کشورهایی که در صحنه بینالملل، با متصلشدن به هژمونی دیگر کشورها به دنبال حفظ و پیشبرد منافع خود بودند، اکنون دریافتهاند که هژمونی منطقهای ایران یکی از گزینههای جانشین برای قدرتهای خارجی است که باید به زودی منطقه را ترک کنند.

امارات متحده عربی، کشوری است که وزن زیادی در مناسبات منطقه ندارد، اما پیوست با قدرتهای منطقهای و مشترک نمودن منافع، راهی میانبرد برای این کشور کوچک بوده است؛ تا جایی که این شیخنشین عربی، هیچگاه سیاستی مستقل از قدرتهای دیگر نداشته است، همانند تلاش برای سیطره بر جزایر راهبردی و استراتژیک یمنی که در نتیجه آن تلاش نمود این زیادهخواهی خود را با پیوند به عربستان تحقق بخشد. مسئلهای که باعث گردید در میان کشورهای عربی، پس از عربستان، امارات متحده عربی، بیشترین دخالت را در یمن داشته باشد و به عنوان دنبالهرو اصلی ریاض، سهمی قابل توجه در حمله به یکی از فقیرترین کشورهای منطقه داشته باشد، گرچه در ادامه، برخی اختلافات قدیمی، باعث شد امارات راهی متفاوت از عربستان را در پیش بگیرد.[1]
در عرصه روابط با همسایه شمالی یعنی جمهوری اسلامی ایران نیز سالها امارات تلاش نمود با بهرهبرداری از مذاکرات برجامی ایران و آمریکا، منافع خود را تأمین کند و خواستههای خود را بهعنوان شریک راهبردی واشنگتن در منطقه، از کانال تنش میان آمریکا و ایران بر تهران تحمیل کند؛ ازاینروی در دوران روی کار آمدن ترامپ، شیخنشینها تلاش کردند از اهرم فشار کاخ سفید بهخصوص در حوزه تحریمها و سیاست فشار حداکثری برای تعدیل سیاستهای منطقهای ایران استفاده کنند.
اما با پیچیده شدن تقابل جمهوری اسلامی ایران و آمریکا و گرفتار شدن واشنگتن به بازدارندگیهای بزرگ در خاورمیانه و قدرت مقاومت، کشورهای منطقه از عربستان، اردن و مصر تا امارات و حتی بحرین، دست به تغییر راهبرد زده و نوع نگرش و برنامههای خود در قبال ایران را مورد بازنگری قرار دادهاند؛ سیاستگذاری جدیدی که در آن تلاش دارند بهواسطه احیاء دالان دیپلماتیک و گرم نمودن روابط با جمهوری اسلامی، منافع خود را بهصورت مسالمتآمیز تأمین کنند.
در واقع آنها سیاستی که در گذشته داشته و با پیروی از آمریکا به دنبال امتیازگیری از ایران بودند را دچار چرخش ۱۸۰ درجهای کرده و اکنون تلاش دارند با گرایش به سمت تهران، از واشنگتن امتیازات مورد انتظار را به دست آورند.
پینوشت:
1. دیپلماسی ایرانی، https://b2n.ir/f35848 .