فقیه سایبری

20:38 - 1392/11/06
رهروان ولایت ـ این سرگذشت تلخ یک واژه قرآنی است... خدا فرمود فقیه شوید. برخی دیدند به فقه نمی‎رسند، معنیش را تغییر دادند...
پیروی، تبعیت

علم مراتبی دارد:

۱- معرفت: گاهی کسی یا چیزی را می‌شناسی؛ یعنی می‌توانی تعریفش را بیان کنی. مثلا انسان، حیوانی ناطق است. این مرتبه از علم، «معرفت» نام دارد. معرفت همان شناخت ظاهری است.[۱]

۲- حکمت: گاهی علاوه بر معرفت، به احکام، آثار، فواید و مضرات اشیاء پی می‌بری. مثلا به فواید و مضرات گل گاو زبان، علم پیدا می کنی. این درجه از علم، «حکمت» است. همان‌گونه که پزشکان قدیم را حکیم می‌گفتند زیرا از احکام داروها و گیاهان با خبر بودند. به هر که حکمت داده شد واقعا خیر بسیاری نصیبش شده است.[۲]

۳- فقه: گاهی هم، علم شما از پله‌ی عرفان و حکمت بالاتر رفته، شما به کنه اشیاء دست میابید، که این می‌شود «فقه». فقه، درک عمیقی است که کار قلب است. لذا قرآن فقه را جز به قلب نسبت نداده است. منافقین و کفار از دیدگاه قرآن قلبشان مریض است و توانایی فقیه شدن را ندارند.[۳]

طبق آیه‌ی نفر[۴]، گروهی باید فقیه شوند نه حکیم صرف؛ هر چند هر فقیهی، حکیم هم هست. متاسفانه فقیه را بد معنا کردیم و گفتیم: «فقه یعنی علم به احکام شرعیه فرعیه از ادله تفصیلی آن.[۵]» دانستن احکام، حکیم پرور است نه فقیه پرور. اهل سنّت می‌دانستند که فقیه یعنی چه.[۶] دسترسی به آن فقه برایشان سخت بود، لذا معنایش را تغییر دادند.[۷] با این فقهی که این‌ها معنی کردند، کافر و منافق هم صددرصد می‎توانند فقیه شوند؛ و این با صریح قرآن مخالف است.[۸]

-------------------------------------

پاورقی:

[۱-] «الَّذينَ آتَيْناهُمُ الْكِتابَ يَعْرِفُونَهُ كَما يَعْرِفُونَ أَبْناءَهُمْ وَ إِنَّ فَريقاً مِنْهُمْ لَيَكْتُمُونَ الْحَقَّ وَ هُمْ يَعْلَمُونَ[البقرة:۱۴۶]؛ كسانى كه كتابشان داده‏‎ايم او -محمد (ص)- را می‎شناسند همچنان كه پسران خود را می‎شناسند، و هر آينه گروهى از ايشان حق را می‎پوشانند در حالى كه خود می‎دانند.»
[۲-] «يُؤْتِي الْحِكْمَةَ مَنْ يَشاءُ وَ مَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْراً كَثيراً وَ ما يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُولُوا الْأَلْبابِ[البقرة : ۲۶۹]؛ حكمت  -درستى گفتار و كردار- را به هر كه خواهد می‎دهد، و هر كه را حكمت دهند براستى او را نيكي‎هاى بسيار داده‎‏اند و جز خردمندان ياد نكنند و پند نگيرند.»
[۳-] «وَ لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ كَثيراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لا يَفْقَهُونَ بِها ...[الأعراف : ۱۷۹]؛ و هر آينه بسيارى از پريان و آدميان را براى دوزخ بيافريديم، [زيرا] قلب‌هايى دارند كه به طور عمیق نمی‌فهمند...»«ذلِكَ بِأَنَّهُمْ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا فَطُبِعَ عَلى‏ قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لا يَفْقَهُونَ[المنافقون : ۳]؛اين [نفاق و بدكاريشان‏] بدان سبب است كه ايمان آوردند سپس كافر شدند، پس بر قلب‌هایشان مُهر نهاده شد از اين رو به طور عمیق نمی‌فهمند.»
[۴-] «وَ ما كانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَ لِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ[التوبة : ۱۲۲]؛ و همه مؤمنان را نشايد كه [براى جهاد] بيرون روند، پس چرا از هر گروهى از ايشان جمعى بيرون نروند [و دسته‏اى بمانند] تا در دين تفقّه کنند- و آيات و احكام جديد را فرا گيرند- و مردم خويش را چون به سوى ايشان باز گردند هشدار و بيم دهند شايد كه بترسند و بپرهيزند.»
[۵-] القواعد و الفوائد، ج‏۱، ص۳۰
[۶-] «يقال إن الفقيه كل الفقه من فقه في القرآن وعرف مكيدة الشيطان »(ابطال الحیل لابن بطّه؛ ج۱؛ ص۲۰)؛ می‌گویند فقیه تمام کسی است که در قرآن فقیه باشد و حیله شیطان را بشناسد.
[۷-] وفي اصطلاح الفقهاء : العلم بالأحكام الشرعية العملية المكتسب من أدلتها التفصيلية.(فقه العبادات- شافعی، ج۱، ص۳۷)
[۸-] «ذلِكَ بِأَنَّهُمْ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا فَطُبِعَ عَلى‏ قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لا يَفْقَهُونَ[المنافقون : ۳]؛اين [نفاق و بدكاريشان‏] بدان سبب است كه ايمان آوردند سپس كافر شدند، پس بر قلب‌هایشان مُهر نهاده شد از اين رو به طور عمیق نمی‌فهمند.»

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
4 + 5 =
*****