ما همواره در معرض مقایسهایم. اینکه مقایسه ما در چه جهتی و در چه موضوعی باشد، میتواند روحیهساز یا روحیهسوز باشد.
ما از زمان کودکی، دقیقاً از وقتی که بتوانیم مفاهیمی چون مالکیت را درک کنیم، به طور طبیعی دچار مقایسه میشویم. مقایسهای که به نسبت سطح شناختی خود کودک متغیر خواهد بود. گاهی مقایسه در حد بهتر بودن یک آب نبات چوبی نسبت به آب نبات دیگری اتفاق میافتد و گاهی حتی خارج از محدوده اموال کودک به وسائل مربوط به پدر و خانه هم سرایت پیدا میکند. گاهی رنگ و بزرگی ماشین و گاهی بزرگی و کوچکی حیاط، در بگومگوهای کودکانه مورد ارزیابی و مقایسه قرار میگیرد.
کودک به میزان رشدی که پیدا میکند، مقایسههایش هم بزرگتر میشود. اگر قبلاً اسباب بازی خودش را با دیگران مقایسه میکرد و گاهی از نداشتههایش که در دست کودکان دیگر میدید حسرت میخورد، اینک در سن نوجوانی نسبت به فلان موتور و گوشی که میتوانست داشته باشد اما از مالکیت آن محروم است، دلگیر خواهد شد.
سایه مقایسه بر بستر زندگی
مقایسه چیزی نیست که تاریخ مصرف داشته باشد. تا جایی که سایه این عنصر تا هنگام ازدواج و بعد از آن هم با آدمی همراه خواهد بود. مقایسه در زمینه ازدواج، میتواند در مورد موضوعات مختلفی ذهن شخص را درگیر کند؛ چه قبل از عقد که در مورد انتخاب همسری به عنوان مونس و شریک زندگی خود در بین چندین مورد انتخاب میکند و چه بعد از عقد، در مورد مقایسه همسری که انتخاب کرده با پسر یا دخترانی که تاکنون ندیده بود و میتوانست همسر او باشد. مقایسه در مورد وضعیت اقتصادی خود با دیگران، مقایسه در مورد نوع وسائل رفاهی، وسیله نقلیه، خانه و ملزومات زندگی، مقایسه در مورد تعداد و کیفیت تربیت فرزندان و غیره نیز میتواند از جمله مقایسههایی باشد که در زمینه ازدواج مطرح میباشد.
درمانگری یا ویرانگری مقایسه
این مقایسهها بسته به این که از چه جهتی و با چه زاویهی دیدی اعمال شود موجب نقص و زیادی خواهد شد؛ به این معنی که بعضی مقایسهها امیدسوزاند و بعضی مقایسهها امیدساز.
مقایسهی امیدساز
این نوع مقایسه شخص را به شکر بر داشتهها و صبر بر نداشتهها وامیدارد. یعنی دقیقاً دو عنصر کلیدی که باعث پمپاژ حال خوب به زندگی میشود. این مقایسهای است که شخص نسبت به سطح زندگی پایینتر از خود روا میدارد. اگر در مورد مسکن باشد، نگاه شخص بهکسانی است که یا مسکن ندارند یا از خانهی کوچکتر و با امکانات کمتری برخوردارند. اگر مرد یا زنی از همسر خود ناراضی است، میتواند با مقایسه همسر خود با کسانی که همسرشان وضعیت اسفناکتری دارند، شاکر باشد و ذهن و قلب خود را با امید و آرامش تلطیف کند تا در موضع تصمیمگیری یا حل مسئله بهتر بتواند عمل کند.
مقایسه امیدسوز
این مقایسه معمولاً باعث حسرت و ناامیدی میشود و لذت زندگی را از آدمی میگیرد. این مقایسه در امور مادی و با نگاه به سطوح بالاتر اقتصادی رقم میخورد. اینکه دیگران مثلاً چه زندگی مرفهی برای خود تدراک دیدهاند اما خود درگیر قرض، بدهی و زندگی در یک خانه استیجاری و تنگ گرفتار شده است. نمونه دیگر این مقایسهی خانمانسوز، مقایسه همسر خود با مردان یا زنانی است که در ظاهر از اخلاق و منش فوقالعادهای برخوردارند. این نمونه از مقایسه نوعاً با خطای برابر دانستن ظاهر با باطن افراد در زندگی خصوصی آنها همراه است؛ غافل از اینکه آنچه در فضای خانه میگذرد، زمین تا آسمان با منش ظاهری افراد در بیرون از خانه فرق دارد. از همین بابت گفته شده که ظاهر زندگی مردم را نباید با باطن زندگی خود مقایسه کرد.
جمعبندی
مقایسه، در رابطه با مناسبات خانوادگی یک شمشیر دو لبه است که در بعضی موارد سَم مُهلک و در بعضی موارد یک داروی سازنده محسوب میشود. در امور دنیوی مقایسهی رو به بالا سم مهلکی است که باعث حسرت و از دستدادن روحیه شکرگزاری خواهد شد. اما مقایسهی رو به پایین؛ یعنی مقایسه زندگی و حتی همسر خود نسبت به افرادی که از زندگی پایینتری از نظر اقتصادی یا اخلاقی برخوردارند، میتواند در نقش یک درمانگر باشد.
روایتی از حضرت رسول صلیاللهعلیهوآله به این شمشیر دو لبه بودن اشاره میفرمایند: «و لا تَمُدَّن عَینیک الی ما فِی ایدی النّاس، فَمَن مَدَّ طالَ حزنُه وَ لَم یشفَ غیظُه وَ استُصغَر نِعمَةَ اللّه عندَه فَیقلَّ شُکرُه لِلّه فَانظُر الی مَن هُوَ دُونک»؛[1] «هرگز به آن چه در دست دیگران است، چشم ندوزید (و زندگی خود را با زندگی دیگران مقایسه نکنید) زیرا اندوه انسان طولانی خواهد شد و حسرت وی پایان نمیپذیرد و نعمتهایی که خداوند در اختیارش قرار داده کوچک میشمارد و در نتیجه شکر و سپاس او اندک خواهد شد. پس همواره در زندگیات به پایینتر از خود بنگر».
پینوشت:
[1]. لیثی واسطی،عیونالحكم والمواعظ، ص520.