آمریکا با زیرساخت افغانستان چه کرد؟!

14:24 - 1402/07/18

با تمام خساراتی که آمریکا با حمله و حضور 20 ساله خود در افغانستان به بهانه 11 سپتامبر و مبارزه با تروریسم به این کشور و بسترهای آن وارد نمود؛ اما در نهایت شکست‌خورده از این کشور خارج شد.

وقایع 11 سپتامبر 2001 بهانه‌ای بود تا ظرف کمتر از یک ماه ایالات‌متحده‌ با ادعای مبارزه با تروریسم، حمایت از حقوق بشر و بازسازی افغانستان، این کشور را اشغال و استقرار بلندمدت نظامی‌ خود را آغاز کند.

ادعاهایی که نه‌ تنها هیچ کدام محقق نشد؛ بلکه به جای بازسازی، ساختار باقیمانده در افغانستان را نیز بهم ریخت و علاوه بر باقی گذاشتن هزاران بی‌خانمان، کشته و زخمی غیرنظامی، موجب تخریب زیرساخت‌های اساسی و فلاکت‌بار شدن وضعیت اقتصادی و عقب‌گرد چندین‌ساله‌ برای این کشور گردید؛ البته هدف اصلی آمریکا رصد دقیق‌ ایران و رسیدن دامنه هرج‌ومرج افغانستان به مرز کشور و نفوذ تروریست‌های سازمان‌یافته آمریکا به داخل ایران بود [1]که محقق نشد و در نهایت آمریکا با برجا گذاشتن خسارات سنگین، شکست‌خورده از افغانستان خارج شد.

از عوارض این لشکرکشی، خراش عمیقی است که بر چهره ظرفیت‌های بالقوه برای توسعه‌یافتگی افغانستان افتاد.

مهم‌ترین عامل قدرت و توسعه‌یافتگی یک کشور، جمعیت است و شکوفایی و استفاده حداکثری از آن، مبتنی بر داشتن اصول مهمی است که عبارتند از:

1. جمعیت جوان و گسترده
2. اقتصاد پویا و کافی
3. زیرساخت‌های مناسب شهری
4. وجود امنیت کافی
5. ماندگاری جمعیت نخبگان ملی و ایجاد رغبت برای مهاجرت نخبگان کشورهای دیگر
6. وجود منابع و معادن طبیعی
7. وجود اشتغال و مسکن برای جوانان
8. وجود چشم‌اندازی مناسب جهت ترغیب جامعه به ماندگاری و افزایش جمعیت
9. وجود دولت مقتدر با ساختار و برنامه‌ریزی محکم
10. اعتبار بین‌المللی کافی
11. بستر مناسب آموزشی
12. بهداشت و درمان مناسب و...
 

نتیجه اشغال 20ساله آمریکا نابودی امنیت و انهدام زیرساخت‌های جمعیتی افغانستان بود. بنا به گزارش دفتر توسعه سازمان‌ ملل‌ متحد، بیش از ۹۷ درصد شهروندان افغانی در خطر سقوط به زیر خط‌ فقر قرار گرفتند و نه ‌تنها هیچ اقدامی برای رشد اقتصاد افغانستان صورت نگرفت؛ بلکه میلیاردها دلار کمک‌های بازسازی این کشور به دلیل فساد اداری از طریق سازمان‌های خارجی از افغانستان خارج شد.[2]

این ناامنی با از بین بردن ظرفیت گردشگری و افزایش ضریب خطر گسترش جنگ داخلی، موجب مهاجرت نخبگان و بسیاری از منابع انسانی جوان به سمت کشورهای دیگر شد و افغانستان را به یکی از فقیرترین کشورهای جهان با سرانه تولید ناخالص داخلی حدود ۵۰۰ دلار  و بدهی عمومی بالا تبدیل کرد.

اما ظرفیت‌های افغانستان چیست؟!

اهمیت ژئوپُلیتیکی برخی مناطق دنیا برای غرب روشن است و بر اساس آن به استثمار یا استقرار پایگاه نظامی در آن کشور می‌پردازد؛ در مورد افغانستان باید گفت:

1. آسیای مرکزی و به‌ خصوص "غرب آسیا" به دلیل ویژگی و توانمندی‌های خاصی چون تشیع، اسلام‌گرایی، جمعیت، منابع عظیم انرژی، موقعیت حساس، معادن غنی و... بسیار حائز اهمیت‌اند و این غیر از پیوند‌های قومیتی، فرهنگی، زبانی و... است که با کشورهایی از جمله ایران، پاکستان، تاجیکستان، ازبکستان، چین، مغولستان و... دارد؛ همچنین این منطقه نقش اساسی و بسیار مهم در تحولات جهانی دارد و افغانستان نه‌ تنها با کانون این تحولات یعنی ایران همسایه است بلکه خود در "چهار‌ راه قدرت‌های جهانی" یعنی روسیه، چین، هندوستان [که هر سه دارای تعداد زیادی از پایگاه‌های آمریکایی است] و ایران قرار دارد.[3]

2. وجود منابع و معادن عظیم و غنی در این کشور شامل گاز طبیعی، نفت خام، زغال‌سنگ، مس، کرومیت، آهن، سنگ‌های قیمتی، اورانیوم و خاک‌های کمیاب با ارزش حداقل ۳ تریلیون دلار؛[4] لازم به ذکر است مس و لیتیوم به دلیل استفاده و کارآمدی زیاد در انرژی برق، دارای اهمیتی استراتژیک است تا جایی که اتحادیه‌ اروپا در سال ۲۰۲۰ میلادی، لیتیوم را در فهرست رسمی ۳۰ ماده اولیه "حیاتی" برای "استقلال انرژی اروپا" قرار داد و طبق اعلان آژانس‌ بین‌المللی‌ انرژی، تقاضای جهانی لیتیوم تا سال ۲۰۴۰ میلادی، بیش از ۴۰ برابر خواهد شد.[5]

3. وجود کوهستان‌های مرتفع، نه‌ تنها زمینه‌های نظامی و دفاعی زیادی برای افغانستان دارد؛ بلکه منابع آب شیرین و سرچشمه رودخانه‌های بسیاری از جمله جیحون، هیرمند، هریرود، کابل و... است که به سمت کشورهای همسایه جاری است و می‌تواند ابزاری دیپلماتیک در جهت روابط با کشورهای همسایه و رشد اقتصادی باشد.

البته روابط حسنه ایران و افغانستان می‌تواند نویدبخش افقی روشن باشد؛ لیکن لازمه آن، ایجاد وحدت داخلی توسط حکومت طالبان، استفاده از ظرفیت مردم، تقویت امنیت به خصوص در مرزها، تقویت روابط بین‌الملل خصوصاً با ایران، بسترسازی و ترمیم خسارات به‌ ویژه در بخش آموزش و بهداشت، استفاده از ظرفیت نخبگان و... است؛ امری که در صورت تحقق، تحولاتی فرامنطقه‌ای را رقم خواهد زد و غرب را به وحشت خواهد انداخت.[6]

پی‌نوشت:
[1]. فصلنامه‌ آسیای‌ مرکزی‌ و قفقاز، B2n.ir/ip.pdf.
[2]. ایرنا، irna.ir/xjKJhf.
[3]. فصلنامه‌ مطالعات‌‌ روابط‌ بین‌الملل، B2n.ir/prbc.
[4]. ویکی‌پدیا، افغانستان، B2n.ir/afghan1.
[5]. مرکز‌ پژوهش‌های‌علمی‌ و مطالعات‌ استراتژیک‌ خاورمیانه، B2n.ir/cmes.
[6]. مشرق، mshrgh.ir/1531952.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
4 + 5 =
*****