راه شناخت در ازدواج سنتی و اینترنتی

08:33 - 1392/11/26
رهروان ولایت ـ من چند ماه پیش با پسری از طریق شبکه اجتماعی کلوب آشنا شدم. مشکل من این بود که در جلسات خواستگاریِ کاملا سنتی، فرصت ارتباط پسر و دختر بسیار کم حاصل می‌شود؛ اما در نت میتوانی ارتباط جدی و البته طولانی‌تری داشته باشی
ازدواج سنتی و مدرن و اینترنتی

سلام. من چند ماه پیش با پسری از طریق شبکه اجتماعی کلوب آشنا شدم. ایشان یک سال از من بزرگ‌تر است و مهندس عمران و در حال حاضر سرباز است. بعد از نزدیک دو ماه با اطلاع مادرم و البته مخالفت ایشان، یک بار همدیگر را در خیابان به مدت چند دقیقه دیدیم. بعد از آن، خواستگاری کاملا سنتی اتفاق افتاد؛ با این تفاوت که ما در حین خواستگاری با اجازه‌ای که از طرف ایشان از خانوادم گرفته شد، چهار ماه ارتباط تلفنی و البته معدودا ارتباط حضوری داشتیم! چون به لحاظ شخصیتی توان ارتباطی با پسران در جلسه خواستگاری را نداشتم و عموما با خواستگارانم به توافقی نمی ‌رسیدیم.

از جنس دختران اهل ارتباط نیستم؛ البته متاسفانه دو سال پیش بدون قصد دوستی در سایت کلوپ با پسری در شهر تهران چت و ارتباط بسیار کم تلفنی داشتیم؛ بعد از اینکه خانواده ایشان با ازدواج ما مخالفت کردند، با وابستگی بیش از حدی که یافته بودم، از ایشان جدا شدم.

مشکل من این بود که در جلسات خواستگاریِ کاملا سنتی، فرصت ارتباط پسر و دختر بسیار کم حاصل  می‌شود؛ اما در نت میتوانی ارتباط جدی و البته طولانی‌تری داشته باشی. (که این باعث به گناه افتادن و مشکلات زیاد احساسی برای جوان‌ها شده!!)

الآن به مرحله‌ای رسیدیم که دیدار خانوادگی داشتیم. اما بعد از دیدارمان خانواده آنها ما را به خانه خودشان دعوت نکردند و اجازه ورود به خانه‌شان را که می‌خواستیم در آن جلسه بحثهای اساسی داشته باشیم را ندادند.

ایشان با اینکه مذهبی و سربه زیر هم هست، به من دروغ می‌گوید. مشکلی وجود دارد که نمی ‌دانم چیست؟! خیلی خسته شدم! وقتی با او حرف می‌زنم صدایش مرا می‌گیرد. انگار اراده‌ام را از دست می‌دهم. می‌دانم محبتش واقعی است. اما می‌دانم زمینه هایی هم واقع شده که نباید می‌شد؛ مثل حرف‌های احساسی بینمان و... البته به لحاظ ظاهری خیلی جذب نمی‌شوم!

از گناه خسته شدم و این موضوع را بیشتر از این نمی ‌توانم مدیریت کنم. گویا پدرشان مخالف است و ایشان هم از این مسئله ابراز نگرانی می‌کند. خانواده من هم نگران این قضیه هستند. نمی دانم بعد از این چه کنم؟ احساس می‌کنم بعضی چیزها را مخفی می‌کنند و به همین خاطر سر در گم هستم. نمی ‌دانم موضوع چیست؟!!

خانوادم شرایطشان را به خاطر من قبول کرده بودند. اما الآن گویا نگرانی هایشان به خاطر رفتارهای عجیب غریبشان بیشتر شده!

من ۲۵ ساله هستم و باز هم می‌توانم خواستگار داشته باشم و دارم؛ اما آدم‌ها اونی نیستند که می‌گویند و نشان می‌دهند!! مانده‌ام چه کنم؟! خود من هم دانشجوی فوق مهندسی مکانیک هستم.

پاسخ:

سلام. اینترنت ممکن است بتواند به عنوان شناخت اولیه استفاده شود، اما اینکه شما بخواهی همسر مورد پسندت را از طریق اینترنت یا... پیدا کنی کار درستی نیست.

چون اینکه فکر می‌کنی از این طریق می‌توانی طرف را بهتر از طریق سنتی بشناسی و با ادامه دادن رابطه می‌خواهی به این هدف برسی؛ درست نیست؛ زیرا:

1- شناختی که شما در رابطه پیدا می‌کنی واقعی نیست؛ علتش هم این است که افراد در این شرایط سعی می‌کنند بدی هایشان را مخفی کنند و فقط خوبی‌هایشان را بروز می‌دهند.
2- این رابطه‌ها معمولا منجر به وابستگی  می‌شود و اگر به هر دلیلی مثل مخالفت خانواده‌ها نتوانید با هم ازدواج کنید، برای فراموش کردن طرف رنج زیادی را باید متحمل شوی.
3- ممکن است شما با طرف به تفاهم برسید ولی خانواده‌ها مخالفت کنند؛ به عبارتی پسند شما برای ازدواج به تنهایی کافی نیست و بهتر است این انتخاب همراه با خانواده باشد.
4- زمینه‌ های انحراف و گناه به شدت در این روابط وجود دارد و فرد را از خدا دور می‌کند.

بنابراین بهترین راه در این مواقع این است که اگر فردی از این طریق با شما آشنا شد همان اول به او بگوئی من اهل رابطه نیستم و اگر قصد شما ازدواج است بهتر است رسما از طریق خانواده اقدام کنید تا هم خانواده‌ها با هم آشنا شوند و هم اینکه ما در کنار خانواده بهتر همدیگر را بشناسیم و اگر به تفاهم رسیدم ازدواج کنیم. اینجوری می‌توانی افرادی را هم که قصد ازدواج ندارند به راحتی تشخیص بدهی.

در مورد خواستگارتان هم نباید با ایشان وارد رابطه می‌شدی؛ چون این رابطه بین شما وابستگی ایجاد کرده و اگر این ازدواج سر نگیرد کارتان سخت  می‌شود. راه درست این است که شما در خواستگاری‌ های سنتی، به جای برقراری رابطه خارج از محیط خواستگاری، تعداد جلسات خواستگاری و تحقیق را بیشتر کنید تا بهتر و بیشتر همدیگر را بشناسید و اگر به تفاهم رسیدید ازدواج کنید.

لذا بهتر است شما رابطه‌ات را با ایشان قطع کنی و به او بگوئی ادامه دادن این رابطه درست نیست؛ چون ظاهرا خانواده شما تمایلی به این ازدواج ندارند و کم کم خانواده من هم دارند نسبت به این وصلت مردد می‌شوند. بهتر است شما اول با خانواده‌ات صحبت کنی و اگر توانستی راضیشان کنی، و جلو بیایی. اگر هم نتوانستی راضیشان کنی چاره ای نیست جز اینکه همدیگر را فراموش کنیم.

برای اینکه بفهمی آیا طرف اونی که می‌گوید هست یا نه، یک راهش همین است  که تعداد جلسات خواستگاری بیشتر شود تا شما از تجربیات بزرگترها هم استفاده کنید. راه دیگرش این است که بعد از آشنایی ابتدایی، در مورد ایشان و خونوادش تحقیق کنی. این مورد تا حدودی شناخت شما را تکمیل می‌کند. ولی در هر صورت شناخت کامل هیچ وقت قبل از ازدواج صورت نمیگیرد و طبیعی است که زن و شوهر بعد از ازدواج اختلاف هایی در زمینه رفتار و... داشته باشند. ولی اگر به طور کلی از لحاظ فکری، اعتقادی، اخلاقی و رفتاری با هم تناسب داشته باشند، در موارد جزئی می‌توانند با گذشت و تفاهم و... با هم کنار بیایند و نگذارند مشکلی پیش بیاید.

پیروز و سربلند باشید

نظرات

تصویر raahaa
نویسنده raahaa در

عزیزم ..
با جواب کارشناس موافقم ..

بذار یه چیزی رو راحت بهت بگم .. شما از نظر منطقی به این نتیجه رسیدی که این آقا معیارهای شما رو بابت زندگی مشترک نداره .. و درست هم پیش رفتی و عاقلانه در نظر گرفتی ..
اما از نظر حسی به ایشون وابسته شدی و دنبال راهی هستی که عیب و ایرادها رو بتونه برطرف کنه و وصلت انجام بشه !
ینی در واقع حست بر منظقت داره غلبه میکنه !! واسه همینه که دچار تردید شدی ..
گل من ..
این راهش نیست ! مطمئن باش دیده و شنیده های عقلانیت کاملاً درسته ..
و بجای برطرف کردنش از طرف خودت اونا رو به اون شخص با قاطعیت اعلام کن و بذار خودش پیش بیاد و برطرف کننده باشه !!
اون اگه خواهان واقعی باشه وقتی قاطعیت شما رو بابت نگرانیهایی که داری ببینه حتماً تلاش خواهد کرد از راه درست پیش بیاد ..
پس بذار این گره رو خودش باز کنه نه شما !!
که اگه نتونست و یا نخواست ، مطمئن باش خواهان واقعی نیست .. !

تصویر احمد   یاداور
نویسنده احمد یاداور در

از دعا هم غافل نباشیم ودایم از خداوند بخواهیم همسری را در مسیر مان قرار دهد که موجب ارامش وخوشبختی مان در زندگی بشود . موفق باشید

تصویر مریم 258
نویسنده مریم 258 در

سلام
به نظر من توی نت نمیشه طرفت رو بشناسی ولی اگه خانواده ها در جریان باشند و بتونن برای شناخت بیشتر کمک کنن خیلی بهتره مثلا جلسات معارفه و صحبت با هم رو بیشتر کنن

تصویر سوال کننده
نویسنده سوال کننده در

سلام،ممنون از پاسخ کارشناس و سوال کننده
چون مادر ایشون و مادر من فرهنگی هستن،همون اول پرس و جو کردیم.
تازه از خیلی جهات تحقیق کردیم،تعریف شنیدیم.
ما هم نمی خواستیم،وارد رابطه شیم،به خاطر سربازی مجبور شدیم و اینکه افتادن شهرستان.
من نمی گم،دروغ نیست،هست
اما چون از اول شرط کردیم،هر دروغی به معنای فریبکاریه و فسخ عقد رو در پیش داره با احتیاط پیش رفتیم.
البته ایشون علاقه مند هستند،سعیشون رو هم می کنند،اما خب

تصویر سوال کننده
نویسنده سوال کننده در

اصلاحیه تایپی
"ممنون از پاسخ کارشناس و دوستان",
البته موارد زیادی از توصیه کارشناس محترم رو بنده رعایت کرده ام..اما به دلیل اینکه بعد از موارد سنتی بسیاری که اومدن و نشد,به لحاظ روحیه ضعیف شده بودم که ایشون با اصرار درخواست کردند..
من هم قبول دارم,خیلی ها ممکنه سرکار بذارن و خیلی سخت اعتماد کردم!
در موارد سنتی هم وقتی تماس می گیرن,دقیقا نمی گن دنبال چه تیپ شخصیتی و ظاهری هستن,به همین دلیل موارد سرکاری هم به وفور یافت میشه!!(از طرف خانواده ها!) در کل باید خیلی وابسته نشد تا به وقتش.
به نظرم خیلی ها نمی دونن از زندگی چی می خوان!
اگه می دونستن محکم تر,درستتر و استوارتر قدم بر می داشتن..و البته به دلیل انتخابشون پشیمان هم نمی شدن.
فعلا برنامه مون به درخواست اونها موند بعد عید!
انشاالله که هر چی خیره پیش بیاد.
برامون دعا کنید.
یاحق!

تصویر س
نویسنده س در

سلام
آشنایی تو سایت پر از شکه

تصویر س
نویسنده س در

سلام
آشنایی تو سایت پر از شکه
من خودمم تو سایت بایکی آشنا شدم از دواستان مختلف بم
میگه مبخوام بیام خواستگاری نذاشتم گفتم اوا باداداشم حرف بزنه بعد
من واقعا میترسم اصلا نمی ارزه آدم ریسک کنه
مطمئنا فصدش ازدواجه چون همون هفته اول گفت
ولی چرا تا الان مجرد مونده32سالشه
وچرا بابد از من خوشش بیاد
همش تو شکم
حالا با حاجیاقای مشورت کردم تو کار واسطگریه گفت حضوری باهاش حرف میرنم بعدش برات تحقیق میکنم
خدا خیرش بده
این حاجیاقا همشهری اونه یه بار اومد تو دانشگاهمون سخنرانی کرد

تصویر مريم كلي
نویسنده مريم كلي در

سلام من هم جنين رابطه اي داشتم و يكسال با هم بوديم دو سال از من كوجيك تر بود و هيج كاري نداشت علاوه براون من مشهدي بودم و اون رشتي بعد ي مدت ديدم فايده اي نداره بايد ازش جداشم و اكرن زندكيم تباه ميشه ..الان هم هشت ماهه جداء م و خيلي خوشحالم خيلي

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
3 + 3 =
*****