یکی از سوالات مکرر مردم این است که چرا خدا انسان را خلق کرد تا در نهایت به جهنم برود؟ در پاسخ باید گفت که طرح این سوال از اساس غلط است و از نگاه غلط به خدا و هدفِ خلقت ناشی شده است.
چند وقت پیش دیدم که جوانی در قالب یک توئیت درددل کرده و گفته بود: یک سوال از دوران نوجوانی در ذهنم مانده و تا الآن کسی جوابم را نداده است. سوالم این است که چرا خداوند ما را با اجبار به این دنیا آورده و از ما امتحان میگیرد و آخر کار هم اگر در امتحان قبول نشدیم، ما را به جهنم میبرد؟ اگر من از اساس نمیخواستم که خلق شده و گرفتار این مسائل بشوم، چه باید میکردم؟
به نظرم رسید که متن مختصری در پاسخ به این سوال بنویسم؛ چون فکر میکنم این سوال مشترک خیلی از جوانهاست.
واقعیت آن است که این سوال اساساً سوال غلطی است که از نگاه اشتباه به خدا، خلقت، دنیا و آخرت نشأت میگیرد. برای اینکه موضوع روشنتر بشود، آن را در قالب یک مثال پیش میبریم. فرض کنیم میدان مسابقهای بزرگ توسط شخصی بینهایت پولدار تدارک دیده شده و به شرکتکنندگان در این مسابقه گفته شده: به همه کسانی که در مسابقه شرکت کردهاند، جایزه تعلق میگیرد، چه به مقام و رتبه خاصی برسند، چه هیچ حرکتی نکرده و تنها یک قدم بردارند. کمترین جایزه برای پایینترین شرکتکننده، این است که مادامالعمر تمام هزینههای زندگیاش تامین شده و دیگر هیچ دغدغهای در طول زندگی نخواهد داشت. مراتب بالاتر نیز علاوه بر این، مبالغ هنگفتی دریافت کرده و جایزههای غیر قابل توصیفی که در طول عمرشان ندیدهاند، دریافت خواهند کرد، فقط یک نکته وجود دارد و آن اینکه کسی در این میدان مسابقه حق ندارد مانع حرکت دیگران شده و حقوق دیگران را ضایع نماید و خودش نیز نباید به گوشهای از میدان رفته و به جای حرکت در مسیر، در همان زمین مسابقه جا خوش کرده و ضمن عدم طی کردن مسیر، مانع پیشروی سایرین شود.
سوال این است که آیا با این اوصاف کسی حاضر است بگوید چرا مرا در این میدان مسابقه قرار دادهاند؟ معلوم است که کسی چنین سوالی را نخواهد کرد؛ زیرا اجازه دادن برای شرکت در چنین میدانی در حقیقت به معنای آن است که در برابر هیچ، همه چیز به انسان بدهند. باورش سخت است که به ما بگویند برو و در فلان میدان تنها یک قدم به جلو برو، ما تمام زندگیات را مادامالعمر تامین کرده و کاری میکنیم که دیگر هیچ دغدغهای نداشته باشی. برای کمتر از این هم، مردم سر و دست میشکنند. درحال حاضر، برای شرکت در یک مسابقه جهانی که جایزهای به مراتب کمتر از این دارد و تنها به برندگان آن مسابقه تعلق میگیرد، عدهای ماهها رنج و سختی را به جان میخرند که شاید بتوانند در آن مسابقه رتبه آورده و جایزه ناچیزش را دریافت کنند.
اینکه خداوند به ما اجازه داده تا به دنیا بیاییم، به معنای آن است که به ما اجازه داده تا در برابر عمل ناچیز و بیمقدار، به لذت ابدی دست یابیم. بر اساس روایات ما، گاهی خداوند، یک شخص را تنها به خاطر یک نماز قبول شدهاش به بهشت میبرد.[1] یا گاهی یک شخص بهخاطر یک جرعه آبی که با یاد خدا نوشیده، بهشتی میشود.[2] یا حتی گاهی شخص به خاطر دلسوزی نسبت به دیگری و ناراحتی برای اینکه نتوانسته به او کمک کند، بهشتی میشود.[3] آن هم چه بهشتی؟ بهشتی که در پایینترین درجه آن، آنقدر نعمت وجود دارد که اگر اهل آن بخواهند تمام مردم دنیا را مهمان کنند، توانایی انجام آن را دارند.[4] چه نعمتهایی؟ نعمتهایی که اگر اهل دنیا آن را ببینند، از زیبایی و طراوت آن مدهوش میشوند.[5] تا چه زمانی؟ تا ابدیت. ابدیت یعنی بینهایت زمان که اگر ما ساعتها بنشینیم، نمیتوانیم حتی آن را تصور کنیم. چه نوع خوشی و لذتی؟ خوشی و لذتی که نمونهاش را حتی یکبار هم در دنیا تجربه نکردهایم و تصور آن هم، حتی یکبار به ذهنمان خطور نکره است؛[6] زیرا جنسش با لذتها و خوشیهای دنیا کاملاً متفاوت بوده و درک آن برای ذهن دنیوی ما ممکن نیست. خلقت برای چنین لذت ابدی، نه تنها جای سوال و تعجب ندارد که اگر برای رسیدن به آن، انسان هزاران سال در دنیا، برزخ و قیامت معطل شده و رنج ببیند، باز هم ارزشش را دارد؛ در نتیجه سوال از اینکه چرا خدا ما را خلق کرده، سوالی خطاست؛ زیرا مثل این است که کسی بگوید چرا به من اجازه داده شده تا این قدرت را داشته باشم که در برابر هیچ، به بینهایت لذت، دست پیدا کنم؟
نسبت به جهنم رفتن هم باید گفت: جهنمی شدن کار بسیار دشواری است؛ زیرا آنقدر رحمت الهی وسعت دارد که جز انسان بسیار شقی، کسی توانایی رفتن به آن مکان را پیدا نمیکند. امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمودند: خداوند نسبت به بندگانش رحیم است و از مصادیق رحمتش این است که صد رحمت [برای بندگانش] خلق کرده. [از میان این مقدار رحمت خود] تنها یکی از آنها را در دنیا قرارداده و به واسطه همین یک رحمت است که مردم نسبت به هم دلسوزی میکنند و مادر فرزندش را دوست دارد و ... آنگاه فرمودند: وقتی روز قیامت میشود، خداوند این یک رحمت را در کنار آن 99 رحمت دیگر قرار داده و به بندگانش ترحم میکند؛[بهگونهای که اکثر مردم بهشتی شده و حتی شیطان هم در رحمت خدا طمع میکند].[7] میتوان گفت: جهنمیها در واقع همان کسانی هستند که بهجای جلب رحمت حق برای خود، مانع تحقق آن برای سایرین بودهاند.
پینوشت:
[1]. برقی، المحاسن، دارالکتب الاسلامیه، ج1، ص253.
[2]. کلینی، کافی، اسلامیه، ج2، ص96.
[3]. همان، ص196.
[4]. عدهای از علما، الأصول الستة عشر، مؤسسة دارالحديث الثقافية، ص326.
[5]. مجلسی، بحارالانوار، دار احیاء التراث، ج8، ص199.
[6]. شیخ صدوق، امالی، کتابچی، ص432.
[7]. تفسیر امام حسن عسکری علیهالسلام، ج1، ص37 و مجلسی، همان، ج7، ص287.