بر اساس مبانی مکتب شیعه، یکی از موضوعات اساسی و بحثبرانگیز میان مسلمانان بوده که البته فهم آن برای دشمنان خدا بسیار دشوار و غیر قابل قبول میباشد.
خلیفه آگاه خداوند
استدلالهای گوناگون عقلی و ادله نقلی گویای ضرورت وجود نمایندهای شایسته از سوی خداوند در میان مردم است. بیشک این نماینده باید دارای ویژگیهای جانشینی و خلافت باشد. از آنجا که سرپرستی و ریاست امور دینی و دنیایی مردم بر عهده نماینده خداوند قرار دارد،[1] لازم است این نماینده الهی دارای علم و آگاهی کافی و گسترده نسبت به تمام مسائل پیش رو باشد؛ عقل سالم و وجدان بیدار میداند که رهبر و فرمانده نباید برای انجام مدیریتهای گوناگون سیاسی، اجتماعی و پاسخ به پرسشهای مردمی، از زیردستان خود پایینتر باشد و مردم او را از انجام این مسائل عاجز و ناتوان بدانند.
ضرورت ولایت تکوینی
در نگاه شیعه و به طور کلی برای امام علیهالسلام چهار جایگاه مهم وجود دارد. الف- ولایت تکوینی. ب- اسوه اخلاق بودن. ج- حفظ و بیان شریعت. د- خلافت و تشکیل حکومت.[2] مخاطبان دین اسلام، مردم عادی بوده که خلیفه خدا روی زمین، تنها دریچه شناخت آنها از خداوند و دین اسلام میباشد. بنابراین هنگامی که پیامبران با صراحت، خداوند را علت هر چیز معرفی میکنند و بیشترین توصیه و تاکیدشان به مردم آن است که در مشکلات و سختیها فقط به خداوند پناه ببرند،[3] در این صورت، تودههای مردم همین انتظار را از نماینده تام الاختیار خداوند روی زمین خواهند داشت.
خداوند نیز این خواسته به جا و منطقی مردم را بی پاسخ نمیگذارد و بر اساس گزارشهای متعددی که در قرآن نقل شده، پیامبران الهی با تصرف در عالم تکوین، معجزات متنوعی برای مردم ارائه کردهاند و مشکلات آنان را برطرف نمودهاند.[4]
جایگاه امامان شیعه
بر خلاف فرقههای خودساخته اسلامی که رابطه خلیفه با مردم را در چارچوب قانون و مقررات تعریف کرده و هیچ رابطه عاطفی میان مردم و نماینده خدا قائل نیستند، مکتب شیعه از ضرورت عقلی چنین رابطهای سخن گفته است. در راستای تقویت مبانی اعتقادی مردم و پایبندی بیش از پیش آنها به اسلام و ایجاد علاقه بیشتر به بندگی خداوند، لازم است که جانشین خدا روی زمین از چنان قدرت و توانایی برخوردار باشد که بتواند خواستههای ناگفته و مشکلات پنهان مردم را در هر کجای عالم که حضور دارند، دانسته و آنها را به وقت مقتضی و با وجود مصلحت، بر طرف سازد.[5]
اینها میتواند به عنوان معجزه از سوی امامان شیعه به مردم معرفی شود و البته در روایات متعددی، نمونههایی از این معجزات نقل شده است. وجود چنین علم و آگاهی گسترده در پیامبران و امامان علیهمالسلام نه تنها امکان دارد بلکه بر خداوند لازم است که جهت رساندن مردم به کمال دنیا و آخرت، این دانش را به نمایندگان خویش موهبت کند.
سفر امام حسن مجتبی به چین
در برخی منابع شیعی، جریان سفر امام حسن مجتبی علیهالسلام به چین و زنده کردن یک زن و مرد نقل شده است.[6] گرچه قدیمیترین کتابی که این معجزه را نقل کرده به قرن 10 هجری قمری میباشد، اما نمیتوان با قطعیت تمام و دیدگاه جزمی، این جریان را دروغ دانست.
همانگونه که پیش از این بیان شد، آگاهی امام به عنوان نماینده خدا از مشکلات و دشواریهای پیش آمده برای دوستان خدا و مسلمانان، بسیار ضروری و لازم میباشد؛ زیرا خداوند در قرآن وعده داده که دعای مردم را اجابت میکند هر چند در حالت اضطرار و سختی باشد.[7] بنابراین از دیدگاه عقلی هیچ بعید نیست که خداوند خواسته مردم دیندار و مومن که او را ناظر و حاضر بر تمام احوال خویش میدانند، پاسخ دهد و نماینده خویش را به سوی آنان فرستاده تا گره از مشکلات آنان بگشاید.
به هر روی، عالمان شیعه هیچ اصراری بر بازگویی گزارشات دروغین از امامان علیهمالسلام نداشته و ندارند، اما نمیتوان به بهانههای واهی مانند قابل پذیرش نبودن و یا عقلانی نبودن یک معجزه، آن را به صورت کلی مورد انکار قرار داد.
پی نوشت
[1]. مفید، محمد، النكت الاعتقادية، ص: 39. کنگره شیخ مفید.
[2]. ربانی گلپایگانی، علی، امامت در بینش اسلامی، ص: 140، بوستان کتاب.
[3]. زمر/54.
[4]. آلعمران/49.
[5]. علم امام، ص: 126. دانشگاه ادیان و مذاهب.
[6]. رضوی حائری، سید ولی، مجمع البحرين في مناقب السبطين عليهما السلام، ص: 224-226 ؛ عاملی، حسن، إثبات الهداة، ج4، ص:30-31.
[7]. نمل/62.