شلوغ کردن بچه ها موقع نماز خواندن‌

23:20 - 1393/02/17
چکیده: معمولا بچه‌ها بازی کردن را دوست دارند، و برای آنها بین اینکه والدین سرنمازند یا بازی، فرقی ندارد. بلکه بزرگان باید با آنها موقع نماز و غیر آن مهربان باشند، تا بچه از نماز و سجده خوشش بیاید.
 نماز

رهروان ولایت ـ معمولا بچه‌ها بازی کردن را دوست دارند، و برای آنها بین اینکه والدین سرنمازند یا سر‌ِ بازی، فرقی ندارد. بلکه بزرگان باید با آنها موقع نماز و غیر آن مهربان باشند، تا بچه از نماز و سجده خوشش بیاید، نه اینکه موقع نماز طوری بد برخورد شود که بچه زمان فرا رسیدن نماز، در ذهنش زمان یا افعال بدی یا نامناسبی ترسیم شود، یعنی با برخورد بد، ذهنیت نامناسب از بهترین اوقات و افعال، یعنی اوقات نماز بماند.

لذا انس و عبدالله بن شبیه از پدرش نقل می‌کند: «اِنَّهُ دُعیَ النَّبِیُّ (صل الله علیه وآله وسلم) إِلَى صَلَوة وَ الْحَسَنُ مُتَعِلِّقٌ بِهِ، فَوَضَعَهُ النَّبِیُّ فی مُقَابِلَ جَنْبِهِ وَ صَلَّى، فَلَمَّا سَجَدَ أَطَالَ السُّجُودَ، فَرَفَعْتُ رَأْسِی مِنْ بَینِ الْقَوْمِ فَإِذَا الْحَسَنُ عَلَى كِتِفِ رَسُولِ اللَّهِ فَلَمَّا سَلَّمَ قَالَ لَهُ الْقَوْمُ: یا رَسُولَ اللَّه: لَقَدْ سَجَدْتَ فِی صِلَاتِكَ هَذِهِ سَجْدَةً مَا كُنْتَ تَسْجُدُهَا كَأَنَّمَا یُوحَى إِلَیكَ فَقَالَ لَمْ یُوحَ إِلَیَّ وَ لَكِنَّ ابْنِی كَانَ عَلَى کِتِفِی، فَكَرِهْتُ أَنْ أُعَجِّلَهُ حَتَّى نَزَلَ.
روزی پیامبر صلی الله علیه و آله اهنگ نماز کرد، در حالی‌که امام حسن علیه السلام به آن حضرت آویزان بود رسول خدا، امام حسن را در مقابل خود بر زمین نهاد و شروع به نماز کرد. پس وقتی که به سجده رفت آن را طولانی نمود. راوی گوید: سر خود را از سجده برداشتم- تا ببینم چرا سجده پیامبر طولانی شده است؟ ناگاه چشمم به امام حسن افتاد که بر شانه پیامبر نشسته بود. هنگامی که آن حضرت سلام را گفت. مردم به آن حضرت عرض کردند: ای رسول خدا در این نماز سجده ای کردی که پیش از این چنین سجده ای نکرده بودی گویی بر شما وحی نازل می‌شد. پیامبر در پاسخ فرمود:بر من وحی نازل نشد.اما پسرم بر دوشم نشسته بود و دوست نداشتم که او را شتابزده کنم، صبر کردم تا این که از دوشم پایین آمد.»[1]

و در روایت دیگر لیث بن سعد گوید: «اِنَّ النَبِیَّ کانَ یُصَلّی یَوماً فی رفِئَةٍ وَالحُسَینُ صغیرٌ بالقُرب مِنهُ فَکانَ النَبیُّ اِذا سَجَدَ جاءَ الحُسَین فَرَکَبَ ظَهرَهُ ثُمَّ حَرَّکَ رِجلَیهِ وَ قالَ: حَل حَل، فَلم یَزَل یَفعَلُ ذلِکَ حَتّی فَرَغَ النبُّی مِن صَلَوِتِه، فَقالَ یَهوُدِیٌّ: یا محمّد، اِنَکُّم لَتَفعَلوُنَ بالصِبّیانِ شَیئاً ما نَفعَلُهُ نَحنُ، فقالَ النبیُّ: اَمّا لوکنتم تؤمنون باللهِ وَ رَسُولِهِ لَرَحمتُم الصِبّیانَ قال: فَاِنّی اَومَنَ باللِه وِ بِرَسُولِهِ فَاَسَلَمَ لَمّا رأی کَرَمَهُ مَعَ عِظَمِ قَدرِهِ.
روزی پیامبر با مردم نماز می‌خواند،امام حسین علیه السلام که کودکی خردسال بود، نزد آن حضرت نشسته بود و هرگاه پیامبر به سجده می‌رفت وی بر پشت پیامبر می‌نشست و دو پای خود را تکان می‌داد و می‌گفت: حل حل و هرگاه پیامبر می‌خواست سر از سجده بر دارد او را می‌گرفت و در کنار خود می‌نشاند، اما همین که به سجده می‌رفت بار دیگر امام حسین علیه السلام بر پشت آن حضرت قرار می‌گرفت و کلمات: حل حل را تکرار می‌کرد. تا اینکه آن حضرت از نماز فارغ شد یک یهودی "که نظاره گر مهربانی پیامبر صلی الله علیه و آله به حسین علیه السلام بود" به سخن درآمد و گفت: ای محمد!شما با فرزندان خود رفتاری می‌کنید که هرگز ما چنین نمی‌کنیم! پیامبر فرمود: اگر شما به خدا و رسول او ایمان داشتید بی تردید نسبت به فرزندان خود مهربان بودید. مرد یهودی گفت: پس من به خدا و رسول او ایمان می‌آورم، و اسلام آورد، زیرا مشاهده کرد که پیامبر با آن عظمت چگونه بزرگوارنه با کودکان رفتار می‌کند.» [2]

و در آخر اینکه: این روایات و صدها روایات دیگر همگی دلیل بر محبت پیامبر به کودکان در همه آن مخصوصا در مواقع نماز بود، و درس برای مسلمانان که با بچه‌ها چطور برخورد نمایند.

ابو سعید گوید: «جاءَ الصَبِیُّ قَدَ سَّماهُ، اِلی رَسُولِ اللهِ وَ هُوَ ساجِدٌ فَرَکِبَ عَلی ظَهرِهِ فَأَمسَکَهُ بِیَدِهِ ثُمَ قامَ و هُوَ عَلی ظَهِرِ ثُمَّ رَکَعَ ثُمَ اَرسَلَهُ فَذَهَبَ. روزی کودکی نزد پیامبر صلی الله علیه و آله آمد و در حالی‌که آن حضرت در سجده بود، بی‌درنگ بر پشت پیامبر صلی الله علیه و آله نشست. آن حضرت از روی مهر و ملاطفت، او را نگه داشت و به همان حالت برخاست، و هنوز کودک بر پشتش بود، سپس به رکوع رفت و پس از آن کودک را رها کرد و طفل از آن جا رفت.» [3]

-----------------------------------

پی‌نوشت‌ها:

[1] - ابن شهر آشوب، محمد؛ مناقب آل أبی طالب(علیه السلام)، قم، انتشارات علامه 1379ه.ش، ج4، ص24.

[2]- مناقب آل أبي طالب عليهم السلام (لابن شهرآشوب)، ج‏4، ص: 72

[3] - کتاب العیال- جلد 1؛ ص380

کلمات کلیدی: 

نظرات

تصویر صادق1392
نویسنده صادق1392 در

باسلام و تبریک 13رجب روز میلاد امام علی علیه السلام.
بزرگترها سهم کودکان ازمسجد را بپردازند!
باشروع انقلاب اسلامی گرایش به دین در جامعه افزون تر شد. بهترین شاهد مثال این موضوع شلوغ تر شدن مساجد ومخصوصا اقبال جوانان ونوجوانان وحتی کودکان به مسجد است. امروز کمتر مسجدی یافت می شود که در موقع برگزاری نماز جماعت ومراسمات مذهبی هم همه وسرو صدای کودکان ویا جیغ وفریادهایشان به گوش نرسد.
این مسأله از یک طرف نوید پیوند میان نسل آینده با مسجد ومذهب را می دهد و از طرف دیگربا بوجود آوردن سرو صدا و شلوغی باعث بی نظمی در مراسمات مذهبی می شود. تا جایی که در موارد زیادی صدای اعتراض و تذکر متولیان مسجد از جمله هیئت امنا راهم بلند کرده است. ودر بعضی مواقع این تذکرها و اعتراض ها جنبه ی برخورد با کودکان یا والدین شان را به خود گرفته و احیانا موجب کدورت و دلسردی آنها از مسجد شده است.
از عنایت و رحمت خداوندیست که شوق آمدن به مسجد در کودکان نسل امروز زنده است. اماجنب وجوش وشلوغی آنها در مسجد، صدای گریه ی کودکی را می ماند که از فرط گرسنگی با گریه از مادر طلب غذا می نماید و مادر بدون اینکه کلام تندی بگوید با دادن بشقابی غذا اورا آرام می کند. شلوغی و فریادهای کودکان در مسجد اقتضای کودکی آنها است و سر وصداهایشا زبان حالشان است که از بزرگترها طلب غذای روح و رفع عطش و گرسنگی دین دارند. برای ساکت کردن شان تذکر و عتاب و یا استدلال کردن جواب نمی دهد برای خاموشی شان باید حق آنها را آن گونه که سن کودکی شان اقتضا می کند به آنها پرداخت. امروز مانند گذشته مسجد دیگر خاص یک قشر یا نسل سالخورده نیست بلکه قشرها ونسلهای متعددی احساس نیاز و تعلق به مسجد را در خود احساس می کنند و کودکان هم در این میان استثنا نیستند. امروز برای کودکان در مسجد حق وسهمی و جود دارد و بزرگترها باید در منتفع شدن کودکان از سهم خود به آنها کمک کنند. کودکان برای آینده ذخایر معنوی ودینی به حساب می آیند و حضور آنها در مسجد تضمین این ذخایر است. اهالی مسجد باید به این حضور به دید فرصت و غنیمت بنگرند نه دردسر و معضل.

سهم کودکان از مسجد به این است که آنها نیز همگام با بزرگتر ها و به مقتضای سن شان دارای فضا و برنامه ای متناسب در مسجد باشند. هیچ ایرادی ندارد که مکانی در ساختمان مسجد برای کودکان اختصاص داده شود تا هنگام برگذاری مراسماتی مانند نماز جماعت و سخنرانی که نیاز مند آرامش و سکوت است، کودکان هم در مکانی مستقل تحت نظر یک مربی یا جوانی خوش ذوق مراسمات دینی-تفریحی خودشان را داشته باشند. این روش در بعضی از مساجد اجرا می شود به عنوان مثال درمسجدی در شهر ری هنگام نماز مغرب وعشا والدین فرزندان خود را در خارج از شبستان مسجدبه مربیی که کودکان را با موضوعات دینی(قرآن، احکام، قصه، نقاشی و ...) سرگرم میکند می سپارند و خود با خاطری آسوده به نماز و عبادت می پردازند. ودر پایان نیز به اتفاق فرزندان خود به خانه بر می گردند. از این طریق پیوند بزرگسالان و کودکان بطور همزمان و به بهترین وجه با مسجد بر قرار می شود.
با اجرای چنین روشی چندین هدف مهم بطور همزمان محقق می شود.
1- آرامش و سکوت در مواقع لازم بر فضای مسجد حاکم خواهد بود.
2- کودکان که سرمایه های آینده ی مساجد هستند در معرض تربیت دینی قرار می گیرند.
3- اقبال کودکان و والدین شان به مسجد بیش از گذشته خواهد بود.
4- توطئه های دشمنان که با روشهای متنوع به دنبال فریب و بی ایمانی فرزندان این مرز و بوم هستند به بهترین روش خنثی خواهد شد.
5- حداقل یک شغل پایدار و مؤثردر ارتقاء فرهنگ جامعه، تحت عنوان مربی دینی کودکان در مسجد ایجاد خواهد شد.
خداوند با گشودن قدوم فرزندان وکودکان به مسجد راه سعادت را پبش روی آنها و والدین قرارداده است. ولی برای محقق شدن این سعادت، والدین کودکان و متولیان مسجد باید به این باور برسند که با شروع انقلاب اسلامی تحول در مساجد هم شروع شد و نشانه ی آن حضور چشم گیر جوانان ونوجوانان در مساجد است و این حضور سهم و حق بزرگی را برای آنان از مسجد ایجاد می نماید، ودر پرداخت این سهم والدین تکلیف مهمی دارند.

تصویر yosef
نویسنده yosef در

عکس جالبیه .ماکه به این وضعیت عادت کرده ایم . خدا خودش قبول کنه.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
7 + 2 =
*****