رفيقي با اين شرايط، براي خودت انتخاب كن!

10:04 - 1392/12/23
چکیده: اگر حاجتى تو را وادار كرد، با افرادى مصاحبت و هم‌نشينى كنى، پس براى خود هم‌نشينى اختيار كن كه اين همراهي موجب زينت و احترام تو باشد.
دوستي

رهروان ولایت ـ «جناده» از یاران امام حسن مجتبی(علیه‌السلام) می‌گوید: در لحظات پایانی عمر مبارک امام حسن مجتبی(علیه‌السلام) به دیدار ایشان رفتم در حالی‌كه رنگ آن حضرت زرد شده و حالش منقلب بود و ديگر رمقى نداشت و زهر، تمام بدن او را فرا گرفته بود، حضرت فرمودند: «سوگند به خدا كه رسول خدا(صلی‌الله‌عليه‌وآله) از ما پيمان گرفت و وصيت کرد، كه امر ولايت و خلافت را بعد از او، دوازده امام از اولاد «علی و فاطمه» عهده‌دار خواهند بود؛ و هيچ‌كس از ما نيست، مگر آن‌كه مسموم يا مقتول گردد».

سپس به حضرت عرض کردم در این لحظات پایانی من‌را نصیحت کن، حضرت فرمودند: ای جناده! براى سفرى كه در پيش دارى خود را آماده کن، و توشه اين سفر را قبل از آن‌كه زمان كوچ كردن فرا رسد و آهنگ رحيل بنوازند مهيا كن؛ و بدان كه تو به دنبال دنيا می‌روى و آن‌را طلب می‌كنى، در حالی‌كه مرگ تو را تعقيب کرده و جان تو را طلب می‌کند؛ بدان كه از اموال دنیا آن‌چه که زیادی بر خرجت باشد و تو آن‌را پس انداز کنی، در واقع تو خازن و نگه‌دار آن اموال برای دیگران هستی(یعنی اموال تو به غیر از آن‌چه خود خرج می‌کنی به ورثه می‌رسد).

بدان در آن‌چه از اموال دنيا از راه حلال به دست می‌آورى، حساب است و در حرامش عقاب است و در مشتبه‌هایش عتاب و سرزنش و مؤاخذه. بنابراين اصل، دنيا را مانند جيفه و مُردارى فرض كن كه به اندازه كفاف در موقع ضرورت از آن براى خود برمی‌دارى؛ پس اگر آن‌چه اخذ کرده‏‌اى از حلال باشد، تو در اين امر طريق زهد و قناعت پيشه کرده‏‌اى و حساب‌رسی کمتری داری.

نسبت به کارهای دنیا چنان باش که گویی تا ابد در دنیا خواهی ماند و براى آخرتت چنان عمل كن كه گويا تو فردا خواهى مرد (یعنی به سرعت به دنبال کارها و وظایف آخرتی خود باش و هرگز نسبت به آنان سهل‌انگاری مکن، ولی خیلی غم دنیا را نخور و با گذشت و سهل‌انگاری با دیگران رفتار کن) و اگر می‌خواهی عزيز شوى بدون قوم و ياران و صاحب هيبت گردى بدون قدرت و سلطنت، معصيت خدا را ترک کن و در بلندى و رفعت طاعت خداوند(عز و جل) قرار بگیر.

اگر حاجتى تو را وادار كرد، با افرادى مصاحبت و هم‌نشينى كنى، پس براى خود هم‌نشينى اختيار كن كه اين همراهي موجب زينت و احترام تو باشد و اگر او را خدمت كنى تو را حفظ كند و اگر از او كمكى بخواهى تو را كمك كند و اگر سخنى بگویى، گفتار تو را تصديق كند و اگر با كسى دشمنی کردی، از تو حمایت کند و اگر بخواهى بذل و بخشش کنی، مانع اين کار نشود، بلكه خود او نیز در اين امر کمک کند و اگر در تو عیبی پيدا شد، فوراً آن‌را اصلاح کند و اگر از تو نيكى ببيند، آن‌را به حساب آورد و فراموش نکند و اگر تو از او چيزى خواستى به تو بدهد و در مواقع ضرورت و نياز اگر تو به خاطر آبرو، حاجت خود را بیان نکردی، او خود حاجت تو را برآورد و اگر بعضى از حوادث و ناملايمات به او برسد، مراتب دوستى تو با او چنان باشد كه از این کار ناراحت شوی.

رفيق و هم‌نشين تو، باید كسى باشد كه هيچ‌گاه از ناحیه او ناراحتى و گرفتارى به تو نرسد و راه‏‌هاى زندگى تو تغيير نکند و در مواقع نیاز، تو را تنها و ذليل و مخذول نگذارد و در چيزى كه بايد بين شما قسمت گردد، تو را بر خود مقدم دارد».

پس از بیان اين مواعظ، نفس حضرت قطع شد و رنگ چهره ایشان زرد گردید؛ در اين حال حضرت امام حسين(عليه‌السلام) داخل شد و خود را به روى برادر انداخت و سر و صورت او را بوسيد، و سپس در نزد او نشست و آن دو بزرگوار  با يكديگر به نجوى و آهستگى سخنانى گفتند. سپس روح امام حسن(علیه‌السلام) به عالم باقى شتافت.[1]

------------------------------------

پی‌نوشت:

[1]. بحارالانوار، ج44، ص 138.

نظرات

تصویر زهرابانو

سلام بزرگوار
بسیار عالی و آموزنده...سپاس از مطالب ارزشمندتون

* یا الله *

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
7 + 2 =
*****