انسان موجودی عاقل، متفکر و حقیقت جوست؛ به این معنا که او در برخورد با محیط پیرامون، از خود سوالات متعددی میپرسد و هر چه رشد کرده و عقل او شکوفا میشود، این سوالات نیز عمیقتر و پربارتر میشوند. یکی از مهمترین دغدههای بشر از ابتدای خلقت تا به حال، فهم درست هستی و چرایی وجود است؛ اینکه از کجا آمده است، آمدنش بهر چه بوده و به کجا میرود؛ این سه سوال از اساسیترین سوالات بشر هستند که از قدیم الایام ذهن او را به خود مشغول کرده و آدمی همیشه کوشیده است پاسخی مناسب و تسکینبخش برای آنها بیابد و تا به آنها پاسخ مناسب ندهد، هرگز به آرامش نخواهد رسید.
اگر در دین مبین اسلام و آیات قرآن دقت کنیم، خواهیم دید بیش از 80 درصد آیات قرآن کریم و شمار زیادی از روایت معصومین (علیهمالسلام) به بیان اصول دین و پاسخ به این سه سوال اساسی اختصاص داشته است و مهمترین فلاسفه زمان مثل فارابی، ابن سینا، سهروردی، ملاصدرا و... تمام افتخارشان این بوده است که در نهایت، توانستهاند با عقل و کندوکاو علمی به آن نتیجهای برسند که قرآن سالیان قبل بیان کرده است. لذا مهمترین قسمت اسلام به بحث از اصول دین، یعنی شناخت مبدأ آفرینش و صفات او و معاد و زندگی پس از مرگ اختصاص دارد. پس برزگترین خدمت به بشر را دین مبین اسلام بر عهده داشته است، چرا که مهمترین سوالات او را به خوبی پاسخ داده است.
همچنین تاریخ ملل مختلف گواه است كه با عروج ملکوتی حضرت مسیح (علیهالسلام) ــ چهارمین پیامبر اولو العزم خداوند ــ دوران تاریکی و ظلمانی بر بشر شروع شد؛ بشریت آرام آرام با تحریف ادیان الهی توحیدی، گرفتار شرک و دو یا چند گانهپرستی شده و در بدبختی و فلاکت به سر میبرد، اوهام و خرافات را حقیقت تلقی کرده و پیلهای از خرافات را به دور خود تنیده بود و روزگار خود را با آن اوهام سپری میکرد.
در این دوران ناگهان نوری درخشید و خداوند بر بشر منّت گذاشت و بهترین انسان و برگزیده دوران و گل سر سبد هستی و آخرین سفیر خود حضرت محمد مصطفی (صلیاللهعلیهوآله) را برای هدایت بشر فرستاد و همراه او کتابی را برای هدایت انسانها نازل کرد.
قرآن کریم به همراه مفسران حقیقی خود یعنی پیامبر اكرم (صلیاللهعلیهوآله) و ائمه اطهار (علیهمالسلام) توانست بشر را از نادانی و گمراهی و حیرانی و پوچ گرایی و نابودی نجات دهد و با بیانات دلنشن و آرام کننده خود، بشریت را هدایت کرده و ابتدا فکر او و سپس زندگی او را سروسامان بخشد.
امام صادق (علیهالسلام) در این باره فرمودند: «لَوْ لَا مُحَمَّدٌ وَ الْأَوْصِيَاءُ مِنْ وُلْدِهِ كُنْتُمْ حَيَارَى كَالْبَهَائِمِ لَا تَعْرِفُونَ فَرْضاً مِنَ الْفَرَائِض: اگر محمد (صلیاللهعلیهوآله) و جانشینانی از فرزندان او نبودند، شما مانند دیگر حیوانات حیران و سرگردان بودید و هیچ یک از احکام خداوند متعال را نمیدانستید».[1]
حال اگر کسی از روی جهل و نادانی بگوید اسلام به غیر از طهارات و نجاسات، چیزی ندارد، نشانه کوتاه فکری و نادانی اوست که حتی یک بار قرآن را نخوانده و یک بار احکام عبادی اسلام را نفهمیده است.
اساس اسلام بر پایه برابری و مساوات بنا شده است، قرآن زمانی از برابری دم زد که در تمام دنیا ظلم و ستم و نظامهای طبقاتی بیداد میکرد و فرمود: «يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثى وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ (حجرات-13): اى مردم! ما شما را از يك مرد و زن آفريديم، و تيرهها و قبيلهها قرار داديم، تا يكديگر را بشناسيد، ولى گرامىترين شما نزد خداوند با تقواترين شماست».
اسلام دستور میدهد به حقوق دیگران باید احترام نهاد، حق یتیم را باید رعایت کرد، به پدر و مادر باید نیکی کرد، ظلم و ستم باید ترک شود، نسبت به دیگران نباید کینه داشت، مومنان همه با هم برادراند، نباید غبیت کسی را کرد، نباید دروغ گفت، نباید به کسی تهمت زد، با همسر و فرزندان باید مهربان بود، زنان نباید از ارث محروم گردند، نباید به ناموس مردم چشم داشت، دزدی ممنوع است و هزاران دستور اخلاقی دیگر که زندگی انسان را متحول کرده و او را از یک حیوان به انسان مبدل ساخت؛ حتی در این دین عزیز، حیوانات و درختان نیز از حقوق خود برخوردارند.
به خاطر همین دستورات نورانی و عالی بود که جامعه عقب افتاده عرب جاهلیت، بعد از مدت بسیار کوتاهی به جامعهای مترقی مبدل گردید که در آن، اخلاق موج میزد و ایثار در راه انسانیت به ارزش تبدیل شده بود؛ مسلمانان مکه برای برپایی توحید و ایمان آوردن به خداوند متعال تمام مال و اموال خود را رها کرده و به مدینه هجرت کردند و مردم مدینه نیز با روی باز از آنان استقبال کردند و تمام اموال خود را بین آنها تقسیم کردند. کجای عالم چنین فداکاری را میتوان یافت؟ کسی که تنها یک اتاق کوچک داشت، آن را با پردهای به دو نیم تقسیم کرده بود و نصف آنرا به برادر مهاجر مسلمان داده بود.
حال قضاوت با شما خواننده عزیز است که نسبت به دستورات دین مبین اسلام، نیک بیاندیشید و قضاوت کنید که آیا سخنان بیپایه و اساس برخی مغرض و نادان که میخواهند از اسلام چهرهای نامناسب جلوه دهند درست است یا خیر؟
-------------------------------------
پینوشت:
[1]. بحارالأنوار،ج 23، ص 99.