حضرت سکینه کیست

12:16 - 1402/06/30

حضرت سکینه دختر امام حسین(ع) و رباب بنت امرؤ القیس از حاضران در واقعه کربلا و اسیران کربلا بود که پس از شهادت پدرش با کاروان اسیران به کوفه و شام برده شد

حضرت سکینه کیست

زندگینامه حضرت سکینه دختر امام حسین

سکینه دختر امام حسین(ع) از رباب دختر امرؤ القیس بود. نام او را آمنه، امینه و اُمَیْمَه[یادداشت ذکر کرده‌اند و گفته‌اند به سبب سکون، آرامش و وقاری که داشت، مادرش او را سکینه لقب داده بود. در منابع تاریخی زمان تولد او مشخص نشده اما او را کوچک‌تر از خواهرش فاطمه معرفی کرده‌اند. از کتاب‌های تاریخی برمی‌آید سکینه در زمان حرکت امام حسین(ع) به کربلا، بالغ و در سن ازدواج بوده؛ زیرا زمانی‌که حسن مثنی یکی از دختران امام حسین را خواستگاری کرد، امام او را در انتخاب بین سکینه و فاطمه مخیر کرد.

بر پایه برخی منابع، امام حسین(ع) سکینه را زیاد دوست می‌داشت و سروده‌ای در توصیف دارد:

لَعَمْرُک اِنَّنی لَاُحِبُّ دارا        تَحُلُّ بِها سکینةُ و الرُّبابُ
اُحِبُّهُما وَ اَبْذُلُ جُلَّ مالی
به جانت سوگند! خانه‌ای را که سکینه و رباب در آن باشند دوست دارم.
آن دو را دوست دارم و همه ثروتم را در این راه می‌بخشم.

ازدواج

مورخان درباره ازدواج حضرت سکینه اختلاف دارند. بعضی معتقدند امام حسین(ع) سکینه را به ازدواج پسر عمویش عبدالله بن حسن درآورد؛ اماشیخ مفید، عبدالله بن حسن را در زمان واقعه کربلا کودکی که به سن بلوغ و ازدواج نرسیده، توصیف می‌کند. برخی منابع همسر سکینه را ابوبکر بن حسن بن علی معرفی کرده‌اند؛ البته بر اساس همین منابع ابوبکر کنیه عبدالله بن حسن بوده است. برخی مورخان معتقدند قبل از آن که ازدواج آنان به زفاف بینجامد، عبدالله در واقعه کربلا به شهادت رسید. شیخ ذبیح الله محلاتی مورخ و نویسنده در ریاحین الشریعه، عبدالله بن مسلم بن عقیل را همسر وی معرفی کرده است.

برخی از منابع تاریخی همسر حضرت سکینه را مصعب بن زبیر، دانسته‌اند. در کتاب الطبقات الکبری و الاعلام آمده است که بعد از قتل مُصعَب، سکینه به همسری عبدالله بن عثمان درآمد و بعد از مرگ عبدالله، زید بن عمر نوه عثمان بن عفان با او ازدواج کرد. در این کتاب از نقل بعضی گفته شده سکینه در اواخر عمر به همسری اصبغ بن عبدالعزیز نیز درآمده است. برخی از فقیهان شیعه از ازدواج سکینه دختر امام حسین(ع) با مصعب بن زبیر برداشت کرده‌اند که ازدواج زنان شیعه با مسلمانان غیر شیعه اشکالی ندارد.

برخی از مورخان ازدواج‌های متعددی که به ویژه در منابع اهل سنت به سکینه نسبت داده شده را مردود می‌دانند؛ زیرا در این میان نام افرادی به چشم می‌خورد که سابقه دشمنی با اهل بیت داشته و ازدواج سکینه با آنان بعید به نظر می‌رسد. در این منابع آمده است که سکینه پس از ازدواج با عبدالله بن حسن دیگر ازدواج نکرد. همچنین درباره ازدواج‌های مکرر سکینه گفته‌اند که در صدر اسلام رسم بر این بوده که زنان بعد از مرگ همسرانشان بدون شوهر نمانند و ازدواج مجدد امری طبیعی بوده است. برخی نیز نسب و موقعیت اجتماعی سکینه را از علت‌های ازدواج‌های مجدد او دانسته‌اند. همچنین گفته‌اند دختران امام حسین(ع) پس از درگذشت شوهرانشان از سوی حاکمان بنی‌امیه خواستگاری می‌شدند آنان برای پاسخ منفی به خواستگاری کسانی که با اهل‌بیت(ع) دشمنی داشتند با افراد دیگری ازدواج می‌کردند.

حضرت سکینه

درگذشت

سکینه پس از اسارت به همراه کاروان اسرا به مدینه بازگشت. از زندگی او در مدینه تا زمان وفات، در منابع تاریخی گزارش چندانی در دست نیست و تنها به ذکر بعضی از مناظرات و مجالس علمی اکتفا شده است. چگونگی وفات و محل دفن سکینه نیز مورد اختلاف مورخان بوده است. برخی از منابع تاریخی وفات سکینه را ۵ ربیع‌الاول سال ۱۱۷ قمری در مدینه نقل کرده‌اند. بنا بر نقل این منابع، خالد بن عبدالله(حاکم وقت) بر او نماز خواند و او را در قبرستان بقیع به خاک سپردند. برخی نیز گفته‌اند وقتی سکینه با اصبغ بن عبدالعزیز ازدواج کرد، از مدینه به طرف مصر حرکت کرده و در دمشق درگذشت. و در قبرستان باب الصغیر دمشق، قبری منسوب به سکینه وجود دارد. عده‌ای نیز گفته‌اند پس از ازدواج با اصبغ بن عبدالعزیز به مصر رفته و در آنجا مدفون شده است. بقعه‌ای در قاهره نیز به سکینه بنت الحسین منسوب است.

حضور در واقعه کربلا

بر اساس گزارش‌های موجود در مقاتل، سکینه در واقعه کربلا حضور داشته است. بنابر نقل این منابع، در روز عاشورا، امام حسین(ع) برای آخرین وداع، از میدان جنگ به سوی اهل بیت خود بازگشت و با آنان وداع کرد سپس نزد دختر خود سکینه رفت که در گوشه‌ای نشسته و می‌گریست. امام حسین(ع)او را به صبوری دعوت کرد و در آغوش کشید، اشک از چشمان او پاک کرد و در ضمن اشعاری به سکینه گفت:

سَيَطُولُ بَعْدِى يَا سُكَيْنَةُ فَاعْلَمِى        مِنْكِ الْبُكَاءُ إذَا الْحَمَامُ دَهَانِى
لاَ تُحْرِقِى قَلْبِى بِدَمْعِكِ حَسْرَةً        مَا دَامَ مِنِّى الرُّوحُ فِى جُثْمَانِى
فَإذَا قُتِلْتُ فَأنْتِ أوْلَى بِالَّذِى        تَبْكِيَنهُ يَا خَيْرَةَ النِّسْوَانِ
ای سکینه! بدان که پس از من، گریه تو طولانی خواهد بود.
تا زمانی که جان در بدن دارم مرا با اشک حسرت بار خود مسوزان.
ای بهترین زنان! آنگاه که من کشته شدم، تو برای گریه سزاوارتری.

همچنین نقل شده که در روز یازدهم محرم به هنگام وداع اهل بیت(ع) با شهدا سکینه پس از سخنان عمه‌اش زینب(س) پیش رفت و جنازه پدر را در آغوش گرفت اما لشکریان عمر بن سعد او را به زور از بدن پدرش جدا کردند.

ایام اسارت

پس از واقعه عاشورا، سکینه همراه دیگر اسیران کربلا به کوفه و شام برده شدند. از سهل بن سعد ساعدی صحابه پیامبر اسلام(ص) روایت شده که روز ورود اسرا به شام در دروازه ساعات دختری را دیدم که بر شتری بی‌محمل سوار بود؛ او خود را سکینه دختر امام حسین(ع) معرفی کرد و از من خواست برای حفظ حرمت خاندان رسول خدا(ص) کاری کنم که نیزه‌داران سرهای شهدای کربلا را از اطراف اسیران دور کنند. سهل می‌گوید من با پرداخت مقداری دینار توانستم خواسته او را برآورده کنم. در برخی از منابع تاریخی نیز خوابی از سکینه در دمشق نقل شده که در آن پیامبر اسلام(ص) همراه برخی از پیامبران و فاطمه زهراء(س) با همراهی عده‌ای از زنان بهشتی در حالی که پیراهن خونی امام حسین(ع) در دست مادرش بود به سمت کربلا می‌روند.

ویژگی‌های اجتماعی، علمی و معنوی حضرت سکینه

حضرت سکینه دختر امام حسین(ع) را از باهوش‌ترین، زیباترین، خوش اخلاق‌ترین، باتقواترین و بزرگ زنان زمانه خویش دانسته‌اند. امام حسین(ع) سکینه را بنده‌ای غرق در ذات الهی معرفی کرده که نشان دهنده فضل و کمال اوست.

سخاوت سکینه نیز در کتب تاریخی مورد اشاره قرار گرفته است. او هزینه سفر حج برادرش امام سجاد(ع) را پرداخته است.

در کتاب‌های رجالی از سکینه به عنوان یکی از راویان حدیث یاد شده که کوفیان از او روایت کرده‌اند. حضرت سکینه همراه خواهر خود فاطمه از راویان حدیث پدر خود امام حسین(ع) به شمار می‌آیند و راویانی همچون عبیدالله بن ابی‌ارفع، فائد مدنی، سکینه دختر اسماعیل بن ابی‌خالد و سکینه دختر قاضی ابی‌ذر از او روایت نقل کرده‌اند.

همچنین از تسلط بر ادبیات و شعر عرب و بلاغت و فصاحت سکینه سخن به میان آمده است. گزارش‌های او از واقعه کربلا در قالب شعر، اشعار و قصاید او در رثای پدرش امام حسین(ع) معروف است. شعر زیر از جمله این اشعار است:

لا تعذلیه فهم قاطع طرقه        فعینه بدموع ذرف غدقه
ان الحسین غداة الطف یرشقه        ریب المنون فما ان یخطئ الحدقه
بکف شر عبادالله کلهم        نسل البغایا و جیش المرق الفسقه
یا امة السوء هاتوا ما احتجاجکم        غدا و جلکم بالسیف قد صفقه

ترجمه: «او را سرزنش مکن؛ چرا که آنها راه را بر او بستند. و او از چشمانش اشک فراوان می‌بارد. در روز طف (عاشورا) تیری به سوی امام حسین(ع) پرتاب شد که خطا نمی‌رود و از حدقه چشم او دور نمی‌شود. این کار به دست کسانی انجام شد که بدترین مردم و از نسل ظالمان و از سپاهیان فاسق بودند.‌ای بدترین امت! دلیل‌هایتان را در رستاخیز اقامه کنید. شما برهانی ندارید؛ زیرا همه شما او را با شمشیرتان زدید.»

بر اساس گزارشات تاریخی تسلط سکینه بر ادبیات عرب باعث شد برخی از شاعران مانند فرزدق، جریر، کثیر، نصیب و جمیل برای ارزیابی و سنجش اشعار خود، آنها را به سکینه ارائه می‌دادند تا مورد داوری قرار بگیرد.

در برخی منابع اهل سنت و کتاب‌های تاریخی مطالبی درباره سکینه دختر امام حسین(ع) مطرح شده که از طرف دیگر مورخان مورد مناقشه‌ قرار گرفته شده است. ابوالفرج اصفهانی مدعی شده سکینه اهل تغزل و شعرگویی بوده است.

ابوالفرج اصفهانی این روایت را از زبیر بن بکار که دشمنی او با بنی‌هاشم معروف بوده، نقل کرده است. همچنین در سلسله سند این روایات، عمر بن ابی‌بکر مؤملی وجود دارد که روایات او از نظر علمای اهل سنت مخدوش و ضعیف است. ابوالفرج اصفهانی به این امر نیز اشاره کرده که مانند مجالسی که به سکینه بنت الحسین(ع) منتسب شده، توسط زنی اموی نیز برپا گردیده است.

درباره بسیاری از اشعار منتسب به سکینه بنت الحسین(ع) گفته شده، این اشعار متعلق به سکینه بنت خالد بن مصعب زبیر است که ملاقات‌ها و مغازلاتش با عمر بن ابی‌ربیعه شاعر، مشهور است و تشابه اسمی سکینه بنت الحسین(ع) با سکینه بنت خالد بن مصعب همسر عمر بن ابی‌ربیعه باعث چنین نسبت‌هایی به سکینه دختر امام حسین(ع) شده است. از طرف دیگر بسیاری از اشعار و اجتماعاتی که منسوب به سکینه است، اشعار و اجتماعاتی است که توسط عائشه دختر طلحة بن عبیدالله همسر مصعب بن زبیر برگزار گردیده است.

ابوالفرج اصفهانی درباره حاضر جوابی سکینه نقل می کند که وی در مجلس عزایی بود ودختر عثمان هم درآن مجلس بود ومی‌گفت من شهید زاده ام.سکینه خاموش بود تا این که موذن بانگ برداشت وگفت:(اشهد ان محمداً رسول الله) سکینه گفت این پدر من است یاتو؟ دختر عثمان گفت من دیگر هرگز برشما فخر نمی فروشم.

منبع: ویکی شیعه

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
3 + 3 =
*****