پرده‌نشینی یا حبس خانگی؟

09:26 - 1403/02/29

پرده‌‌نشینی فضیلتی ثابت شده در فرهنگ اسلامی است. رعایت حریم پاک‌دامنی ارتباطی با حبس خانگی بانوان ندارد. افعال افراطی و بیمارگونه برخی افراد در طول تاریخ که با نام دین انجام گرفته نباید ملاک سنجش سخن دین و نظر فقیهان والامقام قرار بگیرد.

صدف

آقای ترکاشوند ادعا می‌کند که فقیهان برخلاف صریح قرآن نظر داده‌اند. او می‌گوید: «فقها اجماعشان بر پرده‌نشینی زنان تعلق گرفته بود؛ حال آن‌که قرآن پرده‌نشینی و حبس در خانه را سزای خطاکاران جنسی دانسته بود! آیا نخوانده بودند؟!» بعد از این ادعای کاملاً بی‌اساس و غلط، ایشان برای تثبیت مطلب خویش و اثبات اجماعی بودن حرمت خروج زن از خانه، استناد به رفتار یکی از حاکمان فاطمی می‌کند که گویا دستور داده بوده برای جلوگیری از بیرون آمدن زنان، کفاشان، کفش زنانه ندوزند.[1] با این حساب نتیجه می‌گیرد که فقها برخلاف صریح قرآن مجازات زن خطاکار را، فضیلت زن پاک‌دامن دانسته‌اند و سپس ادعا کرده که تاریخ و گذر زمان اشتباه فقها را برملا کرده و اکنون از آن فتواها و نگرش خبری نمانده است.

تفاوت پرده‌نشینی با حصر
در عبارات این فرد که ظاهراً خود را محقق می‌داند، به تفاوت آشکار بین پرده‌‌نشینی و حصر خانگی توجه نشده است. پرده‌‌نشین بودن، عدم اختلاط با نامحرمان و نااهلان و حریم پاک‌دامنی و عفت را حفظ کردن امری مطلوب و مورد تأیید قرآن و فرهنگ عمومی است. خداوند متعال زمانی که می‌خواهد از حوریان بهشتی تجلیل نماید یکی از صفات آنان را ماندن در خیمه‌ها و عدم تماس با هیچ موجودی غیر از شوهرانشان می‌داند. «حُورٌ مَقْصُورَاتٌ فِي الْخِيَامِ ... لَمْ يَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَلَا جَانٌّ»؛[2] «حوریانی که در سراپرده‌ها مستورند ... پیش از همسران بهشتی‌شان دست هیچ انس و جنّی به آنان نرسیده است». روشن است که منظور از پرده‌‌نشینی، آفتاب و مهتاب ندیده بودن و تعبیرات این‌چنین، رعایت حداکثر حریم عفاف و تعهد است و این ارتباطی با زندانی شدن در خانه ندارد. از طرف دیگر خداوند متعال در برابر احصان، پاک‌دامنی و پرده‌‌نشینی دودسته از افراد را قرار می‌دهد یکی زنان زناکار و دیگر آنان که با نامحرم اختلاط دارند و نامحرمان را رفیق و دوست پسر خود می‌گیرند. پروردگار عالمیان می‌فرماید: «... مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ وَلَا مُتَّخِذِی أَخْدَانٍ»؛[3] «پاک‌دامن باشید نه زناکار و رفیق‌باز». بار معنایی مثبت و فضیلت پرده‌نشینی چنان مطلب جاافتاده و مشخصی است که در ادبیات فارسی و اشعار نیز منعکس شده است. جناب حافظ می‌فرماید تفاوت گلاب و گُل در این بود که گُل معشوق وسط بازار شد و ارزش و عطری آن‌چنان نداشت؛ اما گُلاب به دلیل اینکه حاصل رنج گل‌های بسیاری است، سختی گداخته‌شدن و پخته شدن چشیده و ارزشمند شده، هم آثار فراوانی دارد و هم از دسترس عموم دور نگاه داشته می‌شود و پرده‌نشین شده است.
در کارِ گلاب و گل حکمِ ازلی این بود              کاین شاهدِ بازاری و آن پرده‌نشین باشد[4]

زندانی کردن زن زناکار در قرآن
بله در قرآن کریم به حصر خانگی و زندانی شدن زن زناکار اشاره شده و یکی از جرائم مرتبط با زنا این مسئله ذکر شده است. «وَاللَّاتِی يَأْتِينَ الْفَاحِشَةَ مِنْ نِسَائِكُمْ فَاسْتَشْهِدُوا عَلَيْهِنَّ أَرْبَعَةً مِنْكُمْ فَإِنْ شَهِدُوا فَأَمْسِكُوهُنَّ فِي الْبُيُوتِ حَتَّىٰ يَتَوَفَّاهُنَّ الْمَوْتُ أَوْ يَجْعَلَ اللَّهُ لَهُنَّ سَبِيلًا»؛[5] «و از زنان شما [امتِ اسلام] کسانی که مرتکب زنا می‌شوند، چهار نفر مرد از خودتان را بر آنان به گواهی بخواهید؛ پس اگر [به ارتکاب آن] گواهی دادند، آن زشت‌کاران را در خانه‌ها [به‌عنوان حبس ابد] نگاه‌ دارید تا مرگشان فرارسد، یا خدا [برای نجات] آنان راهی قرار دهد». مفسرین آورده‌اند که محبوس کردن از رسوم زمان جاهلیت بود که اسلام آن را پذیرفت؛ اما بعدها نسبت به زنان شوهردار، سنگسار و نسبت به دختران، شلاق قرار داده شد.[6] با این تفاصیل ممکن است این آیه شریفه را از آیات منسوخ قرآن بدانیم که پس از مدتی حکم دیگری جایگزین آن شده است. در هر صورت چه آیه نسخ شده باشد و چه حکم آن برجای‌مانده باشد، این مسئله ارتباطی با فضیلت پرده‌‌نشینی و رعایت حرمت عفاف و حجاب ندارد. حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها به‌ عنوان بزرگ‌ترین بانوی تاریخ از دیدگاه مسلمانان، از خانه خارج می‌شد و در امر مداوای مجروحان جنگی، تدارکات پشت جبهه و تهیه آذوقه و نیز دفاع از حریم ولایت فعالیت اجتماعی فراوانی داشتند. گزارشی گرچه ضعیف هم درباره حبس خانگی زنان توسط معصومین علیهم‌السلام یا اولیای الهی دین، مراجع تقلید و مانند این‌ها مشاهده نشده است.

استناد به عمل یکی از حاکمان فاطمی
از عجایب دیگر این شبهه استناد به رفتار یک حاکم سیاسی قرمطی و اسماعیلی مذهب است. اگر چنین استنادی قابل‌قبول باشد، مصرف حشیش و مواد توهم‌زا توسط حشاشین، دزدیدن حجرالأسود و بسیاری از جنایات دیگر نیز باید بتوان دستور دین اسلام دانست. آیا حقیقتاً عملکرد چنین حاکمانی ملاک درک درست درباره اجماع فقهای دین است؟!

پی‌نوشت:
[1]. بالاترین، از ممنوعیت کفش‌دوزی برای زنان تا دوچرخه‌سواری: B2n.ir/t09702.
[2]. الرحمن: 72 و 74.
[3]. مائدة: 5.
[4]. دیوان غزلیات حافظ، غزل شماره 161.
[5]. نساء: 15.
[6]. شیخ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع‌البیان، چاپ اول، الاعلمی، 1415ق، ج3، ص40.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
2 + 6 =
*****