در فضیلت حضرت معصومه علیهاالسلام همین بس که سالها پیش از ولادتش، تولد او را بشارت دادند و در سن جوانی به جایگاه نقل حدیث نائل آمد و دو حدیث «غدیر و منزلت» را برای نسلهای بعدی روایت کرد.

جد بزرگوار حضرت معصومه سلاماللهعلیها؛ امام صادق علیهالسلام مردم را به آمدن این دختر پاک و مطهر از نسل پیامبر بشارت داده بودند و این، سالها پیش از آن بود که فاطمه معصومه علیهاالسلام دنیا را با قدوم مبارکش نورانی سازد.[1] بالاترین افتخارش این بود که پدرش، برادرش و برادرزادهاش، امام معصوم هستند و همگان او را با این القاب نورانی میشناسند و حرمش را زیارت میکنند. نامش را فاطمه گذاشتند تا یاد و نام مادر سادات زنده بماند و قدم در مسیر کوثر هستی بگذارد.
نجمه خاتون؛ نه فقط مادر امام رضا علیهالسلام؛ بلکه حضرت معصومه را نیز مادر بود. بیشک خصوصیات مادر در دخترش تاثیرگذار است؛ مادری که در عین توجه به وظایف همسرداری، از عبادت و تسبیح خدا هیچگاه غفلت نورزید.[2]
چرا ازدواج نکرد؟
سخن از همسرداری شد، هیچ میدانی چرا حضرت معصومه علیهاالسلام هیچگاه ازدواج نکرد؟ نباید گمان کنی که او به خواست خود چنین تصمیمی گرفت. زمینههای ازدواج در هر کس متفاوت است؛ هم کفو بودن یا همان یکسان بودن ویژگیهای فرهنگی و اجتماعی زن و مرد، شرط مهمی برای ازدواج است. از آنجا که حضرت معصومه دارای مقام بالای فضل و کمال بودند، هیچ مردی هم رتبه و مقام ایشان نبود. هم کفو بودن چنان اهمیت دارد که در برخی روایات فرمودند: «اگر امیرالمومنین علیهالسلام در زمان حضرت زهرا علیهاالسلام نبود، شوهری شایسته برای حضرت زهرا وجود نمیداشت.»[3]
البته در ازدواجهای سنتی، رسم آن است که دختر را از پدرش خواستگاری میکنند؛ در حالیکه امام کاظم علیهالسلام به مدت طولانی زندان بودند و امکان تشرف به محضرشان وجود نداشت؛[4] پس طبیعی بود که مردم راهی برای اقدام به خواستگاری نداشتند.
از مظلومیت اهلبیت علیهمالسلام و سادات نباید غافل شوی. حضرت معصومه علیهاالسلام در زمان حکومت ظالمان بنیعباس زیست میکرد که فرهنگ شیعهکشی رواج داشت. سربازان حکومت دستور داشتند که سادات و علویان را بدون محاکمه به قتل برسانند.[5] تصور کن در این شرایط خفقان، هیچ شیعهای به خودش جرأت نمیداد که داماد اهلبیت شود و گرنه جرمش مضاعف میشد.
به این نکته نیز در برخی احادیث اشاره شده که امام کاظم علیهالسلام پیش از شهادت، وصیت فرمود: «راضی نیستم هیچیک از فرزندانم بدون رضایت امام رضا علیهالسلام ازدواج کنند.»[6] در این شرایط، حضرت معصومه هیچگاه راضی نمیشد بدون اذن برادر بزرگوارش پاسخ مثبت به خواستگاران دهد. حتما میدانی که مدت همراهی امام رضا علیهالسلام و حضرت معصومه در مدینه چندان طولانی نشد و مأمون به اجبار، امام علیهالسلام را به طوس کوچ داد و دسترسی خواهر به برادر تقریبا قطع شد.
حامی ولایت امیرالمومنین علیهالسلام
امام صادق علیهالسلام فرمود: «به دنیا آمدنم از نسل امیرالمومنین علیهالسلام برای من یک ویژگی شاخص است؛ ولی پذیرش ولایت آن حضرت برای من یک فریضه و واجب الهی است»؛[7] از اینرو حضرت معصومه علیهاالسلام نیز برای ادای حق نسبت به معرفی و دفاع از ولایت و جانشینی بلافصل جد بزرگوارش امیرالمومنین علیهالسلام، اقدام کردند. برای این کار، حضرت فاطمه معصومه علیهاالسلام به عنوان یک بانوی مسلمان، با کسب علم و دانش از منابع وحی الهی، به جایگاه مهم گزارش و نقل احادیث معصومان علیهمالسلام رسیدند.[8]
از خاتم الانبیاء صلیاللهعلیهوآله دو حدیث مهم «غدیر» و «منزلت» در منابع شیعه و غیر شیعه نقل شده که مضمون آنها، اثبات ولایت و جانشینی بلافصل امیرالمومنین علیهالسلام است. این دو حدیث دارای سندهای معتبر و گوناگون میباشند. یکی از افتخارات حضرت فاطمه معصومه علیهاالسلام آن است که در سلسله سند این دو حدیث مهم قرار گرفته است.
ویژگی مهم این سلسله سند آن است که بیشتر راویان آن بانوان از نسل سادات بنیهاشم و دختران امامان معصوم علیهمالسلام هستند که نام آنها «فاطمه» میباشد؛ از این رو این حدیث به «فاطمیات» معروف شده است.[9]
این نکته از یک سو، یکسان بودن فضیلت کسب علم و دانش میان زنان و مردان در نگاه اهلبیت علیهمالسلام را میرساند و از سوی دیگر، نشان دهنده علاقه و محبت بسیار زیاد امامان شیعه برای زنده نگاه داشتن نام مادرشان حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام است. آنها همواره به دوستان خود توصیه میکردند برای نامگذاری فرزندان به ویژه دختران، نام شخصیتهای مقدس اسلامی مانند فاطمه را برگزینند.[10]
پی نوشت:
[1]. مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، ج99، ص: 267. دار إحياء التراث العربي.
[2]. صدوق، محمد، عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج1، ص: 15. نشر جهان.
[3]. مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، ج40، ص: 77. دار إحياء التراث العربي.
[4]. میانجی، علی، مكاتيب الأئمة عليهم السلام، ج4، ص: 350. دار الحدیث.
[5]. حیدر اسد، امام صادق و مذاهب چهارگانه ،ص:186. ترجمه: حسن یوسفی. شرکت سهامی انتشار.
[6]. کلینی، محمد، الكافي، ج1، ص: 317. اسلامیه.
[7]. قمی، این شاذان، الفضائل، ص: 125. رضی.
[8]. امینی، محمدهادی، فاطمة بنت الامام موسی الکاظم علیهالسلام، ص: 57. کرمانی.
[9]. جَزري، شمس الدین، أسنى المطالب، ص:50-51. نقش جهان.
[10]. حر عاملی، حسن، إثبات الهداة، ج4، ص: 333. اعلمی.