اسلام برای جلوگیری از تضعیف ایمان مردم، اجازه تظاهر به بیدینی را به مرتد نداده و در صورت تحقق این امر از سوی او، جریمههای سنگینی را در قبال آن در نظر گرفته است.

سعید دانشآموز پر سؤال کلاس دینی است. او در شبکههای اجتماعی فعالیت زیادی دارد و ذهنش همیشه درگیر شبهات مطرح در فضای مجازی است. آن روز مثل همیشه با استاد دینی پیرامون یک شبهه سر بحث را باز کرده و موضوع جذابی را مطرح نمود.
او پرسید:
استاد! مگر اسلام، ریا و نفاق را بد ندانسته؛ پس چرا خودش سبب ریاکاری و نفاق مردم میشود؟
استاد:
اسلام کجا سبب ریاکاری و نفاق مردم شده؟!
سعید:
مگر خدا نمیگوید: کسی که مسلمان است حق ندارد از اسلام دست برداشته و مرتد شود؟
استاد:
بله میگوید؛ ولی این مطلب چه ربطی به ریاکاری و نفاق دارد؟
سعید:
خب شخصی که اعتقادی به این دین ندارد و نظرش از اسلام برگشته است، با این قانون سختگیرانه مجبور میشود تا درملأعام اظهار مسلمان بودن کرده و منافق باشد. او باید همیشه با تظاهر به دینداری، در مقابل دیگران جانماز آب بکشد.
استاد:
ببین پسرم! شما میدانی چرا اسلام بااینکه مسلمان بودن را بر هیچکس اجبار نکرده و فرموده: «هیچ اجباری در دین نیست»،[1] اجازه مرتد شدن را بهصورت علنی به کسی نمیدهد؟
سعید:
نه استاد! شما بفرمایید.
استاد:
قرآن در این زمینه داستان قابلتأملی را نقل میکند. عدهای از علمای یهود هنگامیکه گرایش شدید مردم به اسلام را دیدند، درصدد توطئهای در جهت تضعیف ایمان تازه مسلمانان برآمدند. آنها به تعدادی از یهودیان گفتند: صبح بروید و اظهار کنید که مسلمان شدهاید، پسازآنکه ایمان آوردن شما برای آنها قطعی شد، آخر روز دوباره به دین خود بازگردید. این کار سبب میشد تا افراد سستایمان نسبت به اسلام بدبین شده و دیگران اگر احیاناً قصد مسلمان شدن داشتند، از نیت خود منصرف گردند.[2]
خداوند برای جلوگیری از چنین توطئهای، حکم ارتداد را تشریع کرد. بر اساس این حکم کسی مجبور به اسلام آوردن نیست؛ ولی اگر کسی با اختیار خودش مسلمان شد، دیگر حق برگشتن از اسلام را ندارد. علاوهبراین، خداوند دستور داد که هر کس از ابتدا مسلمان بوده است، اگرچه اختیار دارد از عقیده خود از اسلام خارجشده و به دین دیگری گرایش پیدا کند؛ ولی برای جلوگیری از تضعیف ایمان دیگران حق ندارد عقیده خود را اظهار نماید. چنین دستوری کاملاً معقول بوده و هر صاحب عقلی میفهمد برای جلوگیری از توطئه دشمن و رعایت مصلحت عمومی جامعه، وضع برخی از قوانین لازم است؛ اگرچه امکان دارد به مذاق افراد معدودی خوش نیاید.
سعید:
استاد حق با شماست، برخی از قوانین؛ مثل حکم مرتد برای بازدارندگی لازم است و در صورت فقدانش، پیامدهای ناشی از آن گریبانگیر جامعه میشود؛ اما سؤال من درهرصورت بیپاسخ ماند. سؤالم این بود که چرا اسلام در عین نهی از نفاق و ریا، در چنین شرایطی برخی از افراد را مجبور به آن مینماید؟!
استاد:
بله حق با شماست، هنوز به این موضوع در پاسخم اشاره نکردهام. میدانید که اسلام این افراد را به اظهار دینداری توصیه نکرده؛ بلکه آنها را تنها از اظهار کفرشان منع نموده و این هیچ ربطی به نفاق و دورویی ندارد؛ زیرا اگر از آنها خواسته میشد تا در ظاهر خود را مسلمان نشان دهند و در باطن کافر باشند، چنین چیزی نفاق و دورویی بود؛ اما وقتی آنها را تنها از ابراز کفر منع کردهاند، دیگر ربطی به نفاق ندارد. این مانند آن است که کسی در یک کشور ساکن بوده؛ اما قانون آن را قبول نداشته باشد، در چنین شرایطی هیچگاه آن کشور اجازه سخنپراکنی علیه قوانینش را به این شخص نمیدهد و او را ولو اینکه معتقد به آن قوانین نباشد، در ملأعام از بدگویی علیه آن منع مینماید. علاوهبر این، نسبت به افرادی که ایمان آوردهاند، معنی دارد که خداوند در مرحله پس از ایمان به آنها بگوید: ایمانتان را از شرک، نفاق و ریا خالص کرده و به مرحله بالاتری ازآنچه هستید قدم بگذارید؛ اما کسانی که در اصل ایمان توقف کردهاند، طبیعی است که از آنها ابتدا خواسته شود تا به ایمان بازگردند؛ اما اگر بازنگشتند، لازم است تا برای حفظ ایمان سایرین، به آنها گفته شود که اعتقادشان را ابراز ننمایند؛ درنتیجه خطاب رهایی از نفاق و ریا نسبت به این افراد بیمعنی است.
سعید:
استاد، ممنونم از توضیحات خوب شما؛ مثل همیشه قانعکننده بود.
پینوشت:
[1]. بقره: 256.
[2]. آلعمران: 72.