به‌جای خانه در خیابان به دنبال عاطفه میگردم

20:31 - 1392/11/06
رهروان ولایت ـ مشکلات اجتماعی و فرهنگی جامعه ما ، امروز در حال تبدیل شدن به یک کلاف سردرگم است که یکی از این معضلات وجود مردان خیابانی و مزاحمتهای آنان برای تمامی زنان اعم از بد حجاب و زنان محجبه است.
حجاب و عفاف

به گزارش گروه اينترنتي رهروان ولايت،  چه کسی مردان خیابانی را مهار خواهد کرد و یکی از مشکلات اجتماعی و فرهنگی جامعه ما را که امروز در حال تبدیل شدن به یک کلاف سردرگم است سامان خواهد بخشید.  خطر وجود مردان خیابانی و مزاحمت‌هایی که آنان برای تمامی زنان اعم از بد حجاب و زنان محجبه در سطح خیابان‌ها ایجاد می‌کنند یک واقعیت تلخ است که علاوه بر افزایش آسیب‌های اجتماعی، بدبینی را نیز در جامعه گسترش می‌دهد.

اتفاقی که موجب شد این متن را بنویسم برایم به کراتّ تکرار شده بود و مطمئناً تمام زنانی که کنار خیابان برای سوار شدن بر وسیله نقلیه عمومی و عبوری می‌ایستند تجربه‌ای مشابه تجربه مشاهدات من دارند.

طبق معمول کنار خیابان اصلی وقتی برای سوار شدن به تاکسی می‌ایستی. به ازای عبور هر یک تاکسی که برای رساندنت به مقصد اعلام آمادگی کند، ۵ خودروی عبوری با چراغ زدن‌ها و بوق‌های متوالی از تو می‌خواهند که سوار بر خودرویشان شوی و از این۵ خودرو، ۳ نفر آنان به راستی در حال مسافرکشی برای کسب درآمد هستند و تو باید یا اصلاً به غیر از تاکسی سوار خودروی دیگری نشوی یا با دقت و چهره شناسی از میان رانندگان، مسافرکش واقعی را تشخیص دهی.
تاکسی‌ها که معمولاً یا با مسیر تو هم خوانی ندارند و یا پر و یا دربستی هستند. اگر عجله‌ای در کار باشد و حوصله ایستادن در سرما و گرما را نداشته باشی، خلاصه یکی از این خودروهای عبوری را انتخاب خواهی کرد که مانند هندوانه دربسته است و نمی‌دانی به تور چه نوع آدمی خواهی خورد.

همین مسأله موجب شد تا به تنظیم این گزارش بپردازم که در زیر شرح ماوقع آن را می‌خوانید :
چند روز پیش، بعد از منتظر ماندن حدوداً ده دقیقه در سوز سرمای هوای برفی، سوار بر خودرویی شدم که وجنات ظاهر راننده فرمان به دست آن، معرف شخصی محترم و با اخلاق و مسافر کشی زحمت کش بود.
نام مسیر را گفتم و در صندلی پشت ماشین سوار شدم.دقایقی نگذشته بود که راننده گفت جلو که جا بود، چرا رفتید پشت نشستید...
گفتم: مگر برای شما فرقی دارد...
گفت: نه. ..هر جور که راحت هستید....
مبلغ کرایه ماشین را به سمت راننده که دراز کردم گفت: من مسافر کش نیستم و تنها خواستن با خانم محترمی مانند شما هم مسیر شوم و صحبت کنم و اگر افتخار دهید به صرف شامی و گفتگویی در جوار شما باشم....
نمی‌دانم هجوم خستگی کار و سرما بود یا مضرات حرفه خبرنگاری که تصمیم گرفتم به جای پاشنه دهان برای نثار الفاظ مربوط کشیدن و پیاده شدن، در مورد این موضوع به گفتگو بپردازم. .... 

مکالمه من و راننده مذکور 

من: اگر می‌دانستم که مسافر کش نیستید سوار خودروی شما نمی‌شدم... 
فرد راننده: نیازی به مسافرکشی ندارم و از ثروت خوبی برخوردار هستم، به دنبال کسی برای گذراندن وقت و هم صحبتی هستم 

من: از شمایل و طرز رفتارم این‌گونه دریافتید که اهل چنین هم صحبتی‌هایی هستم و یا برای این مسأله وقت دارم؟!!! چه نشانه‌ای در من برای این موضوع پیدا کردید؟؟ 

فرد راننده: نه. شما خانم محجبه و با شخصیتی به نظر می‌رسید برای همین گفتم شاید اتفاق بیفتد و شخصی مانند شما حاضر به هم‌صحبتی و دوستی با من باشد، وگرنه زنان و دختران زیادی در سطح شهر را می‌توان برای گذراندن وقت و خوش‌گذرانی پیدا کرد... 

من در حالی که لحظه به لحظه بر خشمم برای انتخاب شدن توسط این فرد برای چنین موضوعی افزوده می‌شد: به جای سوار کردن فردی مانند من و چانه زدن برای زدن مخش، چرا یک‌راست سراغ چنین زنانی نمی‌روید که به مقصود نهایی خود سریع‌تر برسید؟؟!!! 

فرد راننده: زنان بد حجاب و دارای مشکلات اخلاقی مورد اطمینان نیستند و حال من و امثال من از مصاحبت با آنان به هم می‌خورد، بیشتر از اینکه به دنبال عیاشی و خوش گذرانی باشم به دنبال عاطفه و درک متقابل می‌گردم...
من: ارائه پیشنهاد این چنینی و یک کاسه کردن زنی که با ظاهری کاملاً پوشیده و بدون آرایش صورت در خیابان حاضر شده با زنانی که توصیف کردید، انسانی و اخلاقی است ؟؟؟ آن هم مزاحمت در قالب یک خودروی مسافر کش، آیا فکر می‌کنید خود شما فردی قابل اطمینان و درستی هستید؟؟؟ چرا باید روان من که خسته از کار روزانه هستم با چنین اراجیفی از سوی دیگران پریشان‌تر شود ! آیا شما خود را یک متجاوز به حقوق دیگران نمی‌بینید ؟؟ در خیابان و در میان افراد ناشناس به دنبال عاطفه گمشده می‌گردید؟؟ 

فرد راننده: من آدم بی شخصیت و نامعقولی نیستم ولی گمشده‌ای بزرگ در زندگی دارم که از سوی همسر و فرزندانم تأمین نمی‌شود. ..میدانم که عاقبت چنین رفتاری خوب نخواهد شد ولی مدام به دنبال آن در مکان‌ها و افراد دیگر می‌گردم...همسرم مدام به بهانه‌های واهی در قهر و تنش با من به سر می‌برد و گاهی حس می‌کنم که فرد دیگری را در زندگی خود دارد....مدام به سرو وضع خود رسیده و بسیار خود را می‌آراید ولی دریغ از اندکی مهربانی با همسر....
من: مسأله سخت تر شد، اگر هم تنش وجود دارد و هم عدم اطمینان چرا مشکل را به طور اساسی حل نمی‌کنید که هم خود و هم دیگران را به زحمت نیندازید....برای همین گمشده خود را در زنان محجبه جستجو می‌کنید...می‌خواهید زنان محجبه هم به خانواده خود خیانت کنند و به رعایت اخلاق پایبند نباشند؟؟!!! 
فرد راننده: حق با شما است و من از این مزاحمتی که ایجاد کردم شرمنده هستم. ..راست میگویید باید به طور اساسی مشکل خود را درمان کنم...دیده‌ام کسانی را که با بی اخلاقی و بی بند و باری زندگی خود را تباه کرده‌اند... 

از خودروی این فرد که پیاده شدم بر خود لعنت فرستادم که من‌بعد ناز تاکسی رانان نارنجی شهر را بیشتر بخرم و روان خود را پریشان نکنم که یادم افتاد چند هفته پیش خاطره تلخی نیز از یک راننده تاکسی نصیبم شد که آن را هم بخوانید....

روزی سوار بر یک تاکسی پیکان قراضه نارنجی رنگ که داخلش را سلیقه یک فرد عشق ماشین از انواع عکس‌های خوانندگان قدیمی و پیکسل‌های بنز و بی ام و غیره پر کرده بود شدم و راننده که فردی لاغر با چهره و مویی شبیه به مردان ۳۰ سال پیش بود، دقایقی از سوار شدنم بر خودرو نگذشته بود که گوشی موبایلش را بدست گرفت و با فرد آن طرف خط به گونه‌ای شروع به صحبت کرد که در آن اطلاعاتی مبنی بر، پولدار بودن، تنها بودن، دست و دل باز بودن برای عیاشی و. ...می‌داد. 

در طول مسیر هم از سوار کردن مسافران دیگر به بهانه‌های مختلف خود داری می‌کرد. وی که از صحبت‌هایش با طرف آن ور خط می‌شد فهمید که راننده یکی دو ماشین سنگین است و ماشینش را به رانندگان برای کار اجاره می‌دهد و از قرار درآمد هنگفتی دارد و ویلایی در روستایی نزدیک کرج که انواع تفریحات سالم و ناسالم در آن برقرار است و.... 

راه به نیمه نرسیده ترجیح دادم راننده را با طرف مقابل و مکالمات معنی دارش تنها بگذارم تا با زهم در شهر بگردد و خلاصه یک نفر را برای ساعات عیاشی‌اش پیدا کند.

چرا چنین فردی که از امکانات مادی و راحتی در زندگی برخوردار است برای گذراندن لحظات، به ضم خود بهتر، در خیابان‌ها به دنبال افراد ناشناس است و مسأله‌ای که مرا بسیار آشفته و شاکی می‌ساخت طرز رفتار و حجاب کامل پوششم بود که چرا باید مورد طمع چنین فردی قرار بگیرم. 

چندین بار تصمیم گرفتم شماره ماشین این راننده تاکسی را برای پیگیری یادداشت کنم ولی به ذهنم خطور کرد مطرح کردن این مطلب به عنوان شکایت هم مدرک محکمه پسند می‌خواهد و هم در نهایت این زن است که در نگاه مراجع مقابل محکوم اصلی است، بنابراین کاملاً منصرف شده و ترجیح دادم از آن فضا به سرعت خارج شوم.

آیا ذائقه مردان عیاش و به اصطلاح خیابانی از زنان معلوم‌الحال به سوی زنان با پوشش کامل برگشته است و یا جامعه آنقدر نا امن شده که یک زن با حجاب کامل نیز نمی‌تواند از امنیت روحی برخوردار باشد و یا پای مسائل دیگری در میان است که یک مرد با تجربه در این امور !!! به خود اجازه مطرح کردن چنین جسارتی را به یک زن محجبه می‌دهد.

سید حسن موسوی چلک یک مددکار اجتماعی است که در این رابطه می‌گوید :
آسیب‌های اجتماعی واقعیت تلخ جامعه است.آسیب‌هایی که نه زن می‌شناسد و نه مرد.نه فضای باز مثل خیابان می‌شناسد و نه فضای بسته.گرچه در جامعه ما حساسیت بیشتر روی زنان است ولی مردان هم نقش به سزایی در گسترش آسیب‌های اجتماعی دارند.حال اگر آسیب اجتماعی متوجه مسایل اخلاقی و به اصطلاح معروف «ناموسی» باشد حساسیت نسبت به زنان به مراتب بیشتر است.

کمتر روزی است که در کلان شهرها در خیابان‌ها برویم و صحنه‌هایی را نبینیم که مردان برای سوار کردن زنانی که در خیابان‌ها هستند، اقدامی نکنند. گرچه صحبت کردن از مردان خیابانی بدون صحبت کردن از زنان، نگاه یک بعدی است ولی در این یادداشت قصد دارم فقط به مردان خیابانی بپردازم.البته این را هم اشاره کنم که همه مردانی که دنبال زنان برای ارتباط نامشروع هستند، لزوماً خیابانی نیستند.

این مردان در کنار خیابان‌ها یا در حال چانه زدن روی قیمت هستند، یا روی تعداد افراد چانه می‌زنند، یا بوق می‌زنند، چراغ می‌دهند، یا به زور قصد سوار کردن زنان را دارند. برای بسیاری از این مردان فرقی نمی‌کند که بچه کنار زن هست یا نه، پیر است یا جوان، حتی چادر دارد یا ندارد و....گاهی اوقات هم ترافیکی ایجاد می‌کنند که نگو و نپرس.

گاهی اوقات هم در خیابان‌ها با خودرو کنار هم راه می‌روند و شماره تلفن رد و بدل می‌کنند و. ..البته این رفتار توسط مردان، فقط محدود از طریق خودرو نیست. متلک پرانی‌ها در کنار خیابان، اماکن عمومی مثل پار ک ها، ایستگاه‌های حمل و نقل عمومی، سینما و...حتی این نوع رفتارها در محیط‌های کاری هم وجود دارد گرچه کمتر مشهود است.

مردانی که هم متأهل هستند و هم مجرد و ممکن است عده‌ای هم از زنان خود طلاق گرفته باشند یا همسرشان را به دلیل فوت از دست داده باشند. عده‌ای هم متأهل هستند ولی در شهرهای بزرگ برای کار می‌روند و طولانی مدت از خانواده‌شان دور هستند.

در میان این مردان، با سواد و بی سواد، پول دار و فقر و. .. نیز هستند.

مردم هم دیگر نسبت به این مسأله بی توجه یا کم توجه شده‌اند و مسؤولیت اجتماعی و نظارت اجتماعی هم نسبت به گذشته کمرنگ تر شده است.

این گروه از مردان اگر متأهل باشند معمولاً از روابط زناشویی خود رضایت کافی ندارند. البته ممکن است زیاده‌خواه هم باشند و این زیاده‌خواهی هم می‌تواند ناشی از پول زیاد باشد. عده‌ای هم دنبال برآورده کردن نیازهای عاطفی خود در خیابان‌ها هستند چون فضای خانه عاطفی نیست.

افرادی هم که مجردند به دلیل بالا رفتن سن ازدواج برای ارضای غریزه جنسی این راه را انتخاب می‌کنند.یا به این دلیل که ازدواج مشکلات زیادی دارد، از ازدواج سرباز می‌زنند و نیاز جنسی خود را با زنان خیابانی برآورده می‌سازند. در واقع از پذیرش مسؤولیت زندگی خانوادگی امتناع می‌کنند، از نظر خودشان راحت تر هستند.

این شرایط منجر به کاهش اعتماد بین مردم هم می‌شود.شک و تردید و دودلی و سوء ظن‌ها و. .. ناشی از مشاهده این نوع رفتارها در خیابان‌ها ست که حتی ارتباط بین اعضاء خانواده‌ها را نیز متأسفانه تحت تأثیر قرار داده است.

بدون شک این نوع رفتارها مغایر هنجارهای اجتماعی جامعه است ولی باید بپذیریم که در جامعه به ویژه در کلان شهرها نفوذ کرده است و کنترل آن نیز دشوار شده است.

تمام این سخنان گفته شده گوشه‌ای کوچک از این معضل بزرگ است که در جامعه رو به افزایش می‌رود

مردانی که اکثراً متأهل بوده و به بهانه‌های گوناگون به دنبال راضی نمودن حس تنوع طلبی و بی اخلاقی‌های خود در خیابان هستند و با هر مدل ماشین و سن و سالی با رفتار ناپسند خود حس بدبینی را در زنان و دختران ایجاد کرده و آرامش روحی و روانی آنان را به خطر می‌اندازند.

حالا اینکه این مردان فاسد ضمیر چرا به خود اجازه تعدی به حقوق شهروندی و مطرح نمودن پیشنهادات بی‌شرمانه را به زنان محجبه می‌دهند جای بسی پرسش و تأسف دارد، چرا که یک زن محجبه، برای حفظ امنیت خود و رعایت دستورات خداوند به پوشاندن موها و اندام خود با چادر اقدام کرده است و شایسته چنین رفتاری از سوی دیگران نمی‌باشد.

چه کسی مسؤول برخورد با این مردان هوس باز و بیماران جنسی در اجتماع است که حریم‌های شرعی و اخلاق جوانمردی ایرانیان را زیر پا می‌گذارند.

این تغییر ذائقه مردان بی اخلاق از سمت زنان خیابانی و زنان بی توجهی که خود را به انواع محرک‌ها می‌آرایند و به خیابان‌ها وارد می‌شوند تأسف برانگیز است هرچند همان زنان بزک کرده هم از حمله مردان هوس باز در امان نیستند...

چه کسی حق مردان خیابانی که از قضا تعدادشان از زنان فاسد در خیابان هم بسیار بیشتر است را کف دستشان خواهد گذاشت.

مرجع: تیتر1

کلمات کلیدی: 

نظرات

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
5 + 5 =
*****