برخلاف تلاش ملحدان که سعی میکنند تاثیر معنویت و دینداری در بهبود بیماریهای جسمی و روحی را نادیده بگیرند، بررسی منابع پزشکی در سطح بینالملل نشان میدهد که به شاخصهای دینداری و توجه به معنویت توجه بسیار زیادی شده است.

بیماری و سلامت و ارتباط آن با دینداری یکی از چالشهای موجود میان خداباوران و ملحدان بهشمار میآید. ملحدان تمام تلاش خویش را برای انکار هرگونه ارتباط میان سلامت جسم و روان و انواع دینداری بهکار گرفتهاند. آنان ادعا میکنند که درمانهایی که به اسم دینداری در نقاط مختلف جهان واقع میشود، پیامد تلقین بوده و نیازی به دیندار بودن وجود ندارد. ملحدان از این رهگذر نتیجه میگیرند که ادعای شفا یافتن توسط عامل فرامادی و معنوی توسط پیروان ادیان، بدون پشتوانه علمی و تجربی است.
هرچند برخی از دانشمندان تجربی در دوران معاصر طرفدار نظریههای الحادی و ضد خداباوری هستند، اما خواسته یا ناخواسته به دیدگاههای رقیب در حوزه علوم تجربی بیتوجهی میکنند.
در سالهای اخیر، علاقه فزایندهای به درک و فهم تأثیرات دین بر سلامت در میان جوامع پزشکی و علمی ایجاد شده است. تحقیق و بررسی نشان میدهد که دین و معنویت نقش مهمی در زندگی بسیاری از مردم ایفا میکند؛ بیش از 90 درصد از آمریکاییها به خدا یا قدرتی بالاتر اعتقاد دارند، 90 درصد از آنها دعا میکنند، 67 تا 75 درصد به طور روزانه دعا میکنند، 69 درصد اعضای یک کلیسا یا کنیسه هستند، 40 درصد به طور منظم در یک کلیسا یا کنیسه حاضر میشوند، 60 درصد از آنها مذهب را در زندگی خود بسیار مهم میدانند و 82 درصد به نیاز شخصی خود برای رشد معنوی اذعان دارند.
مطالعات همچنین نشان دادهاند که بیماران به تکمیل مراقبتهای بهداشتی خود به وسیله دین علاقهمند هستند. بیش از 75 درصد از بیماران، میخواهند پزشکان مسائل معنوی را در مراقبتهای پزشکی خود بگنجانند. تقریباً 40 درصد از آنها خواستار آن هستند که پزشکان در مورد ایمان مذهبی خویش با آنها گفتوگو کنند. تقریباً 50 درصد آنها نیز مایلند که پزشکان با آنها مشغول دعا شوند. بسیاری از پزشکان پذیرفتهاند که بهزیستی معنوی، بخش مهمی از سلامتی بوده و باید با بیماران در میان گذاشته شود.[1]
با وجود این اختلاف دیدگاهها، نشانههای زیادی از رو به افزایش بودن نقش دین در مراقبتهای بهداشتی وجود دارد. به عنوان مثال، ویرایش پنجم کتابچه راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (5 DSM)، مذهب و دین را به طور خاص، برای تشخیصهای روانپزشکانه در دستورهای کار قرار داده است.[2] همچنین شیوهنامههای کمیسیون مشترک اعتباربخشی سازمانهای بهداشتی، بیمارستانها را ملزم میکند تا نیازهای معنوی بیماران را برآورده سازند.[3]
بنابراین ادعای بهبود بیماریها فقط از طریق شیوه تلقین که از سوی ملحدان استفاده میشود، با شیوهنامهها و قوانین موجود در جوامع رسمی و بینالمللی پزشکی همخوانی ندارد و لااقل از این مسیر نمیتوان خداباوری را انکار کرد.
پینوشت:
[1]. Where God and Science Meet, v3, p36, 2006.
[2]. Diagnostic and statistical manual of mental disorders: DSM-5, 5th ed, p725.
[3]. Joint Commission International Accreditation Standards for Hospitals, 7th ed, p11.