بسم الله الرحمن الرحيم
انسان اشرف مخلوقات است. [1] فطرت و سرشت او به گونهای آفریده شده که حتّی فرشتگان الهی که در بالاترین مرتبه کمال قرار دارند [2] در برابر آدم ابوالبشر (علیه السلام) سر به سجده تکریم فرود آوردند. امّا علّت برتری رتبۀ انسان، که موجب مسجود واقع شدن او شد، چه بود؟
پس از اعتراض ملائکه به خلقت آدم (علیه السلام) -و اینکه وجود آدمی دارای قوای شَهَویّة و غَضَبیّة است و چنین موجودی در عالم مادّه که عالم تزاحم خواستههاست، به سفک دماء (خونریزی) و ظلم و فساد خواهد پرداخت-، خداوند متعال علم الاسماء را به حضرت آدم (علیه السلام) آموخت [3]. پس از آن، فرشتگان را در معرض امتحان قرار داد:
«...ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلىَ الْمَلَئكَةِ فَقَالَ أَنبئونىِ بِأَسْمَاءِ هَؤُلَاءِ إِن كُنتُمْ صَادِقِين[بقره/31]؛ سپس آن اسمها را به فرشتگان عرضه داشت و فرمود: اگر راست مىگوييد، اسامى اينها را به من خبر دهيد!.»
ملائکه از پاسخ به این سؤال عاجز ماندند و به راز برتری انسان پی بردند:
«قَالُواْ سُبْحَانَكَ لَا عِلْمَ لَنَا إِلَّا مَا عَلَّمْتَنَا إِنَّكَ أَنتَ الْعَلِيمُ الحَكِيم[بقره/32]؛ فرشتگان عرض كردند: منزهى تو! ما چيزى جز آنچه به ما تعليم دادهاى نمىدانيم، تو دانا و حكيمى.»
پس از آن بود که حضرت آدم علیه السلام معلّم اسماء به فرشتگان شد:
«قَالَ يَادَمُ أَنبِئْهُم بِأَسمَائهِمْ فَلَمَّا أَنبَأَهُم بِأَسمَائهِمْ قَالَ أَ لَمْ أَقُل لَّكُمْ إِنىِّ أَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ أَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَ مَا كُنتُمْ تَكْتُمُون[بقره/33]؛ فرمود: اى آدم! آنان را از اسامى (و اسرار) اين موجودات آگاه كن. هنگامى كه آنان را آگاه كرد، خداوند فرمود: آيا به شما نگفتم كه من، غيب آسمانها و زمين را ميدانم؟! و نيز ميدانم آنچه را شما آشكار ميكنيد، و آنچه را پنهان ميداشتيد!.»
دستور سجده نیز بعد از این اتّفاقات صادر شد.
امّا در مورد اینکه مراد از اسماء در این جریان چه چیزی است بین مفسّرین اختلاف است:
1. عدهای معتقدند: خداوند متعال خداوند اجناس عالم را به آدم نشان داد و او را از نامهاي آنها و همچنين از ويژگيها و حالات و منافع ديني و دنيوي آنها آگاه كرد. [4]
2. عدّهای دیگر گفتهاند: خداوند متعال معانی ذهنی و مفاهیم موجودات عالم را به انسان آموخت. [5]
3. علامه طباطبایی و آیت الله جوادی آملی معتقدند: منظور از اسماء در این آیه شریفه حقايق غيبي عالم است كه نشانههای خداوند است و انسانهای عاقل و هوشیار را به خداوند متعال راهنمایی میکنند و به همین لحاظ به «اسم» موسوم شده است [6]. حقايقي كه دارای عقل و شعورند [7] و در پس پرده غیب در نزد پروردگار پنهانند[8]. موجودات عاليهاي كه همهٴ حقايق عالم شهود، تنزّل يافته و رقيقهاي از آنان است و همهٴ آنچه در آسمان و زمين مشاهده ميشود از نور این حقائق مشتقّ شده و به خير و بركت آنها نزول يافته است. [9]
نظر سوم از بین این نظریات صحیح و مستدلّ است. بنابر این نظریه، حقائق غیبیّة عالم به انسان تعلیم داده شد. همان حقائقی که در قرآن کریم با دو عبارت "مفاتح و خزائن" بیان شدهاند:
«وعنده مفاتح الغيب...[انعام/59]؛ و نزد اوست کلید های غیب.»
«وإن من شيءٍ إلاّ عندنا خزائنه[حجر/21]؛ و خزائن(گنجینههای) همه چيز، تنها نزد ماست.»
نکته دیگر اینکه: این حقائق غیبی دارای مقام «عنداللهي» اند. بنابر این فنا نميپذيرد: «ما عندكم ينفد وما عند الله باق[نحل/96]؛ آنچه نزد شماست فانى مىشود امّا آنچه نزد خداست باقى است.»
پس دلیل برتری انسان علم به اسماء بوده است و فرشتگان تنها مراحل نازل انسانيت را ديده بودند و از شهوت و غضب انسان اطلاع داشتند و از اين رو چنان سؤالي مطرح كردند، غافل از اينكه انسان مرحلهٴ كاملي نيز دارد كه علم و عقل است و ميتواند با آن، مانع افساد و خونريزي خود شود و به كمال انساني برسد و انسان كاملي شود كه همهٴ كارهايش به اذن خدا بوده، در افعال او فسادي نباشد، بلكه همهٴ افعالش مظهر عنايت و حكمت الهي باشد . [10]
----------------------------------------------------------
پي نوشت:
[1]. «وَ لَقَدْ كَرَّمْنا بَنِي آدَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّيِّباتِ وَ فَضَّلْناهُمْ عَلى كَثِيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضِيلاً»؛ اسراء (17)، آيه 70
[2]. "بَلْ عِبادٌ مُکْرَمُونَ"؛"لا یَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِأَمْرِهِ یَعْمَلُونَ"انبیاء/۲۶و27-تحریم/سوره۶۶،آیه۶
[3]. وَ عَلَّمَ ءَادَمَ الْأَسماءَ كلُّهَا؛ بقره/31
[4]. جوامع الجامع، ج 2، ص 539: مراد، اسماء المسمّيات به تقدير مضاف اليه است.
[5]. المنار، ج 1، ص 262: از مدلول، تعبير به دليل و از معنا از باب شدّت علاقهاي كه بين لفظ و معناست به لفظي تعبير شده باشد كه براي آن وضع شده است.
[6]. اسم در لغت از ماده "وسم" به معنای علامت و نشانه است
[7]. شاهد باشعور بودن آنها رجوع ضمير مذكر عاقل: ﴿عرضهم﴾ و اسم اشارهٴ مختصّ به عقلا: ﴿هؤلاء﴾ است.
[8]. شاهد غيبي بودن آنها جملهٴ ﴿ألم أقل لكم إنّي أعلم غيب السموات والأرض﴾ در دو آيهٴ بعد است؛ زيرا "غیب السموات" بمعنای "غيب و باطن آسمانها و زمين" است، نه "غايب از آسمانها و زمين" و مقتضاي سياق آيات اين است كه اين غيب چيزي جز همان اسماي تعليم داده شده نيست.
[9]. تفسیر تسنیم؛ ج3؛ ص168
[10]. ترجمه الميزان، ج1، ص: 180
اللهم صلّ علي محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم