ازدواج با دختری که قبلا رابطه جنسی داشته

15:06 - 1392/12/14

رهروان ولایت ـ چند سال پیش ازدواج ناموفقی داشتم که البته در دوران شش ماهه عقد به پایان رسید. علت طلاق هم دروغگویی ایشان در مورد رابطه های گذشته و حتی ترمیم بکارت و ... بود. هم اکنون حدود 10 ماه است که با خانمی آشنا شده‌ام که خودش واقعیات گذشته و رابطه‌هایش را کاملا گفته است و از طریقی به درستی گفته هایش رسیده‌ام

گذشته تاریک

سلام

بنده مردی هستم ۳۳ ساله که چند سال پیش ازدواج ناموفقی داشتم که البته در دوران شش ماهه عقد به پایان رسید. علت طلاق هم دروغگویی ایشان در مورد رابطه های گذشته و حتی ترمیم بکارت و... بود.

هم اکنون حدود 10 ماه است که با خانمی آشنا شده ام که خودش واقعیات گذشته و رابطه‌هایش را کاملا گفته است و از طریقی به درستی گفته هایش رسیده‌ام. البته ایشان نیز باکره نمی‌باشند. مدتی است که برای ازدواج با ایشان مردد هستم. گاهی تصوراتی در مورد گذشته‌اش به ذهنم می‌آید که آزارم می‌دهد. بعد به این فکر می‌کنم که شاید اگر ایشان را رها کنم و با فرد دیگری ازدواج کنم، ممکن است فرد دوم هم واقعیات را مخفی کند و یا فقط در ظاهر باکره باشد و...

ایشان به قرآن و روح مادرشان (که به تازگی فوت کرده اند) قسم می‌خورند که از گذشته پشیمان‌اند و تا آخر عمر به من متعهد خواهند بود. من نیز بخاطر تنبیه ایشان به خاطر گذشتش و یا شاید آرام کردن خودم، به ایشان گفته ام فقط در صورتی که مهریه پایین و برگزار نکردن مراسم عروسی را بپذیرند پا پیش خواهم گذاشت. ایشان نیز پس از مدتی فکر کردن پذیرفتند. البته با توجه به اینکه خانواده ایشان چیزی از گذشته ایشان نمی‌دانند ممکن است با چنین شرایطی را موافقت نکنند.

لطفا کمک کنید. نمی‌دانم باید بخاطر خدا به ایشان اعتماد کنم یا نه؟ و آیا چنین ازدواجی صحیح است؟ از آینده مبهم با ایشان و امکان جدایی مجدد نیز می‌ترسم. با مشاهده تجربیات خودم و دیگران، به بیشتر خانم‌ها بی اعتماد شده ام. دلم و عقلم در تضاد با هم هستند. بنظر شما باید ایشان را رها کنم یا بخاطر صداقت ایشان چشم روی گذشته شان ببندم؟ آیا این افکار پس از ازدواج رهایم می‌کنند؟ لازم به ذکر است که این افکار معمولا هنگام دوری فیزیکی از ایشان و یا هجوم آوردن فشارهای جنسی بیشتر در ذهنم مرور می‌شود.

منتظر پاسخ شما هستم

پاسخ:

سلام بر شما

اگر ایشان از کاری که کرده پشیمان است و توبه کرده و از شرایط فعلی ایشان می‌شود فهمید که به شما وفادار خواهد ماند، دلیلی ندارد که شما ایشان را نبخشی؛ چون کسی که باید ببخشد خداست؛ که اگر بنده‌اش واقعا توبه کند، حتما می‌بخشد.

خود شما هم ممکن است در گذشته خطایی کرده باشی و الان از آن کار پشیمان باشی؛ مثل نگاه به فیلم و عکس مستهجن یا خودارضایی یا هر چیز دیگر. دلیلی ندارد که اولا در این باره چیزی به ایشان بگويی؛ ثانیا اگر ایشان فهمید، به روی شما بیاورد و سرزنشت کند و از تو تعهد بگیرد!! چون شما پیش خدا باید تعهد بدهی نه خلق خدا.

اما برای اینکه از وفاداری ایشان مطمئن شوی، اولا می‌توانی درباره وضعیت فعلی رفتار و ارتباطات ایشان از دیگران تحقیق کنی و ثانیا بعد از اینکه رسما اقدام کردید و خانواده‌ها به تفاهم رسیدند و بنا بر ازدواج شد، در صورت امکان مدتی با هم محرم شوید. در این مدت از رفتار و کردار ایشان متوجه شوید که از کارهاش گذشته‌اش واقعا پشیمان است یا نه.

در مورد شرطی که گذاشتی، فکر نمی‌کنم خیلی ضرورت داشته باشد؛ چون این موارد ممکن است نتواند به عنوان عامل بازدارندۀ از خطا باشد؛  بلکه چیزی که بازدارنده است همان پشیمانی و توبۀ واقعی است. علاوه بر اینکه ممکن است بخاطر مخالفت خانواده ایشان، سبب به هم خوردن ازدواج شود.

به هر حال شما برای ایحاد اعتماد طرفینی باید با او شرط کنی که در زندگی هیچ وقت چیزی را از هم مخفی نکنید و همیشه شفاف عمل کنید؛ چون مهمترین چیزی که اعتماد را ایجاد می‌کند شفاف عمل کردن است و مهمترین چیزی هم که اعتماد را سلب می‌کند مخفی کاری و دروغگویی است.

بنابراین شما رسما اقدام کن. اگر به تفاهم رسیدید و خانواده‌ها هم موافقت کردند، همان کاری که گفتم را بکن و بعد هم اگر دیدی مشکلی نبود می‌توانید با هم ازدواج کنید و هیچ جای نگرانی هم نیست.

اما در مورد اینکه رابطه ایشان با فرد قبلی به ذهنتان نیاید، تنها راهش گذشت زمان است. البته به شرطی که بر فکرت غالب شوی و نگذاری آن رابطه‌ها برای شما ریکاوری شود. هیچ وقت هم نباید از رابطه ایشان با آن فرد چیزی بپرسی و یا اینکه در حین جر و بحث و... به خاطر این مسئله سرزنش کنی؛ چون جدای از اینکه ایشان نباید به گناهان خودش پیش شما اعتراف می‌کرد (چون اعتراف به گناه خودش گناه است) و باید این مسئله را بین خودش و خدای خودش حل می‌کرد، حالا هم که اشتباه کرده و گفته، شما نباید اشتباه کنی و این حرف‌ها را زنده کنی. باید از آنها فارق شوی تا زمان بگذرد و بعد از مدتی کاملا فراموش کنی.

نکته آخر اینکه اگر با ایشان ازدواج کردی، برای جلوگیری از هر گونه خیانت و انحراف در مسیر زندگی، اولا باید تا حد امکان اسباب تحریک مثل دیدن فیلم و عکس غیر اخلاقی، رابطه‌های بی حد و مرز با دوستان و مراعات نکردن حریم محرم و نامحرم و... را از بین ببری ثانیا با کسب مهارت‌های لازم برای زندگی زناشویی، سعی کنید رابطه جنسی و عاطفی خوبی داشته باشید تا عشق و علاقه شما به همدیگر نه تنها کمرنگ نشود بلکه روز به روز تشدید شده و زندگی خوبی داشته باشید.

پبروز و سربلند باشید

نظرات

تصویر سحر20
نویسنده سحر20 در

 دوسته خوبم 
اگر همسرت پشیمان است و تو ایمان داری که واقا توبه کرده
پس اون رو ببخش
بخشش به این معناست که دیگر به او شک نداشته باشی
فکره گذشته را از سر بیرون کنی

چون در صورت فراموش نکردن زندگی خودت و آن دختر را تلخ خواهی کرد

هرکسی ممکنه در زندگیش اشتباهاتی را انجام دهد

اگر انسان از اشتباهات گذشته خود واقعا پشیمان باشد

پس تو هم او را ببخشو با هم زندگی کنید

فقط اول به ایمان قلبی برس.cheeky

تصویر m.ali
نویسنده m.ali در

نه اونجوريكه شما ميگين نيست!

تصویر m.ali
نویسنده m.ali در

نه اونجوريكه شما ميگين نيست!

تصویر f13
نویسنده f13 در

سلام
منم موافقم ازنظردین حال فعلی افرادمهم هستش کسیکه توبه کنه دیگه خطا نمیره میتونیدامتحانش کنید وبارفتن به مشاوره ازش مطمین بشید
ولی اگه کسیو نخواستید سرزنش نکنید وخیلی محترمانه ازش جدابشد

تصویر MBI
نویسنده MBI در

دلیل نمیشه که تو دوران مجردی هر کاری بکنه و بعد بگه توبه کردم..

خود شما باشی قبول میکنی؟

خودتونو بزارین جای اون مرده.کسی که دوسش داره قبلا رابطه جنسی داشته. دیگه اعتماد نمیتونه بهش بکنه. همش فکر میکنه. فکر فکر فکر

تصویر Samiyar
نویسنده Samiyar در

دمت گرم گل گفتی

تصویر بینام تنها
نویسنده بینام تنها در

توبه گرگ‌مرگه ! دختر و پسر هم نداره

تصویر ali_58
نویسنده ali_58 در

ممنون از پاسخ شما

در این مدت بنده (به همراه ایشان) به مشاوره حضوری (دولتی) هم مراجعه کردیم و نتایج خوبی داشت.. حرف شما را کاملا قبول دارم.. و دقیقا بخاطر اینکه ایشون در چند مورد کوچک کمی (به ظاهر) غیر شفاف عمل کردند در این مدت (که البته چیز خیلی بزرگی نبود) و همینطور بخاطر خیانت های زیادی که متاسفانه در زندگی خودم و اطرافیان دیدم کمی می ترسم و مخصوصا از اینکه خدای نکرده ایشان همه چیز را تا زمان ازدواج رسمی رعایت بکنند و خدای نکرده بعد از آن یا بعد از بچه دار شدن روال دیگری را در پیش نگیرند و بر طبق گفته مشاور سازمان بهزیستی این چیزی است که هیچ کس نمی تواند تعهدی در مورد آینده کسی بدهد (حتی خودم) چون انسان دائما در تغییر است

تصویر امین-مشاور ازدواج

سلام

اینکه نمیشه آینده رو تضمین کرد درسته؛ حتی کسی که گذشته پاکی هم داشته باز هم نمیشه در موردش گفت که هیچ وقت به همسرش خیانت نمیکنه. این نکته هم درسته که احتمال خطای فردی که قبلا گناهی رو مرتکب شده بیشتر از اونیه که نشده.

ولی صرف این احتمال نباید مانع شما از زندگی بشه؛ دقیقا مثل این میمونه که شما از ترس تصادف هیچ وقت به مسافرت نری!

بله کار شما برای نگه داشتن چنین همسری کمی سخت تر میشه یعنی باید بیشتر مواظب رابطتون باشی و نذاری هیچ وقت کمرنگ  و سرد بشه وگرنه ممکنه به سمت فرد دیگه ای کشیده بشه. این مسئله در مورد زن بی سابقه هم صادقه چنانچه حضرت میفرمایند اگر زنی در رابطه با همسرش رضایت خاطر نداشته باشد ممکن است با دیدن یک غلام سیاه به سمت او کشیده شود و ...

تصویر Xomx
نویسنده Xomx در

سلام

ایشون کاملا درست میگن اینو بدونید زنی که دوتا 3 تا مرد داخل زندگیشون بوده والان شما نفر 4 این زندگی هستید باید خیلی مراقب باشین خیلی نباید بگذارید رابطه شما کم رنگ بشه وگرنه نفر 5 امکان امدنش 80 درصد وجود پیدا میکنه ولی همیشه با این موضوع که چرا قبول کردم این زن با دو مرد دیگم بوده این تن دست کسی دیگم بوده اگر کنار می یای بگیرش یکمی باید شل مذهب باشی تا بتونی زندگی کنی ولی به نظر من دنیا ارزش این همه فکر کردنو نداره توی که داری الان فکر میکنی 100درصد داخل زندگی فکری میشی نکن اقا نکن یا اصلا نباید به زبون بیاری الانم که اوردی یعنی داری بهش فکر میکنی مگر این که اینجا بگردی یکی نوشته باشه نه برو بگیر هیچ عیبی نداره خوب میشه ببین یه مرد اگر با 5 تا زن بشینه خب زنا براش دیگه جذابیت ندارن زن خودشو دیگه با اون شوق نمی بینه این لامصبن اینجوری 

تصویر محسن ی
نویسنده محسن ی در

واقعا تصمیمش سخته انتخاب بین دل و عقل

تصویر آیین
نویسنده آیین در

یه سوال؟! شما چه جوری به این نتیجه رسیدید این خانم رابطه جنسی! داشته مگر این که خودش گفته باشه.خواهشا انقد سریع قضاوت نکنید.شما به وقتش! این موضوع و کلا هرررررر موضوعی که ذهنتونو درگیر کرده از خودش بپرسید و در این باره مفصل هم صحبت کنید که در آینده این زخم کهنه نخواد سر باز کنه.خیلی وقتا همین چیزای کم اهمیت اگه به وقتش حل نشه آروم آروم رو هم جمع میشها.

تصویر امین-مشاور ازدواج

سلام

سوال و تجسس در این مسئله از چند جهت مشکل داره:

1- باعث اعتراف ایشون به گناه میشه که این خودش گناهه

2- ذهنیت ایشون بیشتر به هم میریزه و نمیتونه این قضایا رو به راحتی فراموش کنه

لذا اگه صحبتی هم میخواد بشه نباید سوال از جزئیات رابطه و ... باشه بلکه سوال از میزان پشمانی ایشون و همچنین وفادری ایشون در آینده باید باشه

تصویر خداداد
نویسنده خداداد در

دوست عزیزم هرگزچنین اشتباهی نکنی فقط سعی کن فراموشش کنی هرکس هم پاسخ داده که قبول کن شک نکن کهیانامرده ویاخودش دختری هست که کارش خیانت کردنه خودت روبدبخت نکن خودت روبدبخت نکن خودت روبدبخت نکن امیدوارم وازخدامیخوام که بهت کمک کنه گرفتارچنین اشخاصی نشی ازته دلم برات ارزوی خوش بختی میکنم

تصویر پانیذ
نویسنده پانیذ در

فراموشش کن.فقط همین

تصویر خداداد
نویسنده خداداد در

دوست عزیزم هرگزچنین اشتباهی نکنی فقط سعی کن فراموشش کنی هرکس هم پاسخ داده که قبول کن شک نکن که یانامرده ویاخودش دختری هست که کارش خیانت کردنه خودت روبدبخت نکن خودت روبدبخت نکن خودت روبدبخت نکن امیدوارم وازخدامیخوام که بهت کمک کنه گرفتارچنین اشخاصی نشی ازته دلم برات ارزوی خوش بختی میکنم

تصویر ناشناس
نویسنده ناشناس در

دوست گرامی هرگزچنین اشتباهی نکنی که تجربه میگه دراینده بدبخت ترین ادم دنیا میشوی اینوبدون که هرگزرابطه اول روفراموش نمیکنه حتی موقع نزدیکی باشماوازنطرخیانت هم همیشه امکان داره راه قبل روادامه بده دلم برات سوخت گفتم گرفتاراین رنج نشوی امیدوارم حرف بنده حقیرروگوش کنی

تصویر سیتاخانم

ملاک حال فعلی افراد هست. بله چه بسا شما گناهانی انجام داده باشین که ایشون ازشون بی خبر باشن. حالا که خانوادشون نمی دونن شما هم از پیشنهاد مهریه کم و ... اجتناب کنید تا برای خانواده ایجاد دلخوری و حساسیت نکنه. به نظر من لازمه هر دو تون مواظب برخوردهاتون با نامحرم باشین هم شما و هم ایشان. ایشون با سادگی تمام مطلبی که به خودش مربوط بود رو براتون بازگو کرد چون فکر می کرد شما درکش می کنید. پس ناامیدش نکنین تا همیشه بهتون اعتماد داشته باشه و پنهان کاری نکنه!

تصویر yosef
نویسنده yosef در

خداوند متعال در سوره نور آیه 3 می فرماید: الزانی لا ینکح الا زانیه او مشرکه و الزانیة لا ینکحها الا زان او مشرک و حرم ذلک علی المومنین . میتونید با مراجعه به تفسیر این آیه جواب سوالتون رو بگیرید . در هر حال چنین توجیهاتی رو نمیشه اصل مسئله رو پاک کردو به هدف شخصی رسید . باید دید دین در این گونه مسائل چه دستوری داده .باید به دستور دین عمل و  تمکین کرد .

تصویر امین-مشاور ازدواج

سلام

این آیه مربوط به زنانی است که مشهور به زنا هستند نه کسی که یک بار مرتکب چنین کاری شده و کسی هم خبر ندارد و توبه هم کرده و ...

محمد بن يعقوب: عن عدة من أصحابنا، عن سهل بن زياد، عن أحمد بن محمد بن أبي نصر، عن داود بن سرحان، عن زرارة، قال: سألت أبا عبد الله (عليه السلام) عن قول الله عز و جل: الزَّانِي لا يَنْكِحُ إِلَّا زانِيَةً أَوْ مُشْرِكَةً، قال: «هن نساء مشهورات بالزنا، و رجال مشهورون بالزنا، شهروا و عرفوا به، و الناس اليوم بذلك المنزل، فمن أقيم عليه حد الزنا، أو متهم بالزنا، لم ينبغ لأحد أن يناكحه، حتى يعرف منه التوبة».    (البرهان في تفسير القرآن، ذیل آیه مربوطه)

میگوید زراره از امام صادق علیه السلام درباره این ایه سوال کرد: حضرت فرمودند: آنها زنانی هستند که مشهور به زنا هستند و .... 

حتی در مورد زناکار مشهور هم حضرت در آخر میفرمایند حتی یعرف منه التوبه؛ یعنی اگر توبه کند، ازدواج با چنین زنی هم اشکالی ندارد.

تصویر افسانه
نویسنده افسانه در

تموم شد و رفت احسنت

تصویر  فائزه
نویسنده فائزه در

من دختری هستم18ساله از16سالگی به یکی علاقه دارم اونم داره و عشقمون پاکه و پسره به خاطرم داره کارمیکنه که بیاد خاستگاری ولی خب دچارتریدم که نکنه خوشبخت نشم اگه میشه راهنمایم کنید ممنون

تصویر ناشناس
نویسنده ناشناس در

شما خوشبخت نمیشی چون نگرانی

تصویر  طلا
نویسنده طلا در

سلام باهاش ازدواج نکن که خوشبخت نمیشی.دختر خاله ای دارم طلاق گرفت تو دوران عقد و الانم باکره اس.بعداز طلاقش با پسر عمه اش عقد کرد اون پسر مجرد بود حالا دختر خالم میگه شوهرش بهش بی توجه نسبت بهش سرده.میگه گذشتت با شوهر قبلیت از تو ذهنم پاک نمیشه.خیلی زندگیشون بده .برا همین بنظر من ازدواج نکنید بهتره

تصویر امین-مشاور ازدواج

سلام

مشکل نمونه ای گه گفتین به خاطر ازدواج قبلی دختر خالت نیست بلکه به خاطر ذهنت اشتباهیه که همسرشون دارن که به راحتی با رفتن پیش مشاور قابل حله

تصویر سیتاخانم

من ازدواج با اين خانم رو كاملا و مطلقا بد نمي بينم. اما ازدواج شما با اين خانم با توجه به اين كه حساسيت بالايي به اين مسئله پيدا كرديد به نظرم صلاح نيست.

تصویر ali_58
نویسنده ali_58 در

تشکر مجدد از مشاور محترم (آقا امین) و همه دوستان که لطف می کنند نظرشونو میگند

یه سئوال اساسی میمونه فقط

همونطور که مشاور حضوری (بهزیستی) هم گفت باید اول مطمئن بشم این مسئله در درون خودم کاملا حل شده و بعد اقدام به ازدواج با ایشون بکنم.. اما سئوال اینه که چگونه؟!!

الان از چند ماه پیش کمتر افکار بد میاد سراغم.. اما هنوز هم اگه مثلا موبایا رو جواب نده یا قبل از تاریک شدن هوا به خونه برنگشته باشه یا .. کمی بهم میریزم و گاهی فکرم جاهایی میره که البته باعثش خود ایشون هم بودن که سر دو سه چیز کوچیک کمی منو حساس کردند.. اما تا این لحظه نشونی از خیانت و .. ندیدم از ایشون

خلاصه چطور می تونم مطمئن شم که ابان دیگه کامل برام همه چیز حل شده و اگه اتفاقایی مثل اونا که گفتم هم بیوفته الکی فکر بد نمی کنم؟!

تصویر امین-مشاور ازدواج

سلام

اگه همونطور که قبلا عرض کردم ایشون از کارش پشیمون باشه و توبه کرده باشه جای نگرانی نیست چون این مسئله رو گذشت زمان و شناخت بیشتر شما از ایشون بعد ازدواج حل میکنه

یعنی تا وقتی که شما هنوز با ایشون ازدواج نکردی و ازش دوری، این افکار به سراغ شما خواهد آمد که اگه ادامه پیدا کنه کم کم ایشون هم از این وضعیت خسته میشه و علاقش به شما کم خواهد شد. علتشم اینه که هنوز از نزدیک رفتار و برخوردش رو ندیدی و به دلیلی ذهنیت هایی که داری، بدبینی شما نسبت به اون تقویت میشه و نمیتونی صد در صد بهش اعتماد کنی.

تصویر حامد 26
نویسنده حامد 26 در

خواهشا راهنماییم کنید
من خودم تا حالا هیچ ارتباطی با جنس مخالف نداشتم
با دختری اشنا شدم وقصد ازدواج دارم که همون اوایل اشنایی وقتی بحث افتاد گفت دوسال پیش با یه نفر دوست بوده خیلی علاقه داشتن به همو وابسته بودن واین دوستی 7 ماهی طول میکشه تا اینکه منجر به ازدواج نمیشه
خودش بهم گفته روابطمون نزدیک بود ولی نه تا اون حد که فکر بد کنی احتمالا درحد گرفتن دست هم به احتمال زیاد رابطه جنسی نداشتن
گفت پسره ازش خاسته یا چادری شه یا ارتباط قطع که ظاهرا منجربه قطع ارتباط میشه میگفتش تا بعد 8 ماه از قطع ارتباطشونم پسره ایمیلو زنگ اینا میزد که پشیمون شده وملاکاش فرق کرده ولی دختر قبول نمیکنه میگه حتی سیم کارتمو کنار گذاشتم ولی بعد 8 ماه یه بار سیم کارتو میندازه و صحبت میکنه با پسره نهایتن خلاصه کنم میگه بعد اون دیگه هیچ ارتباطی نداشتمو فراموشش کردم
ولی میگه همه چی تموم شده چیزی که ازارم میده اینه که به کسی به جر من علاقه داشته وابسته شده زمانی دستاشو گرفته ممکنه خاطراتش تو ذهنش باشه مثلا با دیدن یه فیلم یا موسیقی به یاد اون بیافته. خودم ادم مذهبی هستم قبول دارم باید فراموش کنم ببخشم یکم دلداری وارامش میخام چجوری فراموش کنم حتی به خودشم گفتم ای کاش به من نمیگفتی ارتباط قبلیتو
یک دوبار که باهاش اینارو مطرح کردم یا خاستم حد روابطشونو بگه خیلی ناراحت شده ازم بهم گفته ادم ی بود ه که خیلی حدودو رعایت کرده و کلا اون پسرو فراموش کرده وحتی قیافشم یادش نیست ومیگه من بهش اعتماد ندارم که از حدود ارتباطش میپرسم وناراحت شده خیلی یه نکته هم بگم راجب ارتباط قبلیش اون چیزا رو 3ماه پیش بهم گفته بود ابتدای اشناییمون ومن الان مطرحش میکنم ناراحت میشه خودشم میگه من فقط به تو فکر میکنم و هیچ چیزت شبیه اون نیست که بخاد منو یاد اون بندازه .تقریبا به حرفاش اعتماد دارم ولی خودم فکر میکنم راجبش مخصوصا وقتی دورم ازش که نکنه یه موقع منو مقایسه کنه باهاش تو زندگی توشرایط سخت به فکر اون بیفته و چیزایی که راجب عشق اول گفته میشه که فراموش نمیشو و ازین مباحث
خواهشا کمکم کنید

تصویر امین-مشاور ازدواج

سلام

تجسس شما در مورد گذشته ایشون کار درستی نیست چون منجر به اعتراف ایشون به گناه میشه که خودش گناهه. لذا باید وضعیت فعلی ایشون رو بررسی کنی ببینی به درد شما میخوره یا نه.

برای پاسخ تفصیلی لطفا سوالتون رو از بخش ارسال سوال بفرستید تا در اولین فرصت پاسخ داده بشه

تصویر Ram...
نویسنده Ram... در

باسلام خدمت دوست گرامی.شرایطی که میگید واقا سخته.برای خودمنم اتفاق افتاد.بایکی ازدخترای فامیل دورمون یکسالی باهم بودیم خیلی همدیگرودوست داشتیم وحتی قرار ازدواج باهم گذاشتیم.ازطرفی میدونستم چن سال قبل از من یکی ازپسرای فامیل اونومیخاسته وحتی الانم خاطرخاشه.بااینکه از رابطمون هیشکی خبرنداشت ولی سراتفاق اون پسره دوسه باربهم گفت ک دختروخونشون برده و حتی بااین دختره رابطه...داشته.جزمن ب چن نفردیگه ام گفته اینارو.وقتی ب دختره گفتم ک همچی حرفایی درموردت بین بقیه جارشده گریه کردو شدیدا نهی کردخودشم همه رابطشوواسم تعریف کرده.گف که اون موقه میخاستمش ولی بعدازمدتی دیدم بدردم نمیخوره و بامخالفت شدیدخونواده باش بهم زدم بااینکه پسره الانم ول کن نیس..اما من نتونستم باخودم کناربیام شدیدا دودل بودم.واقا دوسش داشتمو بهش اطمینان داشتم ولی با همه عشقی ک بهم داشتیم بابهونه اینکه خونوادم راضی نیستن ازهم جداشدیم.اولاش سخت بودولی خب نتونستم خودمو قانع کنم.الانم هردو بایکی دیگه ازدواج کردیم وهیچ مشکلی نه اون ن من تو زندگیمون نداریم.بنظربنده شمابایداول باخودت کناربیایی.مشاوره و حرف دیگرون اصا لازم نیس.اول خودت.ودرآخراینکه چون خودم تجربشودارم میگم شدیدا سخته فکروآزادکنی پس بهتره باهاش توافقی جداشی.البته با هربهونه ای جزاین مسیله ای ک دارید.بهتربوددختره رابطشو بهت نگه تاذهنت خراب نشه.موفق باشی دوست عزیز

تصویر سورج
نویسنده سورج در

سلام داداش به نظر من چون بهترین صفت خدا ستارالعیوب هست شما هم با توکل بخدا باهاش ا زدواج کن و سعی کن از خاطر خودت و اون پاک کنی ک این مسعله وجود داشته و سعی کن بهترین دوست زنت بشی ک درک کنه به دوست نمیشه هیچ وقت خیانت کرد و این رو هم در نظر داشته باش ک زندگی گزشته اون به خودش مربوط میشه مانند خود شما ک ،،،،،به امید خوشبختید

تصویر مروارید

سلام دوست گرامی وارجمند

اگرمیتوانید ازگذشته او چشم پوشی کیند ازدواج کنید واگر دچارشک واسترس می باشید زندگی رابرخودتان حرام نکنید

تصویر san
نویسنده san در

برای هرکاری بخدا توکل کن.همیشه وقتی سر دوراهی قرار گرفتی دو رکعت نماز بخونو از خدا بخواه راه خیرو واست آشکار کنه.انشالله خیره.

تصویر ali_58
نویسنده ali_58 در

با شما موافقم دوست عزیزم

و بنده به نشونه ها خیلی معتقدم (که خدا از طریق اونا باهامون صحبت می کنه) و همیشه فقط اول از خدا کمک می خوام توی همه امورم.. نشونه ها بنظرم تا این لحظه گفتن ایشون میتونه مناسب باشه.. اما عقل و ترس از گذشته مرددم می کنه..

تصویر sahar72
نویسنده sahar72 در

این خانم می تونست خیلی راحت با ترمیم بکارت همه چیزو مخفی کنه ولی حالا که صادقانه عمل کرده بهتره شما هم ایشون رو ببخشید و به ایشون اعتماد کنید.

تصویر بابک
نویسنده بابک در

این حرفا چیه خیلیا قبل از ازدواج دختررو میبرن پیش دکتر نشون میدن و مشخص میشه که عمل کرده

تصویر امین کرامت
نویسنده امین کرامت در

ترمیم پارگی پرده بکارت یک نوع فریب طرف مقابل است در واقع بنیان رابطه از روی فریب اشتباه است ضمنا ترمیم پارگی از طرف پزشک ب راحتی قابل تشخیص است

تصویر ناشناس
نویسنده ناشناس در

بعد یه حرفی بیگما قلبشو  چجوری ترمیم کنه قلب که آلوده باشه تو زندگی خودشو نشون میده وآدم بجای اینکه اون چزارو فراموش کنه عشق بی ورزه روز بروز نابود. میشه حتا تو سحرای بیابون هم که باشه فقط ردش کنه تمام شواهد تجارب میگه ردش کن

تصویر بهزاد
نویسنده بهزاد در

دوستان خواهش میکنم انقدر همه چیز خوب جلوه ندید. من هم قبول دارم که خدا ستارالعیوب و بخشندس ولی اون خداست و بینهایت بخشنده و بزرگ ولی ما بنده ایم و بی نهایت کوچک.
دوست خوبم بنا به گفته شما این خانم توبه کرده قبول ،ولی اگر خودت هیچ موقع با کسی رابطه نامشروع نداشتی اصلا به سمت ایشون نرو در غیر این صورت من جدایی تو صددرصد میبینم. همین که میگی در بعضی موارد گوچک رفتارهایی ازش دیدی یعنی هنوز رفتارهای مورد پسند تو رو نداره و این بسیار دردسر ساز خواهد بود. مورد دیگه اینکه این حق شماست وقتی که مسائلی رو در زندگیت مراعات کردی حالا با کسی ازدواج کنی که مثل خودت بوده باشه. نگران نباش ایشالا برای اون خانم هم مورد مناسبی پیدا میشه ولی شما اصلا مناسب هم نیستین و اینم بدون که هیج موقع از ذهنت نمیره. فقط کافیه بعد از محرم شدن به بدنش نگاه کنی و آثار روابط قبلش ببینی و هر زمان که کنارت بخوابه هم اون یاد روابط گذشتس میفته و هم شما.ضمنا رو بچه هم تاثیر داره. . .
و اما دوستی که گفتن ممکنه شما هم در گذشته گناهی مرتکب شده باشی!!! خوب معلومه که همه ما گناهکاریم ولی آیا کسی که یک دروغ ساده میکه با کسی که دروغ گفتنش یک زندگی رو نابود میکنه براربرن؟؟؟؟؟

تصویر ali_58
نویسنده ali_58 در

دوست عزیزم ممنون از وقتی که گذاشتید و پاسختون

اما من نگفتم که خودم در گذشته رابطه ای نداشته ام!

اما برای خودم قوانینی داشته ام و در صورتی که با شخصی تعهد داشته باشم به آن وفادار خواهم بود (تا کنون هم اینگونه بوده) و از این بابت اگر مطمئن باشم ایشون نیز مثل خودم خواهند بود (از این لحظه به بعد) فکر نمی کنم مشکلی داشته باشم

بله درست می فرمایید.. اگر خودم هم کاملا  در گذشته  به رابطه نداشتن مقید بودم به هیچ عنوان ایشون رو انتخاب نمی کردم (با این حال متاسفانه اکثر آقایون همه نوع روابطی داشته اند و باز انتظار همسر آفتاب و مهتاب ندیده را دارند)

در واقع علت من از شنیدن نقطه نظرات مشاور محترم و دیگران این بود که بدانم اصلا چنین ازدواجی (با شرایط بنده) درست است یا خیر و آیا این منطقی برخورد کردنم در آینده نیز مرا خوشبخت خواهد کرد؟

تصویر mmmmarryammm
نویسنده mmmmarryammm در

man dokhtari 28 sale ke rabeye jensi dashtam vamotaasefane be dalayeli ezdevaj nakardam ba doost pesaram. dar hale hazer ba pesari keaz man 5 saal bozorgtar hastan1 saale ke doosm va asheghe hamhastim. mano doost pesaram kheili shabih ham hatim va dar kenare ham khoshbakhtim. doost pesaram hala 1 bar dokhtari ro naboosideh va man motaasefane ... kheili narahatam kheyli ziyad. vaghean nemidoonam bayad chekar konam. az in mozo khodam narahatam ke hanooz chizi behesh nagoftam. mitarsam az dastesh bedam. man ba kheili ha mashverat kardam goftan nagoo. vali in ba man sadeghe. az gozashte man naporside va hich vaght nemipore! vali man azab vojdan daram shaba ba gerye mikhabam nemitonam kenar biyam ba in mozoo . midonam age begam daghoon mishe. toro khoda komak konid. man bayad begam behesh ya na ? mitarsam az dastesh bedam . man khejalat mikesham . aya liyaghatesho daram man? man dokhtari hastam ke imanam ghaviye. az nazare din be ham kheyli nazdikim. vali motaasefane khata kardam :(a

تصویر بهزاد
نویسنده بهزاد در

پیشنهاد میکنم مشکلتون تو یه سوال جدید مطرح کنید تا همه دوستان بتونن شرکت کنن.
ولی پیشنهاد من به شما این که اگر احتمال میدین بعدا بفهمه خودتون بهش بگید بهتره مثلا اگر آثار رابطه جنسی که در گذشته داشتید از بدنتون پبدا باشه و روزی اینو ببینه ممکنه بفهمه.

تصویر .mahsa
نویسنده .mahsa در

من خودم به شخصه اگه شما با این فرد که میگید تا به حال با دختری نبوده ازدواج کنید و خوشبخت بشید به عدالت خدا شک میکنم چون خیلی از دخترها رو میشناسم که تا سن بالا مجرد موندن ولی پاکیشون رو حفط کردن.امسال شما پسرها رو بد میکنید.

تصویر Marjanhariri1370
نویسنده Marjanhariri1370 در

شمابه عنوان بنده ی خدا.عدالت خداروزیرسوال بردید.قضاوت بیجادرمورداین دخترکه خودش داره گناهش واعتراف میکنه واضحارپشیمونی وندامت میکنه.زخم زبون زدید.وممکنم هست باعث دلشکستگیش شده باشید.واین حدیث وازبزرگان دینمون نادیده گرفتیدکه اگربنده ای بنده ی دیگرازخداوندروبه خاطرگناهی سرزنش وقضاوت کندازدنیانخواهدرفت مگراینکه خودبه ان گناه دچارشود.دریک جمله ی کوتاه عرض کنم خدمتتون... توجه کنیدشمادریک جمله ی کوتاه با باعادل نبودن وبی عدالتی پروردگاروزخم زبون و قضاوت نه تنهادرمورداین دختربلکه دختران دیگه دچارچندگناه شدین؟؟؟.بدرود.

تصویر nashenas
نویسنده nashenas در

مث منی...

تصویر sobhan
نویسنده sobhan در

سلام. من هم شرایطی مثل شما در طلاق داشته ام الان 25 سالمه در حالی که طلاق گرفته ام بخاطر خیانت همسر سابقم
الان دیگه به هیچ دختری اعتماد نمیکنم و همه پیشنهادات از طرف والدینم رو رد میکنم درحالی که علاقه زیادی به ازدواج دارم و از تنهایی خسته شدم

تصویر kian63
نویسنده kian63 در

بنظرم عاقلانه ترین جواب رو آقای بهزاد (م) دادند. در ضمن دوست عزیز شما برای بار دوم هست که در ازدواجتون به همچین شخصی برخورد میکنید. چرا همچین اشخاصی سر راه شما قرار میگیرند ؟ بنظرم این برمگرده به نگاه منفی شما در مورد همه دخترها. دخترهای خوب و پاک هم وجود دارند.

 

تصویر زهرا السادات
نویسنده زهرا السادات در

انسان قطعا اگه حجب وحیا براش مهم باشه نمیتونه گذشته کسی رو فراموش کنه،محاله،شما الان که یک سری مشکلات داری برات جالبه صداقت طرف مقابل ولی به سختی رازداری ناموسی خودت (ایشان ناموس شما میشن وباید زمانی که خونه نیستی اطمینان اردرون خانه داشته باشی)واقعا کارمشکلی است،فرداکه رفتی زیر یک سقف 2 یا3سال دیگه نظرت درمورد این بنده خدا همینه،اگه واقعا میتوانی همه چیز را فراموش کنی باهاش ازدواج کن در غیراین صورت بگذارکنار،هرچند باید این بنده خدا را به خاطر عدم کتمان رازش سرزنش میکنم توبه کرد پیش خود وخدا میماند دلیلی نداشت به شما بگه،به هرحا حسابی دو دوتا چارتاکن بعد تصمیم بگیر،چند روزی باخودت خلوت کن فکر کن بعد بهترین نتیجه رابگیر.در هرصورت خدا به هردو نفرتون کمک کنه.

تصویر لیلی
نویسنده لیلی در

شب زفاف یک دخترهیچ وقت ازدهنش پاک نمیشود یعنی اولین ارتباطش

پس دختری که باکسی رابط جنسی داشته ازلحاظ روانی وروحی با فرد دیگری که ازدواج میکند همیشه بیاد اولین رابط باشوهرش رابط برقرارمیکند

پس یک پسر که باچنین زنی ازدواج میکند باید این مطلب را قبول کند تادراینده دچارمشکل نشود
 

تصویر ارمین
نویسنده ارمین در

سلام.من 27سالمه مدتی با یه دختر دوست بودم وگفت قبلا یکی رو دوست داشته ولی فراموشش کرده منم قبول کردم وتمام تلاشمو کردم که یادش بره اونو اونم میگفتدکه اصلا چهرشو از یاد برده چه برسه به علاقش.ولی در عین ناباوری بعد هفت ماه که یک روز توی ماشین اهنگ گوش میدادیم زد زیر گریه وبا کلی اصرار که چی شد جواب داد افتادم یاد دوست پسر قبلیم و عین بچه واسش گریه میکرد.دخترای که با یکی دوست میشن هیچ وقت فراموش نمیکنن و اگه بگن فراموش کردن دروغ گفتن.من تجربش کردم وخیلیم تلاش کردم ولی دلش با اون بود و زبونن با من بود.

تصویر M@
نویسنده M@ در

سلام این حرف شمارو قبول ندارم دوست عزیز.شاید اون رابطه ب اجبار بوده پس هیچوقت تو ذهن خانوم ها خاطرات بد نمیمونه.

تصویر محمد امین ک.
نویسنده محمد امین ک. در

منم تجربه مشابهی داشتم. متاسفانه به نظر میاد هر چقدر آدم سعی کنه ذره ای فایده ای ندارد و اون کثافت گذشته دست از سر زندگی آدم بر نمی داره ... خیلی سعی کردم ولی جز آسیب روحی وحشتناک برای من چیزی نداشت. مراقب خودتون باشید و قبل از آسیب دیدن بیخیال بشید.

تصویر بهزاد
نویسنده بهزاد در

اگر نگرانی شما بابت وفاداری ایشون در آینده هست پیشنهاد میکنم ببینید رابطه ای که در گذشته داشته آیا به خاطر هوا و هوس و یا تفریح بوده یا یک اشتباه و یا اینکه فریب پسری رو خورده مثلا قول ازدواج بهش داده بعدم رهاش کرده . مشخص شدن این مسله خیلی مهم هست؟

تصویر ali_58
نویسنده ali_58 در

هم از صحبت ایشون و هم شواهدی که پیدا کردم مشخص شده که هدف ایشون ازدواج بوده و در اکثر موارد مشابه هم معمولا خانم ها هدف ازدواج رو دنبال می کنند..

اما در اینکه هوا و هوس بطور کلی نقشی نداشته باشه بنظرم غیرمنطقی هست و بهرحال هیچ دختری به زور به چنین مسئله ای تن نمیده! و دقیقا همین مسئله باعث شک و تردیدها میشه که نکنه در آینده هوا و هوس باعث مسائل دیگه ای بشه..

تصویر النازرفیعی
نویسنده النازرفیعی در

بانظر همه بچه ها موافقم دوسته نازم

تصویر ریحانه

به ایشون اعتماد کنید و ازدواج کنید شک نکنید بخاطر بزرگواری ک در حقشون کردین متعهد میمونن

تصویر محمد 1234
نویسنده محمد 1234 در

سلام دوستان
بدجور گیر کردم
23 سال سن . عاشق ی دختذر 22ساله
قبلا از نطر عاطفی عاشق کسی بوده و زیاد دوسش داشته . الان بهم گفته دختر نیستم و پنج بار رابطه جنسی از جلو داشتم . اما میگ توبه کرده و منو دوس داره و .... .موندم چکار کنم؟قرار شده بود هرجا خواس بره بهم بگه اما بعضی وقتا نمیگه . در ضمن ما یواشکی بین خودمون صیغه خوندیم . بهش زیاد مشکوکم.لطفا بدادم برسید . بغض خفم کرده
تشکر.خواهشا زود

تصویر ali_58
نویسنده ali_58 در

دوست عزیز امیدوارم مشاور محترم بطور رسمی پاسخ بهتری به شما بدهند

اما با توجه به تجربیات خودم و اطرافیانم چند مساله مهم در مورد شما می بینم

اول اینکه از گفته شما بنظر می رسه ایشون فقط تعهد زبونی داده اند و در عمل پایبند نیستند

و دوم اینکه هنوز به سن مناسب ازدواج نرسیده اید و بنظر می رسه احساسی تصمیم گرفته اید

درهرحال اول از خداوند کمک بخواهید و بعد به عقل و منطق بیشتر از احساس توجه کنید

تصویر alonealone
نویسنده alonealone در

نحوه ی آشناییتون چطور بوده؟

تصویر فائزه
نویسنده فائزه در

تا اونجایی که من میدونم ازدواج دختر بدون اذن پدر جایز نیس حتی اگه اون باکره نباشه و قبلا رابطه داشته...پس صیغتون باطله
البته ببینید مرجع تقلیدتون چی میگه
در ضمن به نظر بنده شما احساسی عمل کردید و طرز نوشتنتون به یه پسر18ساله میخوره نه به جوون23ساله
با بزرگترا و یه مشاور مشورت کنید حتما.پنهان کاری خوب نیس

تصویر محمد10
نویسنده محمد10 در

باسلام

لطفا بیشتر توضیح دهید

ممنون

تصویر محمد10
نویسنده محمد10 در

از مشاور محترم  و دوستان

درخواست کمک دارم . من باید چکار کنم؟ممنون از کمکتون

تصویر محمد10
نویسنده محمد10 در

از اقوام هستند.خانواده خوبی هستن

تصویر alonealone
نویسنده alonealone در

ببین داداشم شما میگی عاشقش شدی و این اصلا خوب نیست. ازدواج باید عاقلانه باشه زندگی عاشقانه. 

اولا: بببین شرایطت واسه ازدواج مناسب هست یا نه؟

دوما: اگر بری خواستگاری دختری غریبه باشه و بفهمی که قبلا رابطه داشته باز هم تصمیم میگیری با اون ادامه بدی یا نه؟

سوما: این خانم قبلا کسی دیگه رو دوست داشته پس اینکه الان میگه شما رو خیلی دوس داره چیز جدیدی نیست؟

چهارم: اگر قرار بود هر جا میره به شما بگه ولی بعضی وقتا نمیگه بدون که بعدها بیشتر میشه چرا که به نظر میاد تا حدودی ایشون خود رای باشه.

پنجم: در صورت ازدواج زمانی که بخواهی با ایشون همبستر بشی و اثر رابطه قبلیشو ببینی خود به خود اون ماجرا میاد تو دهنت.

ششم: خداوند همیشه توبه پدیر و مهربانست. 

تصمیم با شماست.

تصویر محمد10
نویسنده محمد10 در

سلام آقا بهزاد گل

ممنون از کمکت . ب نظرت ازدواج کنم باهاش یا نه؟روانشناس بهمون گفته بهتره ازدواج نکنین

تصویر scrw
نویسنده scrw در

مهم مهم مهم = سلام دختری که توی سن کم هنوز اجازه نداده ببینه شوهر گیرش میاد یا نه تن به فحشا داده پس فاحشه هست و از ریشه خرابه اگر سنش بالا بود باز توجیه داشت و الانم صیغه شدنش بدون اجازه باطله و زنا محسوب میشه و حرامه دوما میخواد ازت سو استفاده کنه که بعد از ازدواج طلاق بگیره مهر طلاق توی شناسنامش بخوره و با فردی که از گذشتش خبر نداره و دوستش داره ازدواج کنه و برای باکره نبودنش دلیل داشته باشه تا خواستگار براش بیاد و آبروش نره - من برای تمام هشت میلیارد کره زمین مینویسم که ازدواج از راه دوستی شکست میخوره و بیشترین بازیگر بده این داستان زن هست که نباید هیچ پسری از راه دوستی با زنی ازدواج کنه چون هر پسر و دختری که تن به دوستی میده سابقه داره وگرنه دوستی براش بیگانه بود و دختری هم که سابقه داره اولین ارتباطشو فراموش نمیکنه و ازدواج از راه دوستی اثر منفی روانی داره و زن ها همیشه پسر رو به چشم دوست میبینند تا شوهر و بیشتر مایل به کات کردن و طلاق گرفتن میشن تا پایبند بودن حتی دختر دوست باز رو از راه خواستگاری پدر و مادر ها پیدا کنید نه از راه دوستی تا شکست نخورید - ( مذهبی بودن محکمترین اهرم خوش بختیست)

تصویر alonealone
نویسنده alonealone در

منم میگم ازدواج نکن باهاش.

 ببینید شما حتی خوندن صیغه محرمیت بین خودتون اون هم به شکل پنهونی کار درستی نیست. این نشون میده که خانم دور از چشم خانواده هر کاری ممکنه انجام بده ضمن اینکه بنظر میاد قبح عمل واسشون ریخته.

من نمیگم دختر بدیه حتی میتونه تو زندگی همیشه به شوهرش وفادار بمونه ولی مناسب هم نیستین. رابطتون هر چه سریعتر قطع کنین و رفت و آمدتون فامیلی باشه. محرمیت باطل کن.

ضمنا کاملا مشخصه که خودت به این ازدواج راضی نیستی و میخوای جواب نه رو از کس دیگه بشنوی به هرحال ادامه نده.

تصویر ali_58
نویسنده ali_58 در

مردد هستم  و هنوز تصمیم قطعی نگرفتم..

نمیدونم طرز تفکرم منطقیه یا نه.. اما سعی می کنم همه جوانبو ببینم.. این که در هر حال من هم یک عقد نافرجام و روابط دیگری در گذشته داشتم.. اینکه حاضر به مهریه زدن بالا نیستم و معمولا دختری که همه جوره خودشو حفظ کرده باشه (و حتی اگه نکرده باشه!) راضی به مهریه پایین نمیشه.. اینکه ایشون مادرشون چند وقته فوت کردند و شاید رها کردن ایشون باعث کشیده شدنش به مسائل بدتری بشه..  و اینکه تا حدی که فعلا فهمیدیم تشابهاتی داریم..

اما عاشقش نیستم و فکر نمی کنم دیگه عاش هیچ دختری بشم و بیشتر تفکرم تحلیلی شده (و در گذشته تصمیماتم عاطفی تر بود)  و همونطور که گفتم می ترسم بعد از ایشون نیز یکی مشابه یا بدتر از ایشون نصیبم بشه..

گاهی اصلا فکر می کنم مجرد موندن برام مناسب تر باشه...

تصویر مخالف تعصب
نویسنده مخالف تعصب در

دقیقا با جمله آخرتون کاملا موافقم به نظر من مشکل اصلی از شماست شما خودتون به غریزه جنسیتون بها دادید و به جای سرکوب با کسانی رابطه داشتید بعد یه عقد نافرجام هم داشتید حالا توقع دارید که دختری سر راهتون قرار بگیره که با همه شرایط شما کنار بیاد و تا یه سن خاص غریزه جنسیش رو‌که شما کنترل نکردید اون کنترل و سرکوب کرده باشه؟! چه فرقی بین یک زن و مرد در این مورد هست به جز اعتقادات متعصبانه! اتفاقا به نظر من اون خانوم باید برای ازدواج با شما تردید میکرد نه شما ولی به خاطر فرهنگ اشتباه جامعه ما حتی حاظر شده مهریه کم بندازه که البته مطرح کردن این موضوع از طرف شما خودش نشون دهنده اینه که خواستید از موقعیت ایشون سواستفاده کنید یه کم نگاه انسان به انسان داشته باشید و انقدر جنسیتی برخورد نکنید و در آخر بازم میگم به نظر من شما کلا ازدواج‌ نکنید بهتره

تصویر scrw
نویسنده scrw در

میگی مخالف تعصبم خودت متعصبانه علیه این آقا به دفاع از جنس خودت حرف میزنی و دوما میگی فرهنگ غلط بعد در مورد مهریه میشی معتقد به فرهتنگ اصلا از نظر من مهریه هم فرهنگ غلطه چرا باید زن مهریه بگیره مگه ازدواج کاسبیه - مرد جون بکنه کار کنه زن خوش باشه پولم بش بگیره؟ - اصلا مگه زن کالا هست که با مهریه بخریمش؟ - دیدی خانم مخالف تعصب که خودت چقدر اشتباه و تعصب داری چون برای مسیرت مبنا نداری فقط عقده شخصی داری که داری سره اسلام و مرد ها خالی میکنی - اسلام تعصب نیست تازه حامیه زن هاست و میگه این گوهر نایاب که شکمش محل تولد اشرف مخلوقاته پاک بمونه و مثه مرد آزاد نیست و یه ارتباط بد خرابش میکنه

تصویر ali_58
نویسنده ali_58 در

با عرض پوزش ظاهرا شما جواب آقا محم رو دادید و من اشتباهی پاسخ دادم.. البته بهتر بود ایشون یه تاپیک جداگانه می زدند

تصویر alonealone
نویسنده alonealone در

علی آقا سلام میشه بگین ماجرای شما به کجا رسید؟

در ازدواج اولتون چطور فهمیدین همسرتون قبلا رابطه داشته و ترمیم بکارت کرده؟

تصویر ali_58
نویسنده ali_58 در

هنوز درحال سبک سنگین کردن موقعیت هستم

در ازدواج اولم بعد از ازدواج به طریقی.. متوجه ترمیم بکارت ایشون شدم و بعد خودشون مجبور به اعتراف شدند (چون جای شکی باقی نمونده بود) و البته این تنها دروغ ایشون نبود و دروغ جزئی از وجوشون بود..

در مورد این خانم ازشون پرسیدم و خودشون به من واقعیت را گفتند (و در جواب یکی از پاسخگویان که گفتند اگه نمی گفتند از کجا می فهمیدم؟!! باید بگم که ماه پشت ابر نمیمونه و بنده خودم دوباره به طریقی صحت این قضیه رو فهمیدم و اگر خودش قبلش به من واقعیت رو نگفته بود همون زمان بهم می زدم..

تصویر alonealone
نویسنده alonealone در

خوشحالم که ایشون از همین ابتدا صداقت داشته.

فرمودید به طریقی متوجه ترمیم بکارت شدین. یعنی چی؟ با معاینه پزشکی ؟ اصن مگه در صورت ترمیم باز هم قابل تشخیص هست؟

من در این زمینه اطلاعاتم ضعیفه ممنون میشم ما رو از تجربیاتتون بی بهره نزارید. اگه گفتنش براتون معذوریت داره نیازی به پاسخ نیست.

تصویر ali_58
نویسنده ali_58 در

بهزاد عزیز اول اینکه یه تماس تلفنی از طریقی هرگز فکرشو نمی کرد (و کار خدا بود..)  مسئله رو برام روشن کرد و بعد ایشون که دیدند همه چیز رو شده اعتراف کردند

در مورد سئوال دومتون باید بگم که مطمئنا بله.. اگه کسی که ترمیم کرده به پزشک قانونی مراجعه کنه خیلی راحت متوجه میشن و در پاسخ کتبی اونو اعلام می کنند و چون بنده به ایشون اعتماد کرده بودم! قبل ازدواج به پزشک مراجعه نکرده بودم.. اما همانطور که گفتم ماه پشت ابر نمیمونه..

تصویر محمد10
نویسنده محمد10 در

سلام رفقا

من دوس ندارم جدا بشم

اونو دوس دارم . قبول هم دارم ک صیغمون اشتباه بوده . اما در هر صورت باید جدا شیم . اینده درخشانی نداریم . فقط ب این نتیجه رسیدم نگاه چپ ب کسی  انداختن بی برو و برگشت عواقب بدی داره . الان توبه کردم و امیدوارم خدا کمکم کنه . علی جان و بهزاد گل و تمامی دوستان ممنون . اگ نظری دارید یا پیشنهاد بهتری برا اینده بهم بگید . ممنون

تصویر ali_58
نویسنده ali_58 در

محمد عزیز امیدوارم همیشه با ایمان و اعتماد به خدا پیش بری..

خوشحالم که متوجه مسئله خیلی بزرگ و مهمی شدی.. بله.. در این دنیا هر کاری که انجام میدیم (خوب یا بد) به خودمون برمیگرده و باید عواقب اونو بپذیریم و فقط با کمک مستقیم از خداوند مهربون میتونیم به مسیر درست برگردیم..

تصویر alonealone
نویسنده alonealone در

محمد جان اینکه میگی دوسش داری قبول دارم چون انسان مهربانی هستی ولی بدون دوست داشتن در اینگونه موارد همون طور که با یک نگاه چپ به وجود اومده با بستن همون نگاه تموم میشه. ضمنا به راستی که خداوند توبه پذیر و مهربان است.

نگران اون خانم هم نباش ان شالله همسر خوبی نصیبشان میشود.

برای ازدواج سخنرانی های دکتر فرهنگ با موضوع (ازدواج موفق) نگاه کن.

آفرین بر تو که به احساسات غلبه کردی و عقلانی تصمیم میگیری.

تصویر محمد10
نویسنده محمد10 در

سلام بهزاد جان . ایشالا ک همه خوشبخت بشن . از کمکمت ممنونم . hc il'd llk,kl

تصویر احسان
نویسنده احسان در

سلام
روزه شک دار نگیر. این همه دختر خوب . دیدت رو محدود نکن. بگرد دنبال یه کسی که از هر لحاظ بپسندی. چه کاریه به خودت تحمیلش کنی

تصویر ماریا70
نویسنده ماریا70 در

بروووووووووووووووووووووووووووو پیش مشاور حاذق....دردنیای مجازی مشکلات روزمره اتو حل نکن

تصویر ali_58
نویسنده ali_58 در

ممنون از نظرتون

اگه مطالب گذشته رو مطالعه کرده بودید عرض کرده بودم که هردو باهم پیش مشاور هم رفتیم و قبلش مشاوره تلفنی هم داشتم و هر دو گفتند که اول زمان بیشتری برای آشنایی بذارم (در حال حاضر یک سال شده) و گفتند اگر مناسب هم بودیم و در صورتی که من بتونم با خودم این مسئله (گذشته ایشون) رو حل کنم مشکلی نخواهد بود

اما دقیقا مطمئن نیستم برام حل شده باشه هنوز و همینطور واقعا خیلی افراد هستند که پس از سالها نیز کاملا فرد مقابلشونو نشناختند.

تصویر پری جون
نویسنده پری جون در

شما پسرا که اینقدر راحت نظر میدین شما تاحالا اشتباه نکردین که دختر بیچاره را متهم میکنید
درسته اون اشتباه کرده اما شجاعت و صداقت داشته که همه چیزو بهت گفته در صورتی که نه مجبور به گفتنش بوده نه وظیفه ای برای گفتن این حرف در قبال شما داشته .اون خانوم میتونست اقدام به ترمیم کنه و شما هم متوجه نمیشدید.شما کاره ای نیستی که بخای کسی را ببخشی مهم خداست که توبه پذیره و از دل و نیت واقعی همه خبر داره.بنظر من زن صادق بدون پرده بکارت خیلی شریف تر از یه دختر باکره ای هست که دلش پرده حجاب نداره آره داداش قبول کن

تصویر محمد امین ک.
نویسنده محمد امین ک. در

بحث بخشیدن نیست دوست عزیز، جفایی در حق آدم نشده که بخشیدن نبخشیدن داشته باشه. بخث، بحث حق انتخاب آدمه! آدمی باید بدونه مسئولیت زندگی درست کردن با چه آدمی رو میپذیره و با عقل خودش اگر مایل بود بپذیره.... . همان طور که ممکنه برای کسی چیزهای دیگری توی انتخاب اثر داشته باشه، این هم عامل دیگری .... .

تصویر ناشناس
نویسنده ناشناس در

عالی بود مرسی

تصویر سارینا125
نویسنده سارینا125 در

عالی بوددددددددددددد

تصویر الهه 2014
نویسنده الهه 2014 در

سلام
من دختری 26 ساله و مذهبی هستم که خواستگارانی فراوانی داشتم که به همه جواب رد دادم. اخلاقیات و روحیات طرف مقابلم خیلی واسم مهم بوده. نمی دونم چرا اینجوری هستم.ولی خیلی از افرادی که واسم اومدن با وجود اینکه شرایط نسبی رو داشتن من با همون برخورد اول رد کردم.یعنی دچار استرس شدیدی می شدم اصلا علاقه به ادامه ی ارتباط نداشتم. از بین خواستگارانم فقط یک نفر من را جذب کرد. آن هم به این دلیل بود که خیلی در مسائل مختلف تفاهم داشتیم. اما چون از نظر خانوادگی از ما پایین تر بودن مردد شدم که اصلا با ایشون بیشتر آشنا بشم یا نه. خلاصه بالاخره به ایشون جواب رد دادم اما ایشون و خانواده ایشون خیلی اصرار داشتن حدودا شش ماهی با واسطه های مختلف درخواست خودشون رو مطرح کردن تا اینکه من برای جواب دادن به ایشون استخاره با تسبیح گرقتم که در کمال تعجب استخاره من خیلی بد اومد.میگم تعجب ،چون من از این آقا خوشم اومده بود انتظار داشتم استخاره ام خوب بیاد و من یک دلگرمی به دست بیارم. اما اینطور نشد و در نهایت من جواب رد قطعی رو دادم. اولش واسم سخت بود اما بعد به کلی فراموشش کردم. بعد از این آقا هم من خواستگارانی داشتم که جواب رد دادم بهشون. که البته خیلی هم خوب نبودن. تا اینکه بعد از 3 سال این آقا از طریق یکی از وابستگان بنده شماره بنده رو پیدا کردن و با من تماس گرفتن. علی رغم اینکه من واقعا از انتخاب همسر مناسب برای خودم نامید شده بودم. این آقا به من گفت که من هنوز نتوانستم تو رو فراموش کنم. و اینکه اجازه بده با هم بیشتر آشنا بشیم اگه به توافق نرسیدیم من دیگه مزاحمت نمیشم. که من در ابتدا موافقت نکردم. اما بعد از گذشت حدودا یک ماه با اصرارهای این آقا به خودم گفتم که این فرصتو بهش بدم. خلاصه ما تلفنی با هم بیشتر آشنا شدیم و من بیشتر از قبل فهمیدم که این آقا روحیاتش به من نزدیک هست. و من واقعا از اینکه این فرصتو بهش داده بودم واقعا خوشحال بودم تا اینکه ایشون به من گفت که من می خوام خودم عیبامو بهت بگم که بهت دروغ نگفته باشم. اول اینکه گفت من ادم مذهبی نیستم.یعنی یک سالی هست که نماز نمی خونم. روزه ام هم نمی گیرم.می گفت نه ایکه اعتقادی نداشته باشه باشم ولی من به خاطر رفتار های ریاکارانه مذهبی ها از دین زده شدم.اینکه نماز می خونن اما همه جور گناهی هم مرتکب می شن. مورد دومی که مطرح کرد این بود که حدودا 4 سال (قبل از اینکه خواستگاری من بیاد) با دختری دوست بوده که یک بار هم با هاش رابطه جنسی داشته. و مورد سوم اینکه گفت گاهی که با دوستانش دور هم جمع میشن مشروب(آبجو) می خورند. که من با شنیدن این حرف ها شوکه شدم. بعد کلی صحبت کردن ایشون گفت که من قول می دم نمازمو بخونم و مشروب هم اگه بهم فرصت بدی کنار می ذارم. با وجود اینکه خیلی واسم سخت بود یعنی فاجعه بود باهاش قطع رابطه کردم. اما کلا از نظر روحی به ریخته بودم. هر روز بهش فکر می کردم و دلایلمو کنار هم می ذاشتم و می گفتم که کار درستی کردم. اما ایشون هنوز گاهی برای من پیام و یا ایمیل می فرستاد. اما من جواب نمی دادم.تا اینک بعد از 6 ماه واسه من خواستگار خیلی خوبی آمد اما باز هم با وجود اینکه شرایطش خیلی خوب بود نتونستم خودمو راضی کنم اصلا از شدت استرس اینکه با این آقا ازدواج کنم شب ها خوابم نمی برد. من وقتی که این خواستگار جدید فکر می کردم اون قضیه قبل رو تموم شده می دونستم و مقایسه هم نمی کردن. اما نمی تونستم این فرد رو هم بپذیرم. قضیه با این خواستگار جدید هم تموم شد و من به این نتیجه رسیدم که فقط با همون آقایی که بهش علاقه دارم می تونم زندگی کنم تا اینکه رابطه من و اون آقا مجددا شروع شد. و قول و قرار ازداوج گذاشتیم به خانواده هامونم هم گفتیم که البته خانواده من به دلیل اینکه این آقا از نظر سطح خانوادگی پایین تر بودن رضایت انچنانی نداشتن اما مانع من هم نشدن چون آنها هم از اینکه من هیچکس رو نمی پذیرفتم خسته شده بودن. ما سه ماه با هم تلفنی و حضوری در ارتباط بودیم. در تمام این مدت رابطه خیلی خوبی با هم داشتیم . من بهش خیلی اعتماد داشتم. خیلی هم باهاش راحت بودم.اما مشکلاتی که این آقا با من مطرح کرده بود ذهنم رو درگیر کرده بود. به نحوی که در اواخر من به خودم می گفتم ،من که این همه خواستگار داشتم و دارم آیا ارزش داشت که من زیر بار این ازدواج بروم؟ در اواخر کار که باهاش بیرون می رفتم ازش بدم می اومد با وجود اینکه این آقا نهایت محبت رو به من داشت. باید بگم من کلا آدم منفی باف ومرددی هست. تا از چیزی مطمئن نباشم اون کار رو انجام نمی دم. کلا در تصمیم گیری هام هم خیلی مشکل دارم و دچار تردید می شم. من دوست داشتم تو این قضیه همه منو تایید کنن. تا با خیال راحت این آقا رو قبول کنم. از طرفی همین که خانواده ام هم مثل خودم تردید داشتن بیشتر منو اذیت می کرد.ضمنا با توجه به تحقیقاتی که در موردش کردیم همه از اخلاقش تعریف می کنن. حتی از اخلاق خانواده شان هم تعریف می کردن. میگن که اینا خانوادگی به زن خیلی اهمیت می دن. و بین خواهر و برادرهاش همین خواستگار من خیلی بهتر از بقیه اشون هست.ضمنا فردی است که تحصیلات دانشگاهی تا مقطع فوق لیسانس دارد و از نظر کاری هم بسیار موفق و فعال است. و بیشتر وقتش رو صرف کارش می کند. از نظر مالی هم مشکلی ندارد. و این آقا 32 سال سن دارد. من مجددا رابطه ام رو باهاش قطع کرده ام. با وجود اینکه 4 ماه از قطع رابطه مون گذشته.اما به هیچ عنوان نمی توتم فراموشش کنم اصلا نمی تونم به این فکر کنم که دوباره خواستگار دیگری داشته باشم و بخوام باهاش آشنا بشم. اصلا این که بتونم با کس دیگه ای رابطه ی صمیمی برقرار کنم واسم غیر ممکنه. دل و دماغ اینکه به کارهام برسم رو ندارم. واقعا خسته شدم. از طرفی جرات این رو هم ندارم که بهش بگم برگرده.چون از شک و تردید هام می ترسم. البته اون آقا هم مثل منه. اونم نمی تونه منو فراموش کنه.بهم میگه که من دیگه ازدواج نمی کنم. میگه من یا باید بمیرم یا به تو برسم. میگه اگه تو با کس دیگه ای ازدواج کنی من می میرم. البته من خودمم با اینکه خودم رابطه رو بهم زدم اما اصلا تحمل ندارم که اونو از دست بدم و اون بخواد با کس دیگه ای ازدواج کنه. من هنوز در تردیدم. روزها استرس دارم گاهی می گم بی خیال همه چی ،قبولش می کنم و گاهی می گم لیاقت من خیلی بیشتر از این حرفاس. در واقع اگر فقط از نظر خانوادگی با هم مشکل داشتیم قبولش می کردم. اما مشکلات خودش هم واسم قوز بالا قوز شده. با خودم میگم دیگه با این شرایط ارزش نداره که قبولش کنم. البته من تقریبا مطمئنم که توی زندگی باهاش به مشکلی نمی خورم چون هردومون آدم های با گذشتی هستیم. تمام مدتی که باهاش بودم هیچوقت دعوا و بحث نداشتیم. من با دلم نمی تونم کنار بیام. و فکر اینکه یه خواستگار دیگه اگه داشته باشم چطوری باهاش آشنا بشم منو دییونه می کنه. یعنی واتی باهاش هستم فکر نمی کنم آدم مهمی رو به دست اوردم اما وقتی میره انگار تمام دنیا واسم تموم شده. من مطمئنم که هیچکس دیگه جای اونو واسم نمی گیره مگر اینکه فردی باشه خیلی ویژگی برتری داشته باشه. از این هم می ترسم که یا بک ازدواج مصلحتی تن بدم و یا اینکه خاطرات با این آقا زندگی آینده ام هم رو تحت تاثیر قرار بده. کلا آدمی هستم که به این راحتی از کسی اونم پسر خوشم نمیاد. از زندگی مجردی هم خسته شدم. چون با هیچ پسری هم مثل این آقا رابطه صمیمی نداشتم. نه اینکه اصلا رابطه نداشته باشم. اتفاقا رابطه ی خوبی هم با پسرهای همکلاسیم یا فامیل دارم اما در حد معمول. هیچ وقت هم با پسری دوست نبوده ام. ببخشید که خیلی طولانی شد ولی خواستم همه جزییاتو بگم تا بهتر راهنماییم کنید. خواهش می کنم کمکم کنید.

تصویر کمکم کنید
نویسنده کمکم کنید در

باسلام
من دختری 24ساله هستم که متاسفانه خودم همین مشکل رو دارم ولی باکسی رابطه نداشتم.بچگی مشکلی واسم پیش اومد وتا الان نمیدونستم که پرده بکارتمو از دست دادم چون متاسفانه بدلیل ناآگاهی پدرو مادرم همون موقع منو به دکتر نبردن حالا که بزرگ شدم برام دردسر شده.خاستگار دارم خیلیم دوستش دارم ولی جلوتر خودم دکتر رفتم ومتوجه شدم که پردم از بین رفته.حالا میخوام خودم به خاستگارم بگم چون حق داره که بدونه شایدم درموردم فکر بد کنه ولی من خدا رو دارم واز پاک بودن من اطلاع داره.می خواستم راهنماییم کنید چکار کنم میتونم بهش اعتماد کنم و مشکلمو بهش بگم یا نگفته جواب رد بدم ؟خواهش میکنم کمکم کنید

تصویر امین-مشاور ازدواج

سلام
به نظرم گفتن این مسئله کار شما رو سخت میکنه چون هر چند شما از خودت مطئنی ولی خیلی سخته که بتونی به ایشون هم این اطمینان رو بدی و حتی در صورت ازدواج هم ممکنه تا اخر عمر این بدبینی تو ذهنش بمونه حتی اگه به روتون نیاره
لذا اگه میتونید از پزشک، گواهیی بگیرید که مشخص کنه ازاله بکارت شما به وسیله رابطه جنسی نبوده، این کار رو بکنید.اما اگر چنین کاری امکان پذیر نبود ابتدا با ایشون مشورت کنید ببینید غیر از ترمیم بکارت، راه دیگه ای هم هست یا نه؟ اگر نبود به نظرم ترمیم بکارت هر چند ممکنه کمی هزینه بر باشه ولی مشکلات کمتری رو خواهد داشت

تصویر حسن111111111111111111111
نویسنده حسن111111111111... در

سلام و خسته نباشید.من پسری 26 ساله هستم.دوسال هست با دختری دوستم .در داخل گوشی ایشون فهمیدم که قبلا با دو نفر سکس داشته.و این موضوع منا آزار میده در مورد ازدواج با ایشان.از نظر اخلاق و چیزای دیگه خوبه.فقط همین موضوع اس.به خودش ی بار گفتم .گفت گذشته من به تو ربط نداره

تصویر امین-مشاور ازدواج

سلام
تصمیم گیری در این باره به بررسی جوانب بیشتری نیاز داره. اینکه وضعیت خدا شما چطوره؟ شما چقد چنین رابطه هایی رو تجربه کردی؟ وضعیت اعتقادی هر دوی شما در چه حده؟ آیا شما و ایشون اشتباهات گذشته خودتون رو قبول دارین و توبه کردین؟ اینکه ایشون گفته گذشته من به خودم مربوطه در کنار پشیمونی از اون کاره یا اشتباهش رو قبول نداره و میگه خوب کاری کردم؛ میخوای بخواه نمیخوای نخواه؟!!

تصویر بابک
نویسنده بابک در

صد در صد به مشکل میخوری برادر عزیز .... شک هم نکن

تصویر بابک
نویسنده بابک در

خب اگر پدرومادرتون میدونن بزارش به عهده اونها و اگر قسمت باشه مشکلت حل میشه

تصویر کمکم کنید
نویسنده کمکم کنید در

خیلی ممنون از راهنماییتون.دکتری که من مراجعه کردم گفتن مشخص نمی شه چطوری از بین رفته .این مسئله هم هست اگه بعده ترمیم متوجه بشن ,چکار کنم؟

تصویر امین-مشاور ازدواج

این مسئله چقدر برای خواستگارتون مهمه؟
تا به حال حرفی در این باره نزده؟
این احتمال رو میدید که قبل از عقد از شما بخواد که گواهی پزشک بگیرید؟

تصویر زهرا جون

سلام دختر خانم گل فدات شم نگراني رو بريز دور گلم چون بكا رتت بر اثر حادثه بوده فقط پزشك قانوني ميتونه تشخيص بده علت رو يعني با وجود پاره شدن بر اثر جيزي به جز سكس ميگن دختر باكره است پس بيخيال شو حرفم رو گوش كن بعد اگ مطمين شدي تريپ ازدواج بهش بگو وبراش فقط از پزشكي قانوني برگه بگير فقط پزشك قانوني ترسم نداره

تصویر شب
نویسنده شب در

سلام از ایا با اآزمایش میتونم بفهمم همسرم قبلا با کسی رابطه داشته مثلا طی مدتدوماه گذشته ممنون میشم زودتر جواب بدید با تشکر از وبسایتتون

تصویر امین-مشاور ازدواج

سلام
سوال شما مبهمه. اگه منظورتون اینه که شما تازه ازدواج کردین و هنوز رابطه ای با هم نداشتین و حالا به گذشته همسرت شک داری؟ در این صورت می تونین برین دکتر و گواهی بکارت بگیرین.
اما اگه رابطه داشتین با به هر دلیلی مثل ازدواج قبلی همسرتون باکره نباشه، در این صورت تا جایی که من میدونم نمیشه فهمید.

تصویر شب
نویسنده شب در

سلام از ایا با اآزمایش میتونم بفهمم همسرم قبلا با کسی رابطه داشته مثلا طی مدتدوماه گذشته ممنون میشم زودتر جواب بدید با تشکر از وبسایتتون

تصویر ناشناس
نویسنده ناشناس در

داداش منم همین مشکلارو دارم ولی نباشی گیر گذشتش باشی و اگه همش یادگذشتش میوفتی و سرزنشش میکنی همش وسوسه ی شیطان هست.و رفتار جوری باشه که بگه خداروشکر با این ازدواج کردن با اون دوست پسر قبلیم ازدواج نکردم...موفق باشی

تصویر مونا هاشمی
نویسنده مونا هاشمی در

مدتی است که در رابطه جنسی باهمسرم بسیار سرد و بی احساس شده ام لطفا راهنمایی کنید

تصویر امین-مشاور ازدواج

سلام
سرد شدن در رابطه جنسی یا علل جسمی دارد یا روانی. از لحاظ روانی اگر رابطه های قبلی شما به هر دلیلی رضایت بخش نبوده، می تواند علت سردی شما در رابطه باشد. در این صورت باید علت رضایت بخش نبودن رابطه های قبلی را پیدا کرده و رفع کنید. مثلا ممکن است شما یا همسرتان مهارت های لازم را ندارید یا ...
اگر از لحاظ روانی مشکلی نیافتید باید سراغ علل جسمی بروید. برای این کار می توانید از پزشک اورولوژی یا سکسولوژی کمک بگیرید.

تصویر تنهایی یا همراهی
نویسنده تنهایی یا همراهی در

من یه کمک میخوام اونم اینه که فردی که قرار ازدواج داریم بعضی چیزا رو ازم پنهون کرده و یکی از چیزا دوس بودن بایه پسر که البته خیلی پشیمونه و گریه میکنه و میخوام کمکم کنین ک چکار کنم ببخشمش یا نه بعضی وقتی یه فکری میاد تو سرم که ایا رابطه جنسی داشته تا حابا یا نه فقط ازتون میخوام کمکم کنین

تصویر امین-مشاور ازدواج

سلام
هر کسی ممکنه تو زندگیش اشتباه کنه. اونی که مهمه اینه که به اشتباهش پی ببره و از اون پشیمون باشه. لذا اگه شما به پشیمونی و توبه ایشون مطمئنی جای نگرانی نیست و میتونی باهاش ازدواج کنی و لزومی هم نداره در مورد جزئیات رابطه ازش سوال کنی.

تصویر ف  م ل
نویسنده ف م ل در

برادر دوری کن از این ازدواج من خودم متاسفانه تجربه کردم با کسی ازدواج کردم که اونم بهم گفته بود باکره نیست و تو یه رابطه جنسی از ادست داده منم از صداقتش خوشم اومد(البته بیشتر منو ظاهرو جمالش)جلب و شیفته خودش کرد واحساسم بر منطقم غلبه کرد حدود شش ماه نامزدی خوش بودیم منم داشتم لذت میبرم اما بتدریج این رگ غیرت میاد سراغ ادم بلاخره همه مردا این رگو دارن دیگه یواش یواش ازش متنفر میشدم روزی هزار بار بر خودم لعنت میفقرستادم ذهنم درگیر این بود که قبلا با چن تا خوابیده چجوری ... کرده باهاشون چه نازو عشوه هایی رفته براشون اینا منو داشت به مرز جنون میرسوند اخرش اینقد بهش فشار اوردم بی حرمتی کردم گفتم میکشونمت پزشک قانونی و اینا اخرش به طلاق توافقی رضایت داد ازش خلاص شدم ولی این اواخر شنیدم رفته با همون پسره که باکره گیشو توسط اون از دست داده بود ازدواج کرده منم یه اشتباه دیگه کردم شماره شوهرشو گیر ارودم بهش گفتم چندین بار باهاش بودم اونم انگار نه انگار مرده خیلی بی خیاله ظاهرا خوشبختن فعلا

تصویر خاتون
نویسنده خاتون در

خیلی کارخوبی کرده.شماهم کارتون اشتباه بوده فقط خودتون رو کوچیک کردین.

تصویر سیما
نویسنده سیما در

باسلام...نمیخام بگم اونایی که پرده بکارتشون رو از دس میدن ادم خوبین نه ولی زود قضاوت کردن کارخوبی نیست...ولی من دختری هستم که چن سال پیش پرده بکارتمو در اثر تجاوز از دس دادم...بعد اون ماجرا تمایل جنسیم رفته بالا...پیش مشاور رفتم ولی جز اینکه چرت و پرت بگه و از زندگی نا امیدم کنه کاری نکرد...این حق من نبود...الان که اینارو مینویسم دارم گریه میکنم...درحالی که با هیچ پسری دوس نبودم در حین اومدن از دانشگاه برام اتفاق افتاد هیچ خودم نفهمیدم چی شد...روحیمو از دس دادم...با اینکه چند سال گذشته ولی از هرچی مرده متنفر شدم مردا انسانیت ندارن...من جرم دختر بودنم رو میکشم الان خاستگاری دارم که این چیزا براش خیلی مهمه ..من خودم هم برام مهمه اما دختریم که همیشه صادقانه تو زندگیم پیش رفتم....موندم بهش بگم یا نه توروخدا کمکم کنید...بابا مگه من ادم نیستم حق زندگی کردن ندارم...

تصویر scrw
نویسنده scrw در

سیما خانمی که دم از منطق و زود قضاوت نکردن میزنی بعد میگی مردا انسانیت ندارن گویی خلقت خدارو قبول نداری اینو بدون هیچ دختری که باکرگیش توسط انسان ازدست رفته آدم درستی نیست یا فاحشه و هرزه بوده یا اگر ناخواسته و تجاوز بوده مثل تو بد حجاب و سر به هوا بوده که بش طمع کردن یا انتقام بوده چون هیچ تجاوزی بی علت نیست مگه تو فقط دانشگاه درس میخوندی ؟پس مشکل داشتی خانم جان حالا از بدیات و بدحجابیت توبه کن و به خواستگارات بگو تا یکیشون راضی بود باش زندگی کنی - دروغ و فریب شکست میاره

تصویر nashenas
نویسنده nashenas در

سلام،خب وقتی حاضری با زنی که قبلا با کسای دیگه رابطه داشته ازدواج کنی،چرا با زنت که هیج فرقی با این یکی نداره،نمیمونی؟تو هم حالت خوش نیست

تصویر بابک
نویسنده بابک در

دوست عزیز اصلا خودت رو گول نزن چون خانه یک حریم امنه و اگر شکاک باشی ودر دوران زندگی شکی پیدا کردی زندگی برات جهنم میشه و بعداز یه بچه میخوای طلاق بدی . ویادت باشه انسان جایزوالخطاست و همیشه از تو خوش تیپ تر وپولدارتر هست .واین که گفتید شرط مهریه و نگرفتن مجلس را قبول کرده مثلما هرکس دیگه ای هم بود قبول میکرد. چون اگر بعداز مدتی طلاقش بدی مشخص نمیشه که قبلا باز بوده واین بهانه خوبیه .وشک نکن بعداز مدتی با شما در همه چیز مخالفت میکنه تا طلاق بگیره یعنی این وسط شمارو بازیچه قرار میده ...... از تجربه ام گفتم .......حالا خود دانی برادر.. و بحث مشاوره .. عزیزه من ما در یه مملکت اسلامی هستیم که بیشترروی بحث ازدواج تاکید دارن نه طلاق .............. و در آخر... آخرین مکر زن گریه کردن اونه .. احساسی عمل نکن بزار بزرگترها برات دراین مورد تصمیم بگیرن

تصویر بابک
نویسنده بابک در

خدمت مدیر گروه
لطف کنید هرچیزو که به نفع دوستمونه بزارید نه هرچیزی که خودتون میخواید و دوست دارید ...... مثل این ....
{{{{{دیدگاه شما در صف ارزیابی توسط مدیران قرار گرفت و پس از تایید منتشر خواهد شد.}}}}}}

تصویر شایلین
نویسنده شایلین در

سلام. به نظر من بهتره درمورد گذشته ی کسی که میخوایم باهاش ازدواج کنیم چیزی ندونیم و ازش چیزی نپرسیم. اما اگه ناخواسته از گذشتش باخبر شدیم که مثلا رابطه ی جنسی داشته ازدواج نکنیم بهتره چون وقتی تب داغمون تو زندگی سرد شد بعد از یه مدت گذشته ی اون شخص ولمون نمیکنه. پس بهتره با کسی ازدواج وم که از گذشتش اطلاعی نداریم . بنارو روی پاک بودن شخص بزاریم. وبا توکل به خدا و آشناییت با طرف مقابل از لحاظ اخلاقی و.... تصمیم به ازدواج بگیریم.

تصویر مهدی 21
نویسنده مهدی 21 در

با دختری که بهش خیانت شده و الانم پشیمونه و توبه کرده و باکره گیشم از دس داده اشنا شدم و دوسش دارم .فقط مشکلم اینه که شهر من جای کوچیکی هس و ترس از این دارم کس دیگه ای از این موضوع اطلاع داشته باشه.نمیدونم چیکار کنم

تصویر ال.
نویسنده ال. در

با سلام به نظر منم اون خانم درست میگن شما از دلشون که خبر ندارید من مطمعنم که از کار گذشته اش پشیمونه اقا پسرا شماهم کمتر بدبین باشید شاید اون دختری که همه دارن درموردش حرف میزنن و درموردش بحث میکنن از همه ی ما بهتر باشه .فقط خداست که باید ببخشه نه بنده .شما هم به دلت بد راه نده و اعتماد کن که هیچی بالا تراز اعتماد نیس .درسته شاید این اتفاقات یا مشابهش واسه شما هم اتفاق افتاده باشه اما همه مثل هم نیستن 5تا انگشت هیچوقت مثل هم نمیشن یه طرفه قضاوت نکنید

تصویر ناشناس
نویسنده ناشناس در

باسلام دختری هستم 22ساله .من در گذشته اشتباهات زیادی انجام داده ام که از تک به تک اونا پشیمونم و توبه کردم ولی اول از همه بگم که باکره هستم و ابروم خیلی برام ارزش داره.یکی از اون اشتباهاتم اینه که 4سال پیش به پسرخالم ح گفتم که دوسش دارم اونم بعداز مدتی گفت که همین حسو به من داره ما باهم خیلی خوب بودیم اما رفته رفته متوجه شدم اصلا با من و خانواده ام جور نیس و رفتاراش و خودش در حد من نیس تا اینکه حدودا یکسال پیش به یکی از خاله هام گفته بود که منو دوس داره خالمم به مامانم گفت .خودم خیلی ناراحت شدم که این موضوع علنی شده چون دیگه ذره ای احساسات بهش نداشتم و یه جورایی ازش بدم میومد بابام که شنید اون از من خواستگاری کرده خیلی ناراحت شده و خلاصه همه مخالف این موضوع بودن و هستن.من حدودا 7ساله یه پسر رو به اسم س که یه اشنای خیلی دور هس رو میشناسم همیشه هم به من میگفت ابجی حتی انگشتشم به دستم نخورده تا اینکه پارسال به من ابراز احساسات کرد که قصدش ازدواجه من دیگه حسی به ح نداشتم وهیچ رابطه ی تلفنی هم باهاش نداشتم س رو قبول کردم اون اصلا پسر هواس باز یا بدی نیس به هیچ عنوان.تا اینکه یه دفعه که س منو از دانشگاه رسوند خونه ح این صحنه رو دید.خلاصه میخاست بره یه بلایی سر س بیاره من فردای اونروز همراه همون خالم که واسطه اش بود رفتم بیرون تا جریان رو درست کنیم با مکافات و دروغ ارومش کردیم.بعدش بهش گفتم چند روز دیگه میام بیرون باهات صحبت میکنم پسرخالمم از خدا خاسته گفت باشه.سوار ماشینش شدم و باهاش صحبت کردم که این وصلت نشدنیه و هیچکس راضی به این وصلت نیس خودمم دیگه نمیخامت.هرچقدر بهش گفتم بازم گوشش به این حرفا بدهکار نبود و انگار طلبکارا حرفش زور بود.تااینکه چند روز بعداز تولد س .یه روز صبح س بهم زنگ زد که دیشب ماشینم داخل حیاط اتیش گرفته و کلی هم خسارت اورده .همین که اینو گفت به پسر خالم شک کردم با خودم گفتم نه کار اون نیس.س هم گفت معلوم نیس کسی اتیشش زده یا خودش اتصالی پیدا کرده ولی مگه میشه ماشین خاموش خود به خود اتیش بگیره.خلاصه بعداز یه مدت حس میکردم ح تعقیبم میکنه وقتی میرم دانشگاه و میام حس میکردم یکی دنباله تا اینکه بله اقا سایه به سایه دنبال من بوده خلاصه بعداز هماهنگ کردن باهاش رفتم پیشش سوار ماشینش که شدم گفت ماشین فلانی رو من اتیش زدم چون عشقمو سوار کرده بود منم اصلا به رو خودم نیاوردمو و ماجرا رو پیچوندم وقتی اومدم خونه و به خواهرم گفتم گفت اون جرات اینکارا رو نداره به خاطر اینکه همشهری هستیم حتما فهمیده که ماشینش اتیش گرفته و داره به نام خودش تمومش میکنه ولی من همش نگران و دلم اروم وقرار نداره.خلاصه سرتون درد اوردم تو این مدته که با س هستم هیچ بدی ازش ندیدم میدونم که خوشبختم میکنه حاضره بخاطر من جونشم بده .خواستگار زیاد دارم اما دلم فقط پیش س هس حتی ایتقدر بهش وفادار شدم که دلم نمیخاد جواب احوالپرسیای پسرای فامیلمونم بدم.درضمن الان حدودا یکساله که هیچ تماس تلفنی هم با پسرخاله ام نداشتم. اما از طریق همون خالم یه پیغام هایی میده که منم هر دفعه میگم بگو نمیخامت.مدتیه دارم نماز میخونم و از خدا کمک میگیرم س هر امام زاده یا هر زیارتگاههی که میره نذر میکنه که به من برسه.خیلی دلش پاکه و مهربون.فقط ترسم از پسرخالمه میترسم س بیاد خواستگاریم و پسرخالم بلایی سرش بیاره مامانم و خواهرامم از همه جریانات باخبر هستن اما کسی کاری نمیتونه انجام بده.پسرخالمم اصلا ادم نرمالی نیس سابقه و دزدی وکار غیر قانونی و مشروب خوری داره خالم میگفت که جدیدا بخاطر منم سیگاریم شده.منه ابله نمیدونم چرا این اشتباهو کردم که تاوانشو باید اینجور بدم.الان 5نصفه شبه اینقدر دلم گرفته که دارم با چشای گریون اینا رو بهتون میگم و ازتون کمک میخام.فقط میخام به همه دخترایی که دارن این متن رو میخونن بگم حماقت نکنید هیچوقت به اقوام خودتون ابراز احساسات بچگانه نکنید که مثل من شر میشه اگه این اتفاقات نیفتاده بود من و س الان نامزدی هم کرده بودیم.حتما مصلحتی هس که بشه دورتر .ولی از این اشتباهات نکنید

تصویر aylin
نویسنده aylin در

چر شما بنده ها بجای خدا قضاوت میکنید خدا فقط باید توبه بپذیره ن بنده ها همونطور که اون دختر رابطه جنسی داشته اونم ی بار اونم از روی عشق نمیشه گفت اهل خیانته تو اقا پسر خودت چقدر در حق دخترا بد کردی؟من خودم بکارتمو بخاطر عشقم از دست دادم حالا هم تصمیم دارم هیچ وقت ازدواج نکنم فقط بخاطر پسرایی مثل شما ک اینجور افکاری دارید

تصویر تسقا
نویسنده تسقا در

سلام من دختری رو دوست دارم اما متوجه شدم پرده نداره وقبلا با کسی رابطه داشته و بعدها با چندین نفر ایا فقط گفتن ندامت و توبه کردن کافیه بعید و سخت است با مساله قبلی کنار بیام اگر هم راهیش کنم دلش می شکند واقعا چه باید کرد؟

تصویر امین-مشاور ازدواج

سلام

از جانب ایشون ندامت و توبه و جبران با کارهای خوب کافیه چون خدا بنده هاش رو به صرف همین کار میبخشه البته به شرط اینکه توبه واقعی باشه و طرف دیگه به سراغ اون کار نره.
اما از جانب شما علاوه بر اینکه باید به توبه ایشون مطمئن بشی باید این مسئله رو با خودت هم حل کنی و ایشون رو همینطوری که هست بپذیری. در غیر این صورت ازدواج شما با ایشون آینده خوبی نخواهد داشت. لذا اگه نمیتونی با این مسئله کنار بیای به هیچ وجه به خاطر اینکه میترسی دلش بشکنه یا ... باهاش ازدواج نکن؛ چون اگه الان دلش بشکنه خیلی بهتر از زمانیه که شما دائم بهش بدبین بشی و نتونی تحملش کنی و زندگی رو براش جهنم کنی و آخرشم هم بخواین از هم جدا بشین.

تصویر خدایا خودت کمکم کن
نویسنده خدایا خودت کمکم کن در

سلام توروخدا به حق فاطمه زهرا کمکم کنید ....من بیست سالمه و تا حالا با هیچ نامحرمی حتی حرفی که فک کنم داره به سمت نامشروعش کشیده میشه وارد نشدم ...توی زندگیم خودمو کنترل کردم تا پاداشمو خدا بهم بده ... ..امروز رفتم دکتر گفت پرده بکارتت گشاد شده ولی پاره نیست نمیدونم به خدا ...شایدم اتفاقی افتاده یادم نمیاد ..توروخدا راهنماییم کنید مردی مومناومده خواستگاریم که قبلا از رابطه خانمش در گذشته باخبر شده و جداشدن ...ادم ایده الی برای زندگیم هست لی بابت این موضوعوخیلی نگرانم و نمیدونم باید ردش کنم یا نه؟ توروخدا به حق امام حسین کمکم کنید..نمیدونم ایا این داستان به اون اقا بگم یا نه ؟ ایشون با من کاملا صادقن

تصویر امین-مشاور ازدواج

سلام

این مسئله ای نیست که بخواید خواستگارتون رو رد کنین. بدون اینکه حرفی در این باره بزنید اجازه بدید ایشون بیاد خواستگاری. اگه بکارت شما سالم باشه بعدا هم مشکلی ایجاد نمیشه و با اولین رابطه مشخص میشه که شما باکره هستی

مطمئن باشید کسی که پاک بوده هیچ وقت براش مشکلی ایجاد نمیشه

موفق باشید

تصویر مرتضی محرابی
نویسنده مرتضی محرابی در

شما باید با یکی مثل خودت ازدواج کنی.بعد 10 سال بر می گردی به خودت می گی چه قلطی کردم با این فاحشه..... این عقیده شماست. خیلی ها هم هستن واقعا براشون مهم نیست هم خانم راحتا و هم آقا. برای شما صلاح نیست چون عقیدتون اینه.

تصویر خدایا خودت کمکم کن
نویسنده خدایا خودت کمکم کن در

اقا امین توروخدا جوابمو بدینشمارو قسم میدم ...نگرانم نمیتونم برم پزشکی قانونی

تصویر خدایا خودت کمکم کن
نویسنده خدایا خودت کمکم کن در

تا کی باید منتطر ارزیابی توسطمدیران باشم توروخداجواب بدین

تصویر امین-مشاور ازدواج

اگه منظورتون اینه که سوالتون رو از بخش ارسال سوال ارسال کردید به زودی پاسخ شما ارسال خواهد شد

تصویر خدایا خودت کمکم کن
نویسنده خدایا خودت کمکم کن در

اقا امین گفتم چون تو بچگی پیرمرد همسایمون منو به بهانه بازی با نوه اش می برد خونشون و بهم دست میزدو ببخشید التشو به من میمالید ولی 99درصصد مطمعنم دخولی صورت نگرفت ....ولی نمیدونم ترسیدم رفتم پیش ماما گفت پردت سالمه ولی گشاد شده .....حداقلدوبار رابطه داشتم ...به خدا من رابطه ای نداشتم مگر همون بچگی اتفاق افتاده باشه رفتم پیش متخصص گفت پردت سالمه و بهم گواهی داد نمیدونم کدومشونو باور کنم ؟ الان نمیدونم جواب خواستگارمو چی بدم...عایا گشادی پردم. ممکنه تو شب اول متوجه شه؟ خیلی نگرانم ...نمیتونم برم پزشکی قانونی اصلا موضوعش ذهنمو ریخته بهم ؟ ممکنه خون نیاد؟ شوهرم میفهمه ؟ پیکار کنم ؟ به خواستگارم این موضوعو بگم ؟ این سوالم بود فک کنم براتون ارسال نشده بود ..ممنون میشم جوابمو زود بدین تشکر یه دنیا

تصویر امین-مشاور ازدواج

سلام

اینکه مسئله خیلی بزرگی نیست که شما رو اینقد نگران کرده. شما رفتی پیش متخصص و بهت گواهی بکارت داده. از طرفی رابطه ای هم نداشتی که غذاب وجدان داشته باشی. تعرضی به شما در دوران کودکی شده که هیچ ربطی هم به گشادی پرده نداره. اینکه شب عروسی خون میاد یا نه هم معلوم نیست. خیلی از افراد هستند با اینکه پرده سالمی دارن ولی خونی نمی بینن و علتش هم نوع پرده است. حالا شب اول دو حالت بیشتر نداره. یا اینکه خون میاد و مشکلی ایجاد نمیشه. یا اینکه خون نمیاد. اگه نیاد هم دو حالت داره. یا همسر شما توجهی به این مسئله نمیکنه و میزاره به حساب اینکه پرده شما از همون انواعیه که دیر پاره میشه یا اصلا پارگی اون بدون خونه. یا اینکه ازتون میخواد برین پیش متخصص. بعد هم که برین پیش متخصص ایشون گواهی بکارت رو صادر میکنه و میگه علت اینکه خونی دیده نشده پارگی پرده نیست.

بنابراین هیچ جای نگرانی وجود نداره و به هیچ وجه در این باره با طرف صبحت نکنید؛ چون هر چی بگین کار خراب تر میشه و ممکنه شک ایشون بیشتر بشه. شب اول هم اگه خونی نیومد اظهار بی اطلاعی و حتی نگرانی کنید؛ تا حدی که اگه اون هم چیزی نگفت شما پیشنهاد بده که حتما باید بریم پیش متخصص تا علتش معلوم بشه. این حرکت باعث میشه اعتماد همسرتون سرجاش باقی بمونه و به شما شک نکنه

تصویر ن.ج
نویسنده ن.ج در

سلام!من 19سالمه!و تاحالا ازدواج نکردم!با یکی دوست بودم و رابطه جنسی از جلو برقرار کردم!رفتم دکتر خوشبختانه پرده ام حلقوی-ارتجاعی هست!مرجع تقلیدم حضرت خامنه ای هست.ایشان میگوید دختر اگر رابطه برقرار کرد میتواند صیغه شود!بدون اذن پدر
من هم میخوام صیغه شوم!آیا درست است؟!کمکم کنید!

تصویر امین-مشاور ازدواج

سلام

در مورد حکم شرعی ظاهرا اینگونه است که اگر دختری از طریقی غیر از ازدواج مثل زنا بکارت خودش را از دست بدهد می تواند بدون ازدواج پدر ازدواج کند ولی احتیاط مستحب این است که از پدر خود اجازه بگیرد. بنابراین در فرض مذکور قید از دست دادن بکارت آمده؛ نه صرف برقراری رابطه. البته اینکه حکم شرعی در مورد شما که پرده بکارتتان ممکن است با رابطه از بین نرود را باید از دفتر مرجع خود سوال کنید.

/این از لحاظ شرعی بود؛ اما از نگاه مشاوره باید عرض کنم با توجه به شرایطی که شما دارید ازدواج موقت عواقب خوبی برایتان ندارد؛ چون اولا با این کار دچار وابستگی های عاطفی می شوید در حالی که هیچ ضمانتی برای ادامه پیدا کردن آن رابطه وجود ندارد. در این صورت شکست های سختی را باید متحمل شوید ثانیا ازدواج موقت در این شرایط منجر به تنوع طلب شدن شما خواهد شد و ممکن است در آینده میزان رضایتتان از همسرتان کم شود و خدایی نکرده به انحراف کشیده شوید ثالثا ممکن است بعد از مدتی در بین پسرها شهره شوید و همه به یک نحوی به دنبال رابطه با شما باشند که در این صورت مشکلات زیادی برای شما پیش خواهد آمد که کمترین آن سخت شدن ازدواجتان و فراری شدن خواستگارها خواهد بود رابعا بعد از ازدواج باید دائم نگران این باشید که نکند فردی که که قبلا با او رابطه داشتم از من فیلم یا عکسی داشته باشد و بخواهد به سراغم بیاید و زندگیم را خراب کند یا آنها را پخش کند و ... خامسا ...

/بنابراین بهتر است به جای اینکه به فکر ازدواج موقت باشید، از رابطه ای که قبلا داشته اید توبه کنید و به فکر ازدواج دائم باشید تا بتوانید آینده خوب و روشنی برای خود رقم بزنید.

پیروز و سربلند

تصویر mari
نویسنده mari در

دختری هستم 26 ساله ک حدود 7 سال پیش با فردی اشنا شدم ب شدت هم ب ایشون دل بستم. چهار سال با هم رابطه داشتیم بعد دو سال اولیه قرار گذلشتیم با هم ازدواج کنیم و بیاد خاستگاری. اونم قبول کرد فقط گفت منتظر فرصت مناسبم ک با خانوادم عنوان کنم. بعد اون الان ک بش فکر میکنم منو ب رابطه جنسی راضی کرد منم ک بش علاقه داشتم فکر میکردم میشناسمش.... توی رابطه جنسی از من خونی نیومد اصلا دفعات تعداد رابطه بالا بود تا اینکه ی روز غیبش زد دیگه خبری ازش نشد تا دیدمش توی خیابان با یک زن بچه..... خیلی ضربه بدی خوردم. الان از اون مدت خیلی میگذره الان خاستگار های خوبی دارم اما نمیدونم چ کنم ی بار دکتر رفتم بم گفت پردت اسیبی ندیده یعنی فکر کنم گفت ارتجاعیه. لطفا کمکم کنین من باید چیکار کنم روی این مساله رو ندارم ک این مساله رو عنوان کنم

تصویر امین-مشاور ازدواج

سلام

اشتباهی که شما مرتکب شدی به خواستگارتون ربطی نداره و باید بین خودتون و خدای خودتون حلش کنی. لذا بهترین کار اینه که از این گناه توبه کنین و در این باره هیچ حرفی به خواستگارتون نزنین؛ چون اعتراف به گناه خودش گناهه و مشکلات زیادی رو براتون ایجاد خواهد کرد.

اگه در مورد از بین رفتن بکارت شک دارین، می تونین دوباره به پزشک مراجعه کنین. اگه گفت از بین نرفته که مشکلی نیست. اگر هم گفت از بین رفته به راهکارهایی که به دیگر دوستان گفتیم عمل کنید. ایشالله که مشکلتون حل میشه.

تصویر ناشناس
نویسنده ناشناس در

اینکه کسی در گذشته رابطه جنسی داشته هیچ ربطی به موفقیت آینده اش نداره
اونایی که میگن این خانوم هیچوقت فراموش نمیکنه و ... خیلی بی انصافن اگه اینطوری بود هیچکس نمیتونست در ازدواج دوم موفق بشه هیچوقت فرصتی برای جبران نبود و هرگز هیچ آدم شکست خورده ای روی خوشبختی رو نمیدید
همسر من قبل از ازدواج با ی دختر رابطه جنسی داشته و همون اول اینو به من گفته اوایل خیلی با خودم کلنجار میرفتم چون من تا اون زمان هیچ رابطه ای نداشتم و چون دوستش داشتم افکار آزاردهنده ای سراغم میومد و مدتی طول کشید تا با این موضوع کنار بیام خودش هم خیلی کمکم کرد که اعتماد کنم به محض اینکه واقعا پذیرفتم این موضوع برای همیشه تموم شده و هیچکس جز من توی زندگیش نیست و تنها کسی که باعث خوشبختیشه منم همه تاریکی ها کنار رفتن و بهترین روزای زندگیم اومدن من هرگز در این مورد دیگه باهاش حرف نزدم اما توی نوشته هاش فهمیدم اون موضوع رو بزرگترین اشتباه زندگیش میدونه و پیش خودش از من خجالت میکشه گرچه به نظر من دلیلی برای خجالت وجود نداره و همه چیز تموم شده و باید فراموش بشه
اگه واقعا دوستش داری مردونه وایسا و بهش فرصت جبران گذشته رو بده تو روحیه ات از من که خانوم هستم حساس تر نیست هرگز حتی اشاره ای هم به گذشته نکن اون آدم به اندازه کافی خودش زخم داره تو مرهم باش زخم جدید اضافه نکن من به عنوان آدمی که اینو تجربه کرده دارم میگم اگه ذهنتو پاک کنی زندگیت با آدمای دیگه کوچکترین فرقی نخواهد داشت نگران نباش

تصویر مسعود 00000000000
نویسنده مسعود 00000000000 در

داداش در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست>یا علی بگو

تصویر مم
نویسنده مم در

سلام خسته نباشید
من وقتی نوزده سالم بود با یک نفر رابطه داشتم و الان چهار سال از اون موقه میگذره و من از ازدواج میترسم میترسم ابرومو ببره و نفهمه که از خریتم. یه اشتباهی کردم و توبه کردم. و دیگه نه با پسری دوس شدم و نه هیچ چیزی لطفا کمکم کنید که چیکار کنم بیخیال ازدواج بشم برای همیشه؟!؟

تصویر امین-مشاور ازدواج

سلام

بستگی به این داره که الان ایشون و شما در چه شرایطی هستین. اگه غریبه بوده و توی این چهار سال هم خبری ازش نشده، جای نگرانی نیست و خیلی بعیده که بخواد بیاد چیزی بگه. بعلاوه اینکه اگه بگه پای خودشم گیره
اما اگه طرف آشناست و هنوز هم همدیگه رو میبینین یا احتمال داره که ببینین، در این صورت باید دید طرف چه جور آدمیه. اگه تا به حال مزاحمتی برات ایجاد نکرده معلومه که از این به بعد هم مزاحمتی ایجاد نخواهد کرد. اما اگه توی این مدت باز هم به سراغت اومده یا حتی تهدیدت کرده که باید دوباره با هم رابطه داشته باشیم و ... در این صورت شرایط فرق میکنه.
این مطلب رو مطالعه کنید. بعد اگه سوالی بود در خدمتتون هستم: http://moshaver-41.mihanblog.com/post/62

تصویر .....
نویسنده ..... در

سلام
من٢٦ ساله هستم
چهار سال پيش با پسري آشنا شدم كه قرار گذاشتيم با هم همه موانع را برداريم و كامل تر شويم براي ازدواج ، ٣ سال دوستي سالم و پاك. داشتيم.. و به هدفهايمان هم رسيديم
اما بخاطر پايين بودن سنمان و بعضي مسايل اقدام به ازواج نكرديم،...
خانواده ها از رابطه دوستيمان باخبر بودند.
بعد از ٣سال ، سال گذشته بخاطر اطمينان كامل از اينكه همديگرو ميشناسيم و خانواده هامون هم با هم آشنا هستن و بزودي ازدواج ميكنيم ، من به درخواستشون مبني بر رابطه جنسي رضايت دادم...( توي اين ٢٦ سالي كه از خدا گرفتم تنها پسري كه توي زندگيه من وارد شد ايشون بودن تا الان)
الان كه حدوداً چند ماه ميگذره از اين رابطه و جدي شن رابطه
و اينكه خانواده من ( بدون اينكه از اين اتفاق باخبر باشند) اصرار به رسمي كردن و ازدواج هستند طبق قراري كه گذاشتيم براي ازدواج)
اين آقا خودشونو كشيدن عقب و بهونه ميارند و حاضر به ازدواج با من نيستند بدون هيچ دليل معقول و موجهي
اصلن و به هيچ وجه علت رفتار ايشون رو متوجه نميشم و درك نميكنم خداروشكر باهم هيچ مشكلي نداشتيم و اين آقا بيش از اندازه عاشق من بودند به هر نحوي ثابت شده بود ...
اما حالا مشكل من اينجاست كه من هم حاضر به اصرار و منت كشي و راضي كردن او به ازدواج نيستم،،،،

خواسته من از شما اينست كه اصرار به راضي كردن ايشون بكنم و هرجور كه شده با اين آقا ازدواج كنم؟
آياا اين مسله دختر نبودنم براي ازدواج در آينده برايم مشكل ساز خواهد شد ياا خير؟
خانواده بسيار محترم و با اصالت و كاملي دارم
خودم هم از نظر تحصيلات و شغل و ظاهر در حد معقول و ايدال هستم و خصوصيات اخلاقي من نيز خوب و منطقي هستش
(قصد بر خودستايي نيستش)
تا بحال با هيچ پسري دوست نبودم و هيچگونه رابطه اي نداشتم
تا چند ماه پيش به درخواست او و با وجود شرايطي كه توضيح دادم راضي به اين كار شدم انهم بخاطر اينكه از ازدواج باهم كانلاً مطمئن بودم...

ايا با توجه به توضيحاتم در مورد من ملاك ازدواج باكره بودن است يا خير؟
لطفا راهنمايي كنيد كه كدام راه را انتخاب كنم؟
اصرار به ازدواج ؟ يا اينكه ميتوانم در ازدواج بعدي هم مرفق شوم با اين شرايط؟

تصویر امین-مشاور ازدواج

سلام
شما اشتباه بزرگی رو مرتکب شدی؛ چون با برقراری رابطه با ایشون و سپس تن دادن به رابطه جنسی نه تنها انگیزه ایشون برای ازدواج با خودتون رو از بین بردین (چون وقتی ایشون با شما رابطه کامل برقرار کرده هم بهتون بی اعتماد میشه و با خودش میگه نکنه بعدا هم با یکی دیگه رابطه برقرار کنه و هم اینکه دیگه چیزی برای ازدواج نذاشتین که ایشون بخواد برای به دست آوردنش تلاش کنه!) بلکه برای ازدواج های بعدیتون هم مشکل ایجاد کردین. چون به هر حال هر چند ممکنه برای بعضی افراد بکارت مهم نباشه اما برای غالب پسرها این مسئله مهمه و اگه بفهمن که شما قبلا رابطه داشتی قطعا به مشکل می خورین.

بنابراین بهترین کار اینه که اگه ایشون مورد مناسبی برای ازدواج ابتدا تمام تلاشتون رو برای به دست آوردن ایشون بکنین منتها نه با منت کشی و خواهش و درخواست؛ بلکه با جذب غیر مستقیم. باید ببینید علت اصلی اینکه ایشون از این ازدواج منصرف شده چیه. اگه دیگه به شما علاقه ای نداشته باشه کار سخته؛ اما اگه هنوز هم به شما علاقه مند باشه، تنها یه راه برای برگردوندن ایشون وجود داره و اونم قطع رابطه است. اگه بنا باشه ایشون با شما ازدواج فقط در صورتی احتمال این ازدواج تقویت میشه که شما خودت رو عقب بکشی و دیگه هیچ رابطه ای باهاش برقرار نکنی. اگر هم به سمتت اومد یکی به نعل و یکی به میخ بزنی. یعنی هم طوری وانمود کنی که مایل به ازدواجی و هم عقب نشینی کنی و نشون بدی که کشته مردش نیستی و اگه اون نباشه هم میتونی زندگی کنی. انسان ها به اون چیزهایی تمایل پیدا می کنن که ازش منع بشن. اما اگه شما به سمتش بری و منت کشی کنی یا به رابطه ادامه بدی دیگه کلا باید قید ازدواج با ایشون رو بزنی.

اگه تلاش های شما فایده نداشت و مجبور شدی ازش جدا بشی، برای ازدواج های بعدی کارت یکم سخت میشه؛ اما راهکارهایی هست که مشکلاتتون رو به حداقل برسونه. البته حلال اصلی مشکلات خداست. برا همین ابتدا باید قضیه رو با خدا حل کنی تا کمک کنه بتونی اشتباهت رو جبران کنی.

تصویر .....
نویسنده ..... در

خواهشمندم خيلي سريع لطف كنيد و با پاسخ دادنتان منو راهنمايي كنيد
متشكرم

تصویر خواهر
نویسنده خواهر در

سلام
برادر من هفت سال پیش با یکی از دختران فامیل به قصد ازدواج دوست شد، خانواده من با شناختی که از شخصیت دختر و شرایط خانواده اش داشت کاملا مخالف بودند، هیچ وجه اشتراک شخصیتی و اخلاقی بین این دو نفر وجود نداشت، حتی مشاورین هم نظرشون این بوده که مناسب هم نمی باشند، به گفته برادرم، برای دختر شرایطی رو تعیین کرده بود که در صورت اجرای اون و تغییرات دختر، ازدواج خواهند کرد. تمام این مدت هم برادرم به هر طریقی مشغول جلب رضایت خانواده بود، یکسال اخیر ما با دیدن اصرار برادرم و اینکه علاقمند دختر بود مجبور به قبول این ازدواج شدیم، چند ماه قبل برادرم اعلام کرد که رابطه اش را با دختر تمام کرده، همه ما شوکه شدیم و ازش علت خواستیم گفت تو این مدت بارها تموم کردیم چون دختر نتونسته بود اون تغییرات رو انجام بده ولی با اصرار دختر و اینکه دوباره و صدباره برای جبران و سعی بیشتر فرصت خواسته ادامه دادند. ولی اینبار با اطمینان به اینکه دیگر امکان تغییر وجود ندارد، قطع رابطه کردند. به نظر ما قضیه تمام شده بود و به گفته برادرم هر دو با توافق از هم جدا شدند، همینکه ما اقدام برای خواستگاری از دختر دیگری برای برادرم کردیم، این دختر ادعا کرده که باکره نیست و باید برادرم با اون ازدواج کنه، برادرم می گه که با هم رابطهجنسی داشتیم ولی نه کامل، در ضمن دختر مدعی است که پنج سال پیش باکره بودنش رو ازدست داده، ولی چیزی به برادرم نگفته، برادر من صریحا می گه که اگه اطلاع داشت به هیچ وجه این رابطه رو تموم نمی کرد، برادرم دیگر هیچ علاقه ای به این دختر ندارد، حتی دختر دست به خودکشی هم زده بود، خانواده من خانواده با آبرویی هستند، خانواده ما و دختر نسبت فامیلی هم داریم، خانواده دختر از دوستی آنها اطلاع داشتند ولی از روابط جنسی نه!
تکلیف ما چیست، عاجزانه درخواست راهنمایی دارم، چند ماه هست که زندگی خانوادگی ما دچار آشفتگی شده، واقعا به خاطر طولانی بودن سوال عذرخواهی می کنم! خواهشا راهنمایی بفرمایید که ما چه اقدامی کنیم، برادرم به هیچ وجه قبول نمی کند که با دختر ازدواج کند، به گفته برادرم با وجود سعی و تلاش های او که مقابل همه برای اثبات دختر قرار گرفته بود او هیچ قدمی برنداشته و بعد از ماجراها حتی دیگر از او متنفر شده، درضمن دختر همراه یکی از اقوام مشترک برای معاینه دکتر رفته، آسیب جزئی پرده تشخیص داده شده.
اگر کار به شکایت کشیده شود چه احکامی در انتظار این دو خواهد بود؟

تصویر حسین وجدانی «مشاور»

سلام
دادگاه ارجاع میده به پزشک قانونی و در صورت صحت ادعای دختر پسر ملزم به ازدواج می شود

تصویر خواهر
نویسنده خواهر در

سلام، خیلی ممنون از پاسخگویی شما
برادر من منکر نداشتن رابطه نیست و نبوده، به گفته خودش در زمان دوستی وقتی از دختر سوال کرده، جواب داده که دکتر رفتم ولی چیزی نشده.
مسئله اینجاست که برادر من به هیچ وجه راضی به ازدواج نمی شود، می گوید دیگر او را دوست ندارد، بلکه بعد از این جریانات از متنفر شده، چرا پنهان کاری کرده و بعد از تموم شدن رابطه اعلام کرده، دست به خودکشی زده،..
از لحاظ اخلاقی و خانوادگی اصلا این ازدواج به نتیجه نخواهد رسید، بعد از این ماجرا تمام حرمت ها از بین رفته!!
نمی خواهیم کار به دادگاه کشیده شود، دختر می گوید این قصد را ندارد، فقط اصرار به ازدواج دارد و برادرم نمی پذیرد!!!

تصویر امین-مشاور ازدواج

سلام

ارائه راهکار و تصمیم گیری در این شرایط نیاز به بررسی همه جوانب مسئله داره و نمیشه به صرف همین چند خط نسخه پیچید. به همون اندازه که برادر شما تمایلی به اون ازدواج نداره، دختر مورد نظر هم در شرایط بدی قرار داره و با شرایطی که پیش اومده اگه این ازدواج سر نگیره ضربه بدی میخوره. لذا لازمه که بیشتر بررسی بشه. هر دو حالت یعنی ازدواج و عدم ازدواج عواقب و ضررهایی داره. باید دید ضرر کدوم کمتره و بعد تصمیم گرفت.

لذا شما از برادرتون بخواین که با دختر مورد نظر حضورا به یک مشاور مورد اعتماد مراجعه کنن. شما هم مسئله رو به هیچ کس نگو؛ چون اگه این اتفاق پخش بشه مشکلات بیشتر میشه

تصویر خواهر
نویسنده خواهر در

از پاسخگویی و راهنمایی های شما بسیار بسیار سپاسگذارم.
شرایط سختی داریم، امیدوارم به لطف خدا، این مشکل هرچه زودتر با کمترین آبروریزی و در جهت صلاح و خوشبختی هر دو طرف حل شود.

تصویر فري
نویسنده فري در

سلام.ميخاستم ي كمكي از دوستان بكيرم حدوده 7ماهه با يك دختره 17 ساله دوستم خانواده هامون ميدونن و اين خانم در سن بايين با بسر عمويش قصد ازدواج داشتند و الان ميگويد كه اون موقع بجه بودم نميفهميدم و الان حسش به من متفاوته و ايشون خیلي بنهان كاري ميكنن دليلشو نميدونم و از گير دادناي من نارحتن نه رابطه جنسي داشتن نه هيج رابطه اي ديكه حتي كوجك ترين رابطه و من خيالم راحته و نگرانیم از اينكه از نظر اخلاقي بهم نخوريم و من شك زياد ميكنم ناكفته نباشه يكم قضيه بسر عموش اذيتم ميكنه جكار كنم؟

تصویر امین-مشاور ازدواج

سلام

جدای از اینکه رابطه شما با هم اشتباهه و نباید بیشتر از این ادامه بدین، باید عرض کنم این شک و تردید ها به خاطر اینه که رابطه شما با هم لنگ در میونه؛ یعنی هر چند شما با هم در ارتباطین، ولی به دلیل اینکه بیشتر اوقات از چشم شما دوره، باعث میشه دائم به دلتون شک و تردید خطور کنه؛ به خصوص که قبلا به فرد دیگه ای علاقه داشته

بنابراین اگه می خواین گرفتار عواقب رابطه نشین و این شک و تردید ها هم شما رو اذیت نکنه و هم طرف رو باید هر چه زودتر تکلیف این رابطه رو مشخص کنین. اگه فکر می کنین طرف مورد مناسبیه و تناسب های لازم رو با شما داره، رسما از طریق خونواده ازش خواستگاری کنین و این رابطه رو رسمی کنین. اینجوری بخش مهمی از شک و تردید های شما برطرف خواهد شد؛ البته بخشی از اون باقی می مونه که با عروسی و رفتن زیر یک سقف به طور کامل برطرف خواهد شد.

تصویر فتح الله
نویسنده فتح الله در

شک کن که تصمیم غلطی گرفتی و اگر ازدواج کنی در آینده ای نه چندان دور پشیمان می شوی و زندگیت به جهنم مبدل خواهد شد. خطاب به آنهایی که می گویند : ببخش، تصور کنید خودتان در چنین موقعیتی هستید، و خود را جای طرف مقابل بگذارید، آیا باز هم می گفتید ببخش و فراموش کن.

تصویر امیر علی .
نویسنده امیر علی . در

سلام من پسری هستم 22 ساله با دختری به مدت 3 ساله دوستم . رفته رفته به اون وابستگی شدید پیدا کردم و عاشقش شدم و برای ازدواج انتخابش کردم ولی از اونجایی که گفت من دوس پسر تا حالا نداشتم و دست روی قرآن گذاشت که نه با کسی رابطه داشته و نه دوست بوده من بش اعتماد کردم ولی خیلی بش شک داشتم چون اول فهمیدم دوست پسر داشته و امروز فهمیدم با یه پسری یک سال و نیم دوست بوده و .... هم داشته . میخوام بزارمش کنار چون من یه ادم تعصبیم و نمیتونم ببینم زن آیندم سکس داشته با یکی دیگهولی از یه طرفم خاطراتش بدجور اذیتم میکنه و حالمم خوب نیست به خاطر موضویی که فهمیدم امروز بستری شدم به خاطر حمله قلبی. عاجزانه از شما تقاضای کمک دارم

صفحه‌ها

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
4 + 0 =
*****