اگر کتری کوچکی را روی اجاق گاز قرار دهید، و شعله گاز را تا نهایت درجه بالا ببرید، اما بعد از چند لحظه، آن را خاموش کنید، و بعد از مدتی دوباره آن را روشن کرده وهمینطور بعد از لحظاتی آن را خاموش کنید، تا ابد هم این کتری کوچک نخواهد جوشید، اما اگر شعله کوچکی را مدام روشن نگه دارید، دیگ بزرگی را نیز گرم میکند.
ادامه دادن به اعمال نیک آنچنان روح انسان را تعالی میبخشد که به انقطاعالیالله [بریده شدن از تمام غیر خدا و پیوستن به خداوند متعال]، میرسد، و نوع حیات انسان تغییر کرده وبه حیات برتر وطیبه بار مییابد، همانطور که با رسیدن آب به نقطه جوش، آب از حالت قبل منقطع شده و بخار میشود و زندگی جدیدی را آغاز میکند و به پرواز درمیآید.
بسیاری از کسانی که میخواهند در مدارج انسانیت بالا رفته و مقامات معنوی را تجربه نمایند، با اینکه این نکته را میدانند، ولی در عمل غفلت میورزند، و هر از چند گاهی روش کار خود را عوض کرده و برای کسب فضیلت دیگری، تمرین میکنند و از ادامه تمرین قبلی صرف نظر میکنند.
مانند اینکه مثلا ابتدا روی تواضع کار میکردند بعد از مدتی خسته شده و روی اخلاص کار میکنند، در حالی که اگر به تمرین قبلی ادامه میدادند هم آن را میتوانستند محقق کنند و هم، زمینه تحقق صفات نیک دیگر در وجودشان ایجاد میشد. زیرا صفات نیک و پسندیده، در حقیقت با هم مرتبط بوده و می توان با رسیدن به حقیقت یکی از این صفات، پلی برای تحقق صفات دیگر ایجاد نمود.
مثلا کسی که صفت تواضع را در خود محقق کند، گناهان دیگر را هم ترک میکند، زیرا اگر حقیقت تواضع در انسان محقق شد، در مقابل خداوند متعال هم تواضع خواهد نمود و دستورات الهی را زیر پا نخواهد گذاشت. یا اگر کسی صفت صدق را در خود پیاده کرد، در بندگی هم صادقانه بندگی کرده وگناهان را ترک خواهد نمود، یا اگر کسی اخلاص را در خود پیاده کرد وکارها را برای خدا انجام داد، گناهان دیگر را هم کنار خواهد گذاشت، چون گناه را که نمی توان برای خدا و خالصانه انجام داد.
بنابراین شیطان انسان را گمراه کرده و قبل از اینکه یکی از این صفات محقق شود برنامه را عوض می کند و اولی را ناقص می گذارد و برنامه دوم را هم بعد از مدتی با همان شیوه ابتر وبریده می کند. در انتها هم دست انسان از تمام این فضائل خالی میماند.
بحث ادامه دادن به عمل فقط مربوط به آنچه گفته شد نیست، مثالهای دیگری نیز برای این مطلب وجود دارد؛ مانند: دعا یا زیارت یا گریه بر امام حسین وعزاداری یا صله رحم یا صدقه یا کمک به دیگران یا هزاران کار دیگر که مدتی انجام میشود و قبل از آنکه در روح انسان به طور کامل ملکه شود، رها میگردد. در این صورت در بعضی موارد باعث مشکلات جسمی وروحی هم میگردد، مانند عزاداری فقط در ماه محرم که باعث میشود فشار روانی خاصی در بخشی از سال بر انسان وارد شود. همه میدانیم که باران قطره قطره و مداوم باعث آبادانی میگردد نه سیل، که خرابی به بار میآورد.
مثال دیگری نیز برایتان میزنم. فرض کنید، چند متری با مسجد محله اتان فاصله دارید، و میخواهید به آنجا بروید. و راهی را در پیش میگیرید و به هدف نزدیکتر میشوید ولی قبل از رسیدن به مسجد کسی پیشنهاد میکند که راه دیگری نیز برای رسیدن به مسجد وجود دارد؛ مثلا از کوچه دیگری نیز میتوان به مسجد رفت وشما را از وسط راه بازگردانده و به کوچه بعدی راهی میکند، و بعد از چند قدم، دیگری میآید و راه دیگری را پیشنهاد میکند و همین طور. مصیبت آنجاست که تازه بعد از مدتی باز دیگر تصمیم میگیرید از راهی که در ابتدا رفته بودید، حرکت کنید، و در نهایت هم شما به مسجد نمیرسید.
بنابراین خیلی مهم است که فردی، که تحت تربیت علمای دین قرار گرفته وبه عیوب خود آشنا شده، بدون فوت وقت، اقدام کرده وتا به نتیجه کامل نرسیده، برنامه خود را تغییر ندهد.
امام علی[علیه السلام] میفرماید: «قَلِيلٌ مَدُومٌ عَلَيْهِ خَيْرٌ مِنْ كَثِيرٍ مَمْلُولٍ مِنْه[1]عمل کمی که بر آن ادامه داده شود، بهتر از عمل زیادی است که باعث ملالت گردد.»
قران کریم نیز میفرماید: «إِنَّ الَّذينَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلائِكَةُ أَلاَّ تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ [فصلت/30] کسانی که گفتند پروردگار ما خداوند است و سپس استقامت کردند، ملائکه بر آنها نازل میشوند و میگویند هیچ ترس وغمی را به خود راه ندهید، و بشارت باد به شما به بهشتی که بدان وعده داده شدهاید.»
شاید استدلال به این آیه از همه جالب تر ورساتر باشد که خداوند متعال میفرماید: «فَإِذا قَضَيْتُمْ مَناسِكَكُمْ فَاذْكُرُوا اللَّهَ كَذِكْرِكُمْ آباءَكُمْ أَوْ أَشَدَّ ذِكْراً،[بقره/200]، زمانی که مناسک خود را به پایان رساندید، خداوند را همچون پدرانتان یا حتی بیشتر و شدیدتر از آن یاد کنید.» توجه میکنید که با اینکه فرد، تازه از مناسک وعبادت فارغ شده، میفرماید باز ذکر خدا بکنید، حتی به صورت شدیدتر از یاد پدرانتان.
در نهایت میگوئیم از به نتیجه رسیدن هم نباید ناامید شد، زیرا تا 99درجه، آب هنوز به نقطه جوش نرسیده اما یک درجه بیشتر هم نمانده، نباید بگوئیم که این همه تلاش کردیم چه شد؟ گاه فاصله کمی تا مقصد مانده ،که با این ناامیدی ها و عدم رضایت ها باز فاصله را زیادتر میکنیم.
----------------------------
پی نوشت:
[1] بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج67، ص: 148
نظرات
یک ده اباد به از صد شهر خراب .اول برای اینکه بتوانیم یکی از خصایص بد خودمان را برطرف کنیم اون خصیصه را در الویت قرار دهیم که بیشتر بدنبالش هستیم که ترکش کنیم .واما چگونه میتوانیم در خودمان اون توانایی را واون اراده وجزم را ایجاد کنیم .ا _ (تفکر) راجب اون خصیصه بد که خودمان هم بدنبال ترکش هستیم وازش تنفر داریم .2 _ مراقبت از( چشم شکم گوش ) مهمترین نقطه است که اگر تخطی کردم خودم را جریمه کنم فرض یک روز روزه بگیرم ویا هرچی که رهرو خودش بهتر میداند که براش کارسازتره صلوات یا سریعا در همان حال ویا وضعیتی که هست چندین مرتبه با تمرکز استغفار کند .اگر توانست بر (چشم شکم گوش ) فایق اید وملکه خود کند مابقی را خواه نا خواه خواهد رفت . منتظر راهنمایی عزیزان هم هستم
سلام علیکم، با تشکر از مطلب خوبتان، قابل ذکر است که ترک گناهان نباید، تدریجی باشد، چون گناه یعنی چیزی که خدا راضی نیست، حتی در طول عمر یک بار هم انجام شود، و انسان هم می تواند، همه گناهان را ترک نماید، چون اگر نتواند ترک کند که گناه محسوب نمی شود. بنابراین مطالب بنده مربوط به کسب فضائل و سیر وسلوک الهی است، نه ترک گناه که مقدمه سیر وسلوک بوده و باید به صورت یکپارچه تمام گناهان ترک شود. چون نمی توان گفت من فعلا دنبال ترک دروغ هستم نه گناهان دیگه، زیرا هیچ مجوزی برای گناه وجود ندارد.