خداوند متعال در قرآن کریم بیان میکند که انسان به محض مردن و انتقال به عالم آخرت، وارد عالم جدیدی شده که به عالم برزخ معروف است.
قرآن در این رابطه میفرماید: «حَتَّى إِذا جاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ رَبِّ ارْجِعُونِ* لَعَلِّي أَعْمَلُ صالِحاً فِيما تَرَكْتُ كَلَّا إِنَّها كَلِمَةٌ هُوَ قائِلُها وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلى يَوْمِ يُبْعَثُونَ [مومنون/ 99-100] انسان كه از اين دنيا ميرود، به عالم ديگرى به نام «برزخ» وارد ميشود و در آنجا هست تا وقتيكه در صور دميده شود و مردم از قبرها بيرون آيند، در آن وقت به عالم قيامت وارد ميشوند».
اما در رابطه با اینکه در این عالم چه میگذرد و چگونه خصوصیاتی دارد باید گفت:
در لغت، فاصله بين دو خشكى يا دو آب يا دو چيز ديگر را «برزخ» گويند. و چون عالمى كه انسان پس از مردن در آنجا بسر ميبرد، فاصله ايست بين عالم دنيا و قيامت، آنرا عالم برزخ گويند.[1] بين اين عالَم كه عالم جسم و جسمانيات است و بين عالم اسماء و صفات الهى، دو عالم دیگر فاصه است: يكى عالم «مثال» و ديگرى عالم «نفس». عالم مثال را «برزخ» و عالم نفس را عالم «قيامت» گويند. و انسان تا از اين دو عالم نگذرد به مقام اسماء و صفات الهيّه نخواهد رسيد؛ كما اينكه انسان، تا از عالم برزخ نگذرد به عالم قيامت نمیرسد.
عالم ماده داراى طبع و جسم و جسمانيّات است و عالم نفس، تجرد مطلق از ماده و آثار ماده است؛ ولى عالم برزخ فاصله بين اين دو عالم است؛ يعنى ماده نيست، ولى آثار مادّه از «كَيف» و «كَمّ» و «أيْن» و غيرها را دارد؛ لذا موجودى كه در عالم برزخ است ماده ندارد؛ اما شكل و صورت و حد و كم و كيف و أعراض فعليه را دارد؛ يعنى داراى اندازه و حدود است، داراى رنگ و بوست. صورت مردمان برزخى رنگ و حد دارد، و در آنجا خوشحالى و مسرت و غضب و نگرانى هست. بنابراين، موجودات برزخيه داراى صورت جسميه هستند، ولى ماده ندارند.
از طرفى عالم برزخ را «عالم خيال» نيز ميگويند؛ خيال، يعنى عالمى كه در آنجا صورت محض است و هيچ مادهای نيست، به همین خاطر صورى كه در آنجا موجود است به مراتب از موجوداتى كه در عالم ماده هستند قویتر و عظيمتر، و حركتش سريعتر است، لذا حزن و اندوه و يا مسرت و لذتش بیشتر میباشد؛ پس بايد دانست كه عالم برزخ، يك عالم بسيار وسيعى بوده که از عالم ماده بسيار قویتر است.
چون عالم خواب نمونهاى از برزخ است، در خوابهایى كه انسان در بعضى اوقات میبيند، با آنكه خواب از مرگ خيلى ضعيفتر است، و برزخِ خواب انسان نيز از برزخِ مرگ بسيار ضعيفتر است؛ ولى در خوابهایى كه ديده ميشود هم موجودات، قویتر و عظيمتر و عجيبتر، و فعاليتها و حركتها و سرعتها شديدتر، و هم لذتها و شاديها و اندوهها و غصهها بيشتر است و خوف و هراس نیز به مراتب بیشتر خواهد بود.
برای روشن شدن این وسعت و سرعت به این مثال دقت کنید: انسان در اين دنيا اگر بخواهد از خيابانى عبور كند، بايد با دقت به اينطرف و آنطرف بنگرد تا از تصادف با ماشين محفوظ بماند، سپس آرام حركت كند تا عرض خيابان را طى کند. اما در عالم خواب و برزخ اينطور نيست؛ يك مرتبه اراده ميكند كه برخيزد و به سمت آسمان حرکت کند، بلند شده و در آسمان سير ميكند و بدون بال و پر مادى روى ابرها حركت کرده و تمام عالم را تماشا ميكند، سپس پایين میآید و مانند برق در درياها و اقيانوسها شنا ميكند و در يك لحظه آنها را به پايان ميرساند!
چه اندازه اين حركتها و سرعتها نسبت به آن حركتِ از عرض خيابان، شديدتر و قویتر است، به همان اندازه سِنخه و كيفيت عالم برزخ به اين عالم، قویتر و عظيمتر است. بنابراين، حقائق برزخيّه اصولًا قابل پائين آمدن و نشان دادن در آئينه مادّه نيستند؛ بلكه عالم ماده آنچه را كه در خود از عالم برزخ نشان ميدهد فقط به اندازه سعه و گنجايش خود ماده است.
بايد دانست كه: بدنی كه در ميان قبر ميرود و بر روى آن خاك میريزند، غير از صورت مثالى است كه به برزخ ميرود. سؤال و حساب با بدن مثالى است نه با بدن خاكى؛ بدن خاكى حركتى ندارد، چشم و گوش و ادراكی ندارد، در ميان قبر بپوسد يا نپوسد تفاوتی ندارد. امّا بدن مثالى كه همان عالم صورت انسانى است، نمیميرد بلكه زنده است، ديده بصيرت و ادراكش كم نمیشود بلكه بیشتر ميشود؛ و با همین بدن است که مورد سؤال و مؤاخذه قرار گرفته، سپس مورد ثواب يا عقاب برزخى قرار ميگيرد.
و علت آنكه در بسيارى از روايات از عالم «برزخ» به قبر، و نكير و منكر و مؤاخذه در قبر تعبير شده است به این خاطر استكه: عالم برزخ به دنبال دنياست، و قبر هم به دنبال زندگى دنياست؛ و بدين مناسبت عالم برزخ را كه تعلّقى به عالم قبر دارد، به عالم قبر تعبير شده است.
اما در قيامت، روح با بدن جسمانى مورد مؤاخذه و ثواب و عقاب واقع ميگردد و معاد جسمانى از ضروريات مذهب است؛ خداوند تبارك و تعالى در محشر روح را با بدن حاضر ميفرمايد و به سزاى اعمال خود از خير و شر ميرساند.
در برزخ، آسمان و زمين وجود دارد، چون عالَم صورت است، و موجودات و نفوس برزخيّه از دنيا اطلاع دارند و از آسمانها و زمين مطلعاند، البتّه حيات آنها در ملكوت آسمان و زمين است. همچنین در برزخ، شب و روز وجود دارد و این آیه از قرآن که میفرماید: «النَّارُ يُعْرَضُونَ عَلَيْها غُدُوًّا وَ عَشِيًّا وَ يَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذابِ [غافر/46] عذاب آنها آتش است كه هر صبح و شام بر آن عرضه میشوند، و روزى كه قيامت بر پا میشود دستور میدهد آل فرعون را در سختترين عذابها وارد كنيد» به چند دلیل راجع به عالم برزخ است، نه عالم قيامت كبرى:
1. از عنوان «غُدُوّ و عَشى» زيرا همانطور كه ذكر شد در قيامت كبرى، روز و شب نيست.
2. از عنوان «يُعْرَضُونَ عَلَيْهَا» زيرا كه معنايش اين است كه: مشركين را بر آتش عرضه میکنند، و معنى عرضه آن نيست كه در آتش میافكنند، بلكه آن است كه کنار آتش ميبرند و در كنار آن قرار ميدهند و آتش را به آنان مینمايانند، به طوريكه لهيب و شعله آتش، آنان را فرا نمیگيرد، و ليكن حرارت آتش به آنها ميرسد و از منظره وحشتناك آن متألّم و متأثّر ميگردند. لذا بهشت و جهنّمِ قيامتى در برزخ نيست، بلكه راهرویی است براى قيامت و دريچه ايست براى رسیدن به آن.[2]
-----------------------------
پینوشت:
[1]. برگرفته از کتاب معاد شناسى، ج2: آيت الله سيد محمد حسين حسينى تهرانى، ص 161 تا 170.
[2]. همان، ج2، ص 245.
نظرات
سلام
ممنون خوب بود.اطلاعاتم در این زمینه کم نیست اما هنوز جواب مشکلمو پیدا نکردم
سلام
در این مطالبتون یه نقیضه ای به ذهنم خطور کرده که خوشحال می شم توضیح بدید:
شما فرمودید: عالم ماده داراى طبع و جسم و جسمانيّات است و عالم نفس، تجرد مطلق از ماده و آثار ماده است؛ ولى عالم برزخ فاصله بين اين دو عالم است؛
یعنی ما عالم ماده داریم این جهان است. و عالم نفس داریم که همان سر ای باقی و جاودانگی بشر است که در آن بهشت و دوزخ وجود دارد.و عالم برزخ میان این دو وجود دارد.
عالم نفس ، تجرد مطلق از ماده است .
در حالی که شما در جای دیگر اشاره کردید که: اما در قيامت، روح با بدن جسمانى مورد مؤاخذه و ثواب و عقاب واقع ميگردد و معاد جسمانى از ضروريات مذهب است؛ خداوند تبارك و تعالى در محشر روح را با بدن حاضر ميفرمايد و به سزاى اعمال خود از خير و شر ميرساند .
گمان میکنم این مطلب فرض عالم نفس بودن جهان آخرت را نفی می کند و با آن متناقض است.
ضمیمه: ترجمه ابتدایی متن (مومنون99و 100) اشتباه است
با سلام و ممنون از دقت نظر شما. ببینید در علم فلسفه یا عرفان بحث میشود که ما حداقل سه عالم داریم، عالم تجرد محض که به عالم عقل معروف است، و در آن هیچ اثری از ماده و تمام عوارض و محدودیت های آن نیست، دوم: عالم مثال که در آن روح وجود دارد با جسم مثالی که نوع خاصی از جسم است، آثار ماده را دارد ولی خود ماده را ندارد، مانند خواب هایی که می بینیم، واقعا در خواب شکل و اندازه و رنگ و... را می بینیم، ولی ماده را نداریم، چرا که جسم شما اصلا حرکتی نکرده و در همان اتاق است، ولی مثلا در خواب در شهر دیگری بوده اید. سوم: عالم ماده و جسمانی است که هم ماده است و هم آثار ماده و محدودیت های آن. لذا عالم برزخ روح هست و جسم برزخی و روز قیامت هم مانند دنیاست و جسم مادی هم محشور میشود، لذا چیز جدیدی نیست، ولی عالم ملائکه و عقول کاملا مجرد هستند و ماده در آنها راه ندارد.
الان بحث در روز قیامت در این است که مانند عالم عقول است که ماده و آثار آن نیست، یا مانند عالم مثال است که در آن آثار ماده نیست و یا مانند دنیاست که هم جسم هست و هم آثار آن.