رهروان ولایت ـ راننده که از روی تکبر به رانندگیاش مینازید جو گیر شده بود، سرعتش بالا بود، سر پیچ کنترل فرمان از دستش خارج شد و اتوبوس با سرعت به آغوش زمین رفت، زمین که اتوبوس را بوسه باران کرده بود خون مسافران را نیز میمکید.
من که در این واژگونی به شدت زخمی شده بودم به بیمارستان منتقل شدم، جناب دکتر سریع نسخهای را نوشت و به پرستار داد و رفت، پرستارِ مهربان، از لحظه ورود من به بیمارستان عاشقانه و دلسوزانه مراقب من بود، هر نیم ساعت به من سری میزد و حالم را جویا میشد، روند تزریق سرم به بدن من را کنترل میکرد و گاهی هم با آمپول داروهایی به آن اضافه میکرد.
در صورتش نگرانی موج میزد، انگار او نیز درد میکشید، آرام و قرار نداشت و مرتبا دست روی دست میزد و برایم دعا میکرد، و هر لحظه که نگاه همراه با درد من را میدید او نیز دردمند میشد.
تازه میفهمیدم پرستار و پرستاری یعنی چه، تازه درک میکردم، بعضی از افراد عمرشان را لحظه به لحظه فدای دردهای مردم میکنند و عاشقانه به دیگران کمک میکنند، تازه میفهمیدم کمک کردن در زمان نیاز چه لذتی برای نیازمند دارد.
من که دست و پایم رمقی برای حرکت نداشتم وقتی پرستار کمی دیر میکرد دلم بهانه میگرفت، در این حال بود که یادم به ماجرایی افتاد که:
دو نفر از مسلمین از راه دور برای انجام مناسک حج، به سوی مکه رهسپار شدند، در این سفر وقتیکه برای زیارت قبر رسول خدا «صلی اللهعلیه و آله»به مدینه آمدند، یکی از آنها در مدینه بیمار شد، و در منزلی بستری گردید، همسفرش از او پرستاری میکرد. روزی همسفر، به بیمار گفت: خیلی مشتاق زیارت مرقد شریف رسول خدا هستم، اجازه بده برای زیارت بروم و برگردم.
بیمار گفت: تو یار و مونس من هستی، مرا تنها مگذار، وضع مزاجی من وخیم است، از من جدا نشو. همسفر گفت: برادر! ما از راه دور آمدهایم، دلم برای زیارت پر میزند، شما اجازه بدهید، زود میروم و برمیگردم، ولی بیمار که سخت نیاز به پرستار داشت، نمیخواست همسفرش، به زیارت برود. همسفر ناگزیر برای زیارت مرقد شریف رسول خدا رفت و پس از زیارت، به منزل امام صادق (علیهالسلام) رفت و به حضور آنحضرت، شرفیاب شد، و قصه خود و رفیق راهش را به عرض ایشان رساند.
امام فرمود: اگر تو کنار بستر دوست همسفر بمانی و از او پرستاری کنی و مونس او باشی، در پیشگاه خدای بزرگ بهتر از زیارت مرقد شریف رسول خدا است.[1]
من که تا آن روز به ضرورت و ارزش کار پرستاری فکر نکرده بودم و شاید اصلا برایم مهم نبود؛ تازه میفهمیدم که کمک کردن به دیگران و پرستاری از افراد ناتوان و مریض چه ارزش بالایی دارد و بی جهت نیست که پرستار را با حضرت ابراهیم محشور میکنند همان گونه که پیامبر خدا میفرماید: «کسی که یک شبانه روز از بیماری پرستاری کند، خداوند او را با ابراهیم خلیل علیهالسلام محشور خواهد کرد و او همانند برق خیره کننده و درخشان از صراط عبور میکند.» [2]
در این جا بود که از ته دل غصه خوردم که از چنین فیضی محروم هستم، و آرزو میکردم: ای کاش میتوانستم اوقاتی از زندگیم را در راه کمک کردن به بیماران سپری کنم و با خدمت به آنها موجبات رحمت پرودگار را به خود اختصاص بدهم چرا که شنیده بودم رسول خدا خدمت به بیماران را سبب بخشش گناهان میداند و میفرماید: «هر کس در رفع نیازهای بیماری بکوشد و آن را برآورده کند، از گناهانش پاک میشود همانند روزی که مادرش او را به دنیا آورد. شخصی از انصار سوال میکند: اگر انسان پرستار بیماری از خاندان خودش نیز باشد چنین پاداشی دارد؟ حضرت فرمودند: بزرگتر ثواب از آنِ كسى است كه در رفع نیاز خاندانش بكوشد و هر كه ضایع کند خاندانش را و قطع رحم كند خدایش روزی که به محسنان پاداش میدهد او را از پاداش خوب محروم سازد» [3]
در این ساعات که توان حرکت از من گرفته شده بود و دیگران باید وقتشان را به من اختصاص میدادند حال پدری را درک کردم که فرزندش ناتوانی جسمی دارد و او تمام زندگیش را وقف کمک به فرزندش کرده و از او پرستاری میکند و شاید گاهی به خاطر خستگی کمی از شرایطش غمگین باشد ولی اگر اجر و پاداش این گونه اعمال را میدانست شاید با دید بهتری به فرزندش کمک میکرد چرا که رسول خدا در این خصوص میفرماید:
«هر کس به یک ناتوان جسمی یاری کند، خداوند او را در کارهایش یاری خواهد کرد و در روز قیامت فرشتگانی را میگمارد تا او را در پیمودن اهوال قیامت و عبور از گودالهای آتش - بدون اینکه آسیبی از دودها و سموم آن به او برسد - و در گذشتن از صراط به سوی بهشت او را با سلامت کامل و امنیت یاری دهند .» [4]
در همین حین بود که پرستار با همدلی و کمکهای فروانی که در حق من روا داشت دلم را به ملکوت وصل کرد و باعث شد در حقش دعا کنم و میدانستم دعای بیمار مستجاب میشود؛ چرا که رسول خدا صلی اللهعلیه و آله میفرماید: «هرگاه یکی از شما از برادر بیمارتان عیادت نمود، از او التماس دعا نماید؛ چرا که دعای شخص با ایمانی که در حال بیماری است همانند دعای ملائکه پذیرفته میشود.»[5]
بیا از مریضان تو دیدن نماى / بگو تا كنند از برایت دعاى
كه باشد دعاهایشان مستجاب / نیاید گناهانشان در حساب.
------------------------------
پینوشتها:
[1]. داستان دوستان تالیف محمد محمدی اشتهاردی
[2]. «مَنْ قَامَ عَلَى مَرِیضٍ یَوْماً وَ لَیْلَةً- بَعَثَهُ اللَّهُ مَعَ إِبْرَاهِیمَ الْخَلِیلِ ع- فَجَازَ عَلَى الصِّرَاطِ كَالْبَرْقِ اللَّامِع» [بحار الأنوار ، ج73، ص: 369]
[3]. «وَ مَنْ سَعَى لِمَرِیضٍ فِی حَاجَةٍ فَقَضَاهَا- خَرَجَ مِنْ ذُنُوبِهِ كَیَوْمَ وَلَدَتْهُ أُمُّهُ فَقَالَ رَجُلٌ مِنَ الْأَنْصَارِ- یَا رَسُولَ اللَّهِ ص فَإِنْ كَانَ الْمَرِیضُ مِنْ أَهْلِهِ- فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص مِنْ أَعْظَمِ النَّاسِ أَجْراً- مَنْ سَعَى فِی حَاجَةِ أَهْلِهِ وَ مَنْ ضَیَّعَ أَهْلَهُ- وَ قَطَعَ رَحِمَهُ حَرَمَهُ اللَّهُ حُسْنَ الْجَزَاءِ یَوْمَ یَجْزِی الْمُحْسِنِی» [بحار الأنوار ج 73، ص: 369]
[4]. «مَنْ أَعَانَ ضَعِیفاً فِی بَدَنِهِ عَلَى أَمْرِهِ أَعَانَهُ اللَّهُ عَلَى أَمْرِهِ- وَ نَصَبَ لَهُ فِی الْقِیَامَةِ مَلَائِكَةً- یُعِینُونَهُ عَلَى قَطْعِ تِلْكَ الْأَهْوَالِ- وَ عُبُورِ تِلْكَ الْخَنَادِقِ مِنَ النَّارِ- حَتَّى لَا یُصِیبَهُ مِنْ دُخَانِهَا وَ عَلَى سُمُومِهَا- وَ عَلَى عُبُورِ الصِّرَاطِ إِلَى الْجَنَّةِ سَالِماً آمِناً»[بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج72، ص: 22]
[5]. «عوّدوا المرضى، و مروهم فلیدعوا لكم فإنّ دعوة المریض مستجابة و ذنبه مغفور.» [نهج الفصاحة مجموعه كلمات قصار حضرت رسول ص، ص: 577]